یک مرد و یک نامرد
معرفی کتاب
در این کتاب با توجه به شاخصهای فکری، رفتاری و اقدامات «رضاخان» و «آیتالله مدرس»، نکات عبرتآموزی از تقابل میان آن دو بیان میشود. ایستادگی مدرس در برابر قدرت رضاخان که به قیمت جانش تسلیم نشد، از مباحث کلیدی این کتاب است که به مخاطبان کمک میکند دوست و دشمن و صحنههای کارزار و شیوههای روانی، اقتصادی و فرهنگی دشمنان را بشناسند.
جنگ نرم ایران و آمریکا" تقابل اعتقادی و مبنایی ایران و آمریکا، مراکز تصمیم ساز جنگ نرم در آمریکا و راهبردهای آن، تولید و تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی"
معرفی کتاب
این کتاب، پژوهشی در راستای توضیح و تشریح تقابل مبنایی نظام اسلامی ایران با استکبار جهانی امریکاست. نویسنده، سعی کرده است با استناد به اطلاعات منتشرشده و واقعیتهای موجود و بیانات امام و رهبر، رویارویی جنگ نرم ایران و امریکا را بررسی کند. از اینرو، ایشان در این کتاب به جنگ نرم از دیدگاه قرآن، تضعیف روحیه مسلمین، مبارزه عقیدتی با اسلام، رابطه هویت ایرانی و مذهب تشیع، سلب اعتماد مردم از کارایی نظام، گروههای زنان روشنفکر، علت شکست کودتای مخملی در ایران، دستیابی به خودکفایی اقتصادی، عدم غفلت از عدالت اجتماعی و...، اشاره کرده است.
کار عمیق
معرفی کتاب
این کتاب درباره توانایی و مهارت تمرکز روی یک مسئله مشخص صحبت میکند. این مهارتی است که به شما امکان میدهد تا بهسرعت بر اطلاعات پیچیده تسلط داشته باشید و در زمان کمتری نتایج بهتری کسب کنید. نویسنده کتاب معتقد است؛ بسیاری از مردم، اغلب زمان خود را به مسائلی مانند بررسی وبلاگها و فضای مجازی و دیدن سریال و یا شاید سرگرمیهای بیهوده و افراطی دیگری اختصاص میدهند که این امر، با «کار عمیق» و در پی آن رسیدن به نتایج مطلوب منافات دارد. او طی داستانهای گوناگون تفکر «کار عمیق» را اینگونه مطرح میکند که پروراندن تئوری حرفهای تمرکز کافی روی هر کاری، فواید بزرگی را به همراه خواهد داشت. او در این کتاب، سعی کرده با ترکیبی از انتقادات فرهنگی و در عین حال ارائهی راهکارهای عملی، به لایههای مختلف «کار عمیق» بپردازد.
پیروزی در سایه شکست: مستندی داستانی از مبارزات سیدحسین وزیری یزدی
معرفی کتاب
کتاب حاضر بخشی از خاطرات دوران مبارزه و حبس «سیدحسین وزیری یزدی» است که در قالب داستان نوشته شده است. او در 1328 در شهر قم به دنیا آمد؛ اما اصالتاً یزدی بود و از سال 1358 فعالیتهای آموزشی خود را به عنوان مربی پرورشی آموزش و پرورش آغاز کرد و پس از آن مسئولیتهایی، مانند معاون اداره کل آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش، قائممقامی وزیر در سازمان پیشاهنگی با حکم شهید باهنر و... را بر عهده داشت.
آرام نمیگیریم: خاطرات دوران مبارزات روحالله میرزایی
معرفی کتاب
این کتاب حاوی خاطرات «روحالله میرزایی» از دوران مبارزاتیاش در دوره پهلوی است که همزمان با ملی شدن صنعت نفت، متولد شده است. او خاطراتش را از دوران کودکی آغاز میکند و پس از آن بهشرح خاطراتش زمانی که 13ساله بوده و قیام مردم به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1342 آغاز شده، میپردازد. در ادامه به فعالیتهای دانشجویی و اولین دستگیریاش در حمایت از فلسطینیها اشاره میکند و در صفحات پایانی کتاب به مبارزاتش در راه رسیدن به پیروزی انقلاب میپردازد.
چشمهای آشنا: مستندی داستانی از مبارزات حجتالاسلام والمسلمین مهدی قدس محلاتی
معرفی کتاب
این کتاب مستندی داستانی از مبارزات «مهدی قدس محلاتی» است، در دوران حکومت پهلوی. او از پانزده سالگی مبارزاتش را شروع کرد و از آن موقع طعم مشت و لگد ماموران کلانتری شهرشان را چشید. پس از انقلاب اسلامی نیز مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی فراوانی را عهدهدار شد. او بعد از 50 سال خدمت، بر اثر ایست قلبی در چهارم بهمن سال 1400 گذشت.
سازمان بینام: مستندی داستانی از مبارزات علیمحمد ختنیفر
معرفی کتاب
«علیمحمد ختنیفر» قبل از انقلاب توسط کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی دستگیر و زندانی شد. این کتاب براساس بخشی از خاطرات او نوشته شده است. در قسمتی از کتاب آمده است: «حسینی اینبار هم بدون توقف میزد؛ ولی دیگر فحش نمیداد. ضرباتی که روی پاهای زخمیام میخورد، دردناک و غیرقابل تحمل بود. خیلی تشنه بودم و بهسختی نفس میکشیدم».
قصه قو
معرفی کتاب
این کتاب اولین جلد از مجموعه «قصه قو»، حاوی دَه داستان کوتاه برای نوجوانان است که در ژانرها و موضوعات مختلف نوشته شده است. داستان «پسری با چشمهای آبی براق» به نوعی، مقایسه آرزوهای انسان در زمان کودکی، نوجوانی و بزرگسالی است و اشاره به پاکی و بیآلایشی رویاها و تصورات انسان دارد که هر چه بهسمت بزرگسالی میرود، ممکن است بیشتر در معرض آلودگیها قرار بگیرد و از صداقت دور شود.
واو
معرفی کتاب
وقتی که «موشموشی» میخواست از انبار دکان «مشباقر» چند دانه گندم برای زن و بچهاش ببرد، ناگهان مشباقر سر رسید، دمپاییاش را درآورد و سعی کرد به موشموشی بزند؛ اما موشموشی مرتب جاخالی داد تا اینکه بالاخره دمپایی به وسط کمر موشموشی خورد و یکدفعه، واوِ موشموشی از زیر شکمش دررفت و خورد به وسط پای مشباقر. به همین سادگی، مشباقر تبدیل شد به «موشباقر» و موشموشی تبدیل شد به مشموشی.