قاره یخی: داستانی از جنوبگان
معرفی کتاب
زیستگاهها محیطهایی طبیعی هستند که گونههای گیاهی و جانوران گوناگون و مشخصی دارند. برای مثال، «پنگوئن امپراتور» فقط در زیستگاه خود امکان بقا دارد. این کتاب از مجموعهای 14 جلدی دربارۀ آشنایی با زیستگاهها، مخاطب را با گیاهان، حیوانات و همزیستی آنها در طبیعت آشنا میکند. این جلد مخاطب را به اکتشاف قطب جنوب میبرد. شیوۀ کتاب چنین است که زیستگاه را از دید یکی از حیوانات بومی آنجا معرفی میکند. مخاطب با پنگوئن امپراتور همراه میشود و تلاش او را برای زنده ماندن و سیر شدن میبیند.
365 راه سبز زیستن برای نوجوانان
معرفی کتاب
کتاب حاضر بازیها و فعالیتهای سرگرمکننده و آموزندهای دربارۀ حفظ محیط زیست دارد که باید به تنهایی یا با خانواده انجامپذیرند. راهنماییها و توصیههایی برای هر روز سال و فعالیتهایی برای خانه و مدرسه در کتاب آمدهاند. سه «باز» معجزهآسا (باز مصرف، بازیافت و بازکاهی پسماند) در کتاب شرحدادهشدهاند تا در نهایت مخاطب به راهکارهایی عملی برای حفظ محیط زیست برسد.
سنجاب کجا رفته بود؟
معرفی کتاب
این داستان درباره حفاظت از محیط زیست است. پسرک مثل همیشه شیر را خورد و بطری آن را به بیرون پرت کرد، کنار بقیه بطریها! او به درخت بلوط روبهروی اتاقش خیره شد و منتظر دوستش سنجاب بود؛ ولی هرچه انتظار کشید، خبری از سنجاب نشد! پسرک نگران سنجاب بود، حتی با پسر همسایه بازی نکرد. او فکر کرد شاید سنجاب به جاهای دوری رفته باشد تا غذای خوشمزه پیدا کند یا شاید لانه بزرگتری میخواسته است یا... . تصاویر کتاب نشان میدهند سنجابکوچولو در یکی از بطریهای شیرِ پسرک گیر افتاده و... .
پسر دودی و غول نوشابهای
معرفی کتاب
این کتاب درباره حفاظت از محیط زیست و آلودگی هواست. «پسر دودی» بطری نوشابهاش را تکان میدهد و درش را باز میکند. ناگهان از بطری، دودی بیرون میآید و تبدیل به غول بزرگی میشود. غولی که میتواند آرزوهای پسر را برآورده کند. پسر دودی، اول از همه یک موتور میخواهد و آرزویش برآورده میشود... . از دود سیاه موتور، همه بچهها به سرفه میافتند و سروصدای آن همسایهها را شاکی میکند. غول از این کار پسرک ناراحت میشود. آرزوی بعدی پسر، داشتن کامیونی پر از نوشابه است. او با کامیونش خیابانها را پر از دود میکند و همه مردم را سیاه. غول ناراحت است! آرزوی سوم پسر داشتن یک کشتی پر از نوشابه است. او پشت سر هم نوشابه میخورد و بطری آنها را به دریا میاندازد تا اینکه... .
ماشین افادهای
معرفی کتاب
این کتاب تصویری درباره حفاظت از محیط زیست و آلودگی هواست و خودرویی معمولی داستان را روایت میکند. روزی به نمایشگاه خودرو، ماشین جدیدی وارد میشود که به نظر میآید خیلی افادهای باشد! ماشین معمولی به او حسادت میکند و سرانجام تصمیم میگیرد از دست آن خلاص شود. هوا آلوده است و ماشینها نمیتوانند بیرون بروند؛ ولی ماشین افادهای خیلی راحت بیرون میرود! ماشین معمولی او را تعقیب میکند و میبیند که او جایی عجیب ایستاد و... . این چه ماشینی است و چه خیالی دارد؟
خرابکارهای دوستداشتنی
معرفی کتاب
کتاب حاضر تصویری است و بخش زیادی از داستان به کمک تصاویر روایت میشود. داستان درباره حفاظت از محیط زیست و محل طبیعی زندگی پرندگان است. دریا و رودخانه بر اثر ریختن فاضلاب، آلوده شده است، طوری که پرندگان به شهر آمدهاند و در تمام مناطق پخش شدهاند. همهجا پر از پرنده است. آنها خیلی زیبا و دوستداشتنی هستند؛ اما... . مردم شهر تصمیم میگیرند به محل زندگی پرندهها رفته و آنجا را پاکسازی کنند.
نامههای گاندو: تمساحی از سیستان و بلوچستان
معرفی کتاب
«گاندو» کوچولو از دوستش، «قورجان» میخواهد تا در صفحه خودش این متن را بنویسد: «خانم تمساحی، معروف به مامانگاندو، دارای پوست زیتونی مایل به قهوهای، با پوزهای پهن، دُمی خیلی قوی، قد دومتر و چهل و پنج سانتی متر و بسیار خجالتی، اما باهوش، اهل سیستان و بلوچستان، رودخانه «سرباز»، توسط شکارچی حیوانات اسیر شده است. هرکسی اطلاعی از او دارد، به پسرش، گاندو، خبر دهد تا از نگرانی دربیاید». قورجان برای انجام این کار از گاندو میخواهد که به مدرسه پیشاهنگی بازگردد و به «قاروکخان» بگوید که نوچ شدن دُمش تقصیر او نبوده است و... .
چقدر پر!
معرفی کتاب
کتاب حاضر درباره حفاظت از محیط زیست و مراقبت از حیوانات است، به خصوص پرندگان در فصل مهاجرت. این کتاب تصویری است و نیمی از داستان به کمک تصاویر روایت میشود. پسرها درباره شغل پدرانشان صحبت میکنند. اولی میگوید پدرش حیوانات را خیلی دوست دارد و مراقب آنهاست. دومی هم همین را میگوید؛ اما پدر اولی محیطبان است و پدر دومی شکارچی! فصل مهاجرت فلامینگوهاست و شکارچی یکی از آنها را در خانهاش، در قفس نگه میدارد، فلامینگویی که در آرزوی پرواز است!
متهم ردیف اول، قونقورو
معرفی کتاب
در غروبی دلانگیز و تابستانی، خرس نوجوان دو و نیم سالهای به نام «قونقورو»، تصمیم میگیرد به
خانه خاله «گوونگویگولی« برود. قونقورو طبق نقشهای که دارد راه میافتد و به جایی میرسد که باید یک درخت سرخدار ببیند؛ امابه جای آن یک خط سیاه میبیند. خرس تا به حال چینی چیزی ندیده است و با ترس به اطرافش نگاه میکند. او در همان حال، متوجه ماشینها و آدمها میشود و... . قونقورو برخلاف نصیحت مادرش وارد زندگی شهری میشود و اتفاقاتی را تجربه میکند که باعث میشود درنهایت به زندان بیفتد.
خانه خاله «گوونگویگولی« برود. قونقورو طبق نقشهای که دارد راه میافتد و به جایی میرسد که باید یک درخت سرخدار ببیند؛ امابه جای آن یک خط سیاه میبیند. خرس تا به حال چینی چیزی ندیده است و با ترس به اطرافش نگاه میکند. او در همان حال، متوجه ماشینها و آدمها میشود و... . قونقورو برخلاف نصیحت مادرش وارد زندگی شهری میشود و اتفاقاتی را تجربه میکند که باعث میشود درنهایت به زندان بیفتد.