معرفی کتاب
«حنیف» که مرد خداپرستی بود، متوجه شد در شهری به نام «هیران»، مردم درخت خشکی را میپرستند. او تصمیم گرفت به آنجا برود و درخت را قطع کند و با تبرش به راه افتاد. در میان راه، شیطان خود را به صورت پیرمردی درآورد، به حنیف نزدیک شد و از او خواست که به آن شهر نرود. حنیف نمیدانست آن پیرمرد کیست؛ اما میخواست آن کار را انجام دهد. آنها با هم گلاویز شدند و حنیف پیرمرد را به زمین زد. پیرمرد از او خواست... .
مجموع صفحات
16
سال چاپ
1399
اطلاعات شناسنامه ای
نام مجموعه
قصههای تصویری از کیمیای سعادت
مولف
شیخی، مژگان
ناشر
شابک
9786000807696
نوع کتاب
تربیتی
قطع کتاب
رقعی
نتیجه داوری کتاب
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی
درجه 3
اطلاعات کتابشناختی
پایه
سوم
چهارم
پنجم
ششم
مخاطب
دانشآموز