کنج حرم
معرفی کتاب
              کتاب حاضر روایتی از زندگی شهید مدافع حرم، مهدی حسینی است. این کتاب با محوریت خدمت و عشق به اهلبیت (ع)، داستان زندگی این شهید را از خادمی در حرم حضرت معصومه (س) تا جهاد در سوریه روایت میکند. ماجرای کتاب از زبان همسر شهید نقل میشود و مخاطب را با لحظات ناب عشق، ایمان و ایثار همراه میکند. ویژگی برجسته کتاب، روایت صمیمی و حقیقی آن است که عشق به اهلبیت (ع) را با زندگی روزمره و مسئولیتهای خانوادگی پیوند میدهد. 
          ام علاء
معرفی کتاب
              کتاب «ام علاء»، به زندگی فخرالسادات طباطبایی، ملقب به ام علاء، میپردازد. او زنی مؤمن، صبور و متواضع است که در نجف متولد شده است و در کنار حرم امام علی (ع) زندگی میکند. این کتاب روایتگر رشادتها و فداکاریهای این بانو و خانوادهاش در دوران حکومت صدام است. چهار پسر و همسرش در راه اعتلای اسلام به شهادت میرسند و خود او نیز به همراه همسرش مدتی را در زندان حزب بعث سپری میکند. کتاب همچنین به مظلومیت شیعیان عراق و جنایات صدام در حق آنها اشاره دارد. 
          مردی با آرزوهای دوربرد
معرفی کتاب
              مردی با آرزوهای دوربرد، روایتهایی مستند از زندگی پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانیمقدم است که به نگارش درآمده است. در این کتاب طی 35 روایت، با اخلاق، منش و خصوصیات خاص اخلاقی این شهید بزرگوار آشنا شده و میتوانند تلاش کنند پا جای پای این مرد بزرگ بگذارند. کتاب روایتهایی است مستند از زندگی مردی که برد آرزوهایش از برد موشکهایش بلندتر بود. مردی که در انتها بر قلههای تکنولوژی موشکی قدم میزد و دنیا را انگشت به دهان و دشمن را عصبانی کرده بود.
          سردار ایرانی
معرفی کتاب
              کتاب «سردار ایرانی» با ماجرای تازهای از جنگ، ما را به دل یک سفر زمان و جنگ و گریزهای سه پسر نوجوان به نامهای حامد، حسین و علی دعوت میکند، وقتی همه فکر میکنند آنها زیر آوار جان دادهاند، وسط یک دالان عجیباند، دالانی که اتفاقاً یک سر ماجرا را به ایرانیها میرساند.
کتاب به نقش پررنگ حاج قاسم، در جنگهای سیوسه روزه لبنان اشاره کرده است و این بین با اطلاعات ریز و درشتی که در میان دیالوگها و اتفاقات داستان وجود دارد ما را با فضای جنگهای لبنان، دولت و حزبالله آشنا میکند. پدربزرگ حسین مردی است که پسر و عروسش را در جنگ از دست داده است و حالا هر بار که پیش حسین میآید تا چند روزی را با هم باشند، از خاطرات گذشته، رشادتهای حاجقاسم و چیزهایی که از او شنیده میگوید. او حرفهای دلنشینی برای گفتن دارد و در بعضی فصلها با داستانهای او همراه میشویم تا حسین گره اتفاقاتی را که برایشان پیش میآید به کمک درسهایی که از پدربزرگش گرفته باز کند.
          کتاب به نقش پررنگ حاج قاسم، در جنگهای سیوسه روزه لبنان اشاره کرده است و این بین با اطلاعات ریز و درشتی که در میان دیالوگها و اتفاقات داستان وجود دارد ما را با فضای جنگهای لبنان، دولت و حزبالله آشنا میکند. پدربزرگ حسین مردی است که پسر و عروسش را در جنگ از دست داده است و حالا هر بار که پیش حسین میآید تا چند روزی را با هم باشند، از خاطرات گذشته، رشادتهای حاجقاسم و چیزهایی که از او شنیده میگوید. او حرفهای دلنشینی برای گفتن دارد و در بعضی فصلها با داستانهای او همراه میشویم تا حسین گره اتفاقاتی را که برایشان پیش میآید به کمک درسهایی که از پدربزرگش گرفته باز کند.
