فندق عجله دارد
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک است. کتاب «فندق عجله دارد» شامل دو داستان دربارهی سنجابی بازیگوش به نام «فندق» است. فندق شخصیتی است که مدام عجله دارد و دلش میخواهد، تندتند کارها را انجام دهد. همین ویژگی باعث میشود تا اتفاقات دردسرسازی برایش بیفتد. فندق علاوه براین مشکل، یک مشکل بزرگ دیگر هم دارد، او از همهچیز میترسد. مثلا میترسد وقتی در جنگل خواب است کسی به او حمله کند. ترس زیاد او باعث میشود تا گاهی نتواند واقعیت را آنطور که وجود دارد ببیند برای همین گاهی دچار مشکلات عجیب و حتی خندهداری میشود. این دو داستان میتواند برای کودکانی که با مسئلهی ترس و عجول بودن درگیر هستند، مفید و مؤثر باشد.
موش کور دروازهبان
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «موش کور دروازهبان» موش کوری است که عاشق فوتبال است. اما نمیتواند به خوبی بقیه فوتبال بازی کند چون او یک موش کور است و چشمهایش نمیبیند. هیچوقت نمیتواند توپ را خوب پاس دهد یا گل بزند، آیا موش کور در بازی فوتبال موفق میشود؟
گردش طوفانی
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. داستان «گردش طوفانی» درباره پدر و پسری است که تصمیم میگیرند به گردش یک روزه بروند. «بن» برای این گردش بسیار هیجان زده است. او تمام مقدمات سفر را با پدرش آماده کرده و منتظر یک تجربهی پرماجرا و هیجانانگیز است. اما اتفاقی ناگهانی تمام برنامهریزی آنها را بهم میریزد. به محض رسیدن بن و پدرش به مقصد، هوا طوفانی میشود. اوضاع مطابق انتظار آنها پیش نمیرود و اتفاقات پیشبینی نشدهای برایشان اتفاق میافتد که این تجربه را بسیار متفاوت و خاطرهانگیز میکند.
سنجاب کوچولو
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. کتاب«سنجاب کوچولو» شامل دو داستان است. داستان اول: «سنجاب کوچولو»: این داستان کوتاه تصویری دربارهی سنجاب کوچولویی است که میخواهد فندقش را در زمین پنهان کند. یکبار سگ فندقش را از سوراخ درمیآورد. یکبار خرگوش همانجا یک سوراخ میکند و فندق سنجاب را بیرون میکشد. این داستان همچنان ادامه دارد تااینکه بالاخره سنجاب کوچولو یک جای مطمئن برای فندقش پیدا میکند. او همین که خیالش از بابت فندق راحت میشود، میخوابد. یک خواب طولانی و عمیق تا فصل بهار. بهار از خواب بیدار میشود و به سراغ فندقش میرود و با صحنهی زیبایی روبهرو میشود.
فرار کن نخود
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. داستان «فرار کن نخود» دربارهی یک نخودفرنگی شیرین و خوشمزه است که دلش نمیخواهد تبدیل به یک خوراکی خوشمزه شود. نخود کوچک همین که میفهمد مادربزرگ میخواهد با او غذا درست کند، سریع تصمیم به فرار میگیرد. به باغچه پناه میبرد، پدربزرگ سر میرسد. به بوتهزار میرود، خرگوش او را پیدا میکند. یک مسیر پرماجرا و پرحادثه را طی میکند تا یک جای امن و بیخطر را پیدا کند.
سیارهی عجیب
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «سیارهی عجیب» کیپ یک موشک فضایی دارد که سوارش میشود و در فضا ویژویژ میکند. در یکی از این گشتوگذارها موشکش ناگهان با یک سیاره برخورد میکند. سیارهای عجیب و غریب که کیپ را حسابی شگفتزده و متعجب میکند. همهچیز این سیاره عجیب و باورنکردنی است حتی موجودی که کیپ با آن روبهرو میشود!
سوپ هویج
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. داستان «سوپ هویج» درباره حس مالکیت و همکاری است. نویسنده با یک روایت ساده و بازیگوشانه این دو مفهوم را به خوبی برای کودکان بازگو میکند. موضوع اصلی دربارهی یک هویج بزرگ است که «بن» و یک خرگوش بزرگ برایِ داشتن آن با یکدیگر کلنجار میروند. بن از روی زمین تلاش میکند تا هویج را بردارد و خرگوش از زیرزمین هویج را میکشد. این ماجرا به اینجا ختم نمیشود و آنها از دوستانشان برای دستیابی به هدفی که دارند هم کمک میگیرند. در پایان اتفاق غافلگیرندهای نتیجهی این کشمکش را به خوانندگان نشان میدهد.
روز ورزش پنگوئنها
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. «پیپ» پنگونی کوچک و بامزهای است که اعتماد به نفس بالایی برای ورزش کردن ندارد. روز ورزش پنگونها ترجیح میدهد یک گوشه بایستد و برای بقیهی بچهها دست بزند. مربی ورزش پیپ این صحنه را میبیند و از او میخواهد که با دیگر پنگوئنها ورزش کند اما پیپ مدام میگوید که میترسد. بقیه دوستان پیپ نیز از جریان باخبر میشوند همه دلشان میخواهد به پیپ کمک کنند تا به اون نشان دهند که توانایی کافی برای ورزش کردن دارد و نباید بترسد. پیپ در آخر راضی میشود او مثل بقیهی پنگوئنها در آب شنا میکند و احساس خوبی نسبت به خودش پیدا میکند. به نظر شما چه اتفاقی باعث تغییر پیپ میشود؟
رابی ربات عجیب
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دستهبندی شده است. این قصههای کوتاه و خیالانگیز، بر اساس موضوع، شیوهی قصهگویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروههای سنی مختلف تقسیم شدهاند. در داستان «رابی ربات عجیب» رابی، ربات پسر بچهای به نام «مکس» است. رابی بسیار علاقمند است که در کارهای خانه به مادر مکس کمک کند اما مادر مکس زیاد از این بابت راضی نیست! رابی هر زمان که میخواهد کاری انجام دهد یک دسته گل جدید هم به آب میدهد. مادر مکس دیگر از این وضعیت خسته شده است و میخواهد تصمیم جدی دربارهی حضور رابی در خانه بگیرد که اتفاقی مهم نظر او را عوض میکند. به نظر شما این اتفاق مهم چیست؟
دزد هویجها
معرفی کتاب
«قصههای رنگیرنگی»، مجموعهای از قصههای متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسالان و کودکان میباشد. «برفی» خرگوش بازیگویشی است که شبها یک تفریح شیطنتآمیز دارد! او روزها مثل بقیهی خرگوشهاست هویج میخورد، بازی میکند، میخوابد ولی شبها تبدیل به دزد هویج میشود! از زیر خانهاش یک تونل میکند به جاده میزند و بعد شروع میکند به پیدا کردن هویجها. یک شب اتفاق عجیبی میافتد او هنگام دزدی دستش رو میشود. فکر میکنید چه اتفاقی برای برفی میافتد؟ آیا میتواند از دست صاحب هویجها فرار کند یا گیر میافتد؟