Skip to main content

خاله سوسکه

معرفی کتاب
در این کتاب، قصه خاله سوسکه با زبان شعر روایت می‌شود. خاله سوسکه خواستگارهای بسیاری دارد؛ ولی به هیچ‌ کدام جواب مثبت نمی‌دهد تا اینکه آقا موشه به خواستگاری او می‌رود و خاله سوسکه، قبول می‌کند. نکته داستان یادآوری ادب است.

مهمان‌های ناخوانده

معرفی کتاب
در شبی بارانی، مادربزرگ در خانه‌اش تنها نشسته که پشت سر هم برایش مهمان می‌آید. ابتدا گاو و سپس الاغ و سگ و گربه و... به خانه مادربزرگ پناه می‌آورند. صبح روز بعد، آن‌ها، همگی از مادربزرگ می‌خواهند که اجازه دهد آنجا بمانند. این داستان به زبان شعر بازنویسی شده است.

فرانکلین در صحنه

معرفی کتاب
فرانکلین برای بازی در نمایشِ شاهزاده فندوق‌شکن، انتخاب شده است. او بارها و بارها تمرین می‌کند؛ ولی باز هم نگران است که مبادا حرف‌هایش را فراموش کند. فرانکلین از صحنه و تماشاچیان می‌ترسد و هر بار که روی صحنه می‌رود، تمام حرف‌هایش را فراموش می‌کند. سرانجام به کمک آقای جغد و دوستانش می‌تواند نقش خود را به خوبی اجرا کند.

پتوی فرانکلین

معرفی کتاب
فرانکلین پتوی آبی رنگش را گم کرده است. او همه جا را می‌گردد؛ ولی آن را پیدا نمی‌کند. فرانکلین نمی‌تواند بدون پتویش بخوابد. آن شب او مجبور می‌شود با پتوی کهنه پدرش بخوابد. صبح روز بعد به سراغ دوستانش می‌رود تا درباره پتو از آن‌ها سؤال کند.

فرانکلین یک حیوان خانگی می‌خواهد

معرفی کتاب
فرانکلین مدت‌هاست که دلش می‌خواهد یک حیوان خانگی داشته باشد. او موضوع را با پدر و مادرش در میان می‌گذارد. آن‌ها می‌گویند که باید در این باره فکر کنند. فرانکلین به حیوانات مختلف فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد که یک ماهی طلایی کوچولو بخرد.

باشگاه سری فرانکلین

معرفی کتاب
فرانکلین بازی‌های گروهی را دوست دارد و تصمیم می‌گیرد با دو سه نفر از دوستانش، باشگاهی درست کند؛ اما باشگاه او جای کوچکی است و اجازه نمی‌دهد که سگ آبی وارد شود. سگ آبی خودش، باشگاهی تشکیل می‎دهد و کارهای هیجان‌انگیزی می‌کند . فرانکلین دوست دارد به باشگاه سگ آبی ملحق شود.

فرانکلین می‌خواهد بزرگ باشد

معرفی کتاب
فرانکلین بچه لاک‌پشتی است که آرزو دارد هر چه زودتر بزرگ شود و کارهایی بکند که بچه‌های بزرگ انجام می‌دهند. او یک روز را با خرگوش که بزرگ‌تر از اوست، می‌گذراند و متوجه می‌شود که بزرگ بودن اصلاً کار راحتی نیست و به این نتیجه می‌رسد که هر چیزی به وقت خودش خوب است.

فرانکلین و روز درخت‌کاری

معرفی کتاب
روز درخت‌کاری است و فرانکلین دلش می‌خواهد درخت بزرگی بکارد که بتواند روی آن خانه درختی درست کند؛ ولی آقای حواصیل نهال کوچکی به او می‌دهد. خرس و خرگوش هم نهال‌های کوچکی دارند و از آن‌ها مراقبت می‌کنند. فرانکلین هم تصمیم می‌گیرد نهال کوچکش را بکارد و مواظبش باشد؛ اما نهال سر جایش نیست!

ساندویچ‌ساز مو دم اسبی‌باف

معرفی کتاب
این داستان ماجرای پسری است که یک آرزوی ساده و در عین حال دور از دسترس دارد و همچنین دختری با آرزوهای نه چندان دور و سگی که دنبال صاحبش می‌گردد. کمک کردن به دیگران و همکاری، از نکات مطرح در این داستان است.

جوجه‌تیغی‌های پسر عمو

معرفی کتاب
دو تا جوجه‌تیغی به شهر جوجه‌تیغی‌ها می‌رفتند که شب شد و تصمیم گرفتند کنار تپه‌ای بخوابند؛ اما خوابشان نمی‌برد، برای همین شروع کردند به جنگیدن با یکدیگر. آن‌ها، آن قدر جنگیدند تا تمام تیغ‌هایشان تمام شد. جوجه‌تیغی‌ها بعد از جنگ همدیگر را گم کردند؛ ولی خیلی دوست داشتند که دوباره یکدیگر را ببینند. در این داستان به اهمیت دوستی توجه شده است.