تا آسمان هفتم
معرفی کتاب
              کتاب «تا آسمان هفتم» در بحبوحه یک نبرد نفسگیر رخ میدهد. در اوج این نبرد نفسگیر، فرماندهای از نیروهای اطلاعات عملیاتی به مأموریتی خطرناک و حیاتی اعزام میشود؛ شناسایی خطوط دشمن. با چشمانی تیزبین و ذهنی هوشیار، او باید از میان تاریکی و خطر عبور کند تا به حقیقتی دست یابد که سرنوشت نبرد را تغییر خواهد داد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود. ارتباط با فرمانده قطع میشود و او در دل سرزمین دشمن ناپدید میشود. در حالی که امیدها برای بازگشت او کمرنگ شده است، سایهای از شک و ناامیدی بر همرزمانش سنگینی میکند. آیا او هنوز زنده است؟ چه رازی در دل دشمن نهفته است که او را بلعیده است؟ این کتاب شما را به قلب تپنده جنگ و کشمکشی میان مرگ و بقا خواهد برد؛ جایی که هر تصمیم، سرنوشتی را رقم میزند.
          شبهای زیبا
معرفی کتاب
              «شبهای زیبا» حکایت قصه شهید صابر مهرنژاد است. صابر از همان نوزادانی است که امام خمینی (ره) وقتی در گهواره بودند، آیندهشان را پیشبینی کرد. او نه تنها سرباز خمینی کبیر که پدرِ خواهر و برادرهایش هم شد. صابر زود بزرگ شد و این خاصیت انقلاب است که کودکی را دور میکند و از فرزندانش مرد میسازد. مردانی که حتی اگر عمر چندان بلندی هم نداشته باشند. انقلاب، فرزندانش را عاشق هم میکند. صابر را هم عاشق کرد. این کتاب زندگی شهید صابر مهرنژاد را از کودکی تا شهادتش در دوران جنگ تحمیلی به تصویر میکشد. نویسنده با استفاده از روایتی عاطفی و داستانی، به جنبههای مختلف شخصیت صابر، از جمله روحیه انقلابی، ایمان عمیق و مسئولیتپذیری او در سنین پایین پرداخته است. 
          آه دردمندان بر سالار شهیدان
معرفی کتاب
              کتاب «آه دردمندان بر سالار شهیدان» اثری است با نثری روان و رویکردی نوین که در یازده فصل و یک خاتمه تدوین شده است. نویسنده در آغاز به بیان مناقب امام حسین علیهالسلام پرداخته و سپس شرح حال شهیدان عاشورا، مجروحان آن واقعه که پس از آن به شهادت رسیدند و نیز شهدای پیش از روز عاشورا را بررسی میکند. در ادامه، برخی رخدادهای مهم تاریخ اسلام مطرح شده و پیوند آنها با وقایع عاشورا تبیین میگردد. بخش پایانی کتاب شامل بیست موعظه و نکته اخلاقی و کاربردی برای اهل منبر و مداحان است که مطالعه مکرر آن برای این گروه توصیه میشود. این مجموعه علاوه بر بازگویی تاریخ، نگاهی تربیتی و هدایتی برای نسل امروز نیز دارد.
          ملاقات در جزیره
معرفی کتاب
              شهید مصطفی یوسفی نیروی دقیق و خبرۀ اطلاعات و شناسایی، امید همرزمانش و از یاران معتمد شهید مهدی زینالدین بود. او از زمان و چگونگی شهادتش اطلاع داشت و به دوستانش خبر داده بود؛ اما به خواست خودش کمتر اطلاعی از او در دست است. شهیدی که وجببهوجب مناطق عملیاتی را برای دیگران شناسایی میکرد، اما از سر اخلاص تا توانست عکسی از خود باقی نگذاشت. «ملاقات در جزیره» روایت داستانی زندگی شهیدی است که تا نام امام زمان(ع) را میشنید، اشکهایش جاری میشد.
          مرمرهای سرخ
معرفی کتاب
              «مرمرهای سرخ» نخستین مجموعه داستان با محوریت شهدای حرم شاهچراغ(ع) و شهدای اغتشاشات است. داستانهای این مجموعه با قلم شیوا و نثری روان و ساده، پرده از این اتفاقات غمانگیز برمیدارد و مخاطب را با شهدای این حوادث آشنا میکند. این مجموعه داستان با هدف روشنسازی زوایای مختلف حمله تروریستی، شهدای مظلوم شاهچراغ و شهدای اعتشاشات منتشر شده است.
          اکبرآقا گل کاشتی: روایتهایی از دوران دفاع مقدس
معرفی کتاب
              این اثر بیست قصهی جذاب و خواندنی از ماجراهای رزمندگان در دوران جنگ تحمیلی است که برای نوجوانان بازنویسی شده است. در این کتاب میخوانیم: «... خلیل چوپان اسم یک افسر بعثی بود. از وقتی مهدی توی جیبهای او پِشکِل بزغاله دیده بود به این اسم معروف شد. آن روز خلیل دست کرده بود توی جیبش و پشکِلها از بین انگشتانش روی زمین افتاد. یک روز صبح خبر آوردن که فرمانده نمیآید و خلیل مسئول سرکشی به اُسرا شد. حالا فکر کنید اردوگاه اُسرا با یک فرمانده اینطوری به چه وضعی افتاد... .»