آقا گرگه تولدش را جشن میگیرد
معرفی کتاب
جشن تولد آقاگرگه نزدیک است و او همه دوستانش را دعوت میکند؛ اما هر کدام از دوستانش به بهانهای دعوت را نمیپذیرند و آقاگرگه خیلی ناراحت میشود. آقاگرگه یه بطری طلایی پیدا میکند که میتواند سه آرزویش را برآورده کند. در ادامه ماجراهایی رخ میدهد که آقا گرگه را خوشحال میکند. برنامهریزی کردن، قضاوت نکردن عجولانه و احترام به عقاید دیگران از نکات مطرح در این داستان است.
اردشیر و پسرش
معرفی کتاب
«اردشیر» پادشاه بزرگ و قدرتمندی است. همسرش با ریختن زهر در غذای او قصد جانش را میکند؛ ولی اردشیر از این موضوع آگاه شده و دستور قتل زن را میدهد. فردی که مأمور کشتن زن است، متوجه میشود که او باردار است و دلش به رحم میآید. چند ماه بعد نوزاد به دنیا میآید، درحالیکه هیچکس از وجودش باخبر نیست.
روباهی که میترسید
معرفی کتاب
روباهی که به دنبال شکار است، تکه گوشت بزرگی را میبیند. روباه گرسنه بدون فکر به طرف گوشت حمله میبرد و در دام میافتد. روباه به فکر نجات است که صیاد از راه میرسد. روباه خودش را به مردن میزند. صیاد که روباه را مرده میبیند، یکی از گوشهای او را میبُرد. روباه بیچاره که یک گوش خود را از دست داده، به فکر فرار است که مرد دیگری از راه میرسد و... .
مرد حریص و فرشته مرگ
معرفی کتاب
«شعبان» مردی است که تمام فکرش جمع کردن پول است. او نه خودش از پولها استفاده میکند و نه به دیگران کمک میکند. شعبان با بدبختی و فقر زندگی میکند و حاضر نیست به پولهایی که زیر خاک جمع کرده است، دست بزند. سالها میگذرد و بالاخره روزی که تصمیم میگیرد از ثروتش استفاده کند، فرشته مرگ به سراغش میرود.