کار در مزرعه و قصههای دیگر
معرفی کتاب
مجموعه هر شب یک قصه یک حدیث در 5 جلد مدون شده است و هر جلد شامل 7 حدیث میباشد. این مجموعه به منظور آموزش احادیث تربیتی کوتاه روایت شده از پیامبر اسلام(ص) تهیه و تنظیم شده است. در این مجموعه، از داستانهای کوتاه و جذّاب استفاده شده است که کودک در زندگی روزمره آنها را تجربه میکند.
موضوعات برخی از داستانهای این جلد عبارتاند از: دشنام گویی، بیکاری، رفتار نیکو، وضو گرفتن و...
موضوعات برخی از داستانهای این جلد عبارتاند از: دشنام گویی، بیکاری، رفتار نیکو، وضو گرفتن و...
روز امتحان و قصههای دیگر
معرفی کتاب
مجموعه هر شب یک قصه یک حدیث در 5 جلد مدون شده است و هر جلد شامل 7 حدیث میو باشد. این مجموعه به منظور آموزش احادیث تربیتی کوتاه روایت شده از پیامبر اسلام(ص) تهیه و تنظیم شده است. در این مجموعه، از داستانهای کوتاه و جذّاب استفاده شده است که کودک در زندگی روزمره آنها را تجربه میکند.
موضوعات برخی از داستانهای این جلد عبارتاند از: دعا کردن، خوش اخلاقی، خشم، صبوری، ترس از خداوند و...
موضوعات برخی از داستانهای این جلد عبارتاند از: دعا کردن، خوش اخلاقی، خشم، صبوری، ترس از خداوند و...
همه دعوتید به مهمانی!
معرفی کتاب
این قصه درباره چند دوست است که همگی در جنگل زندگی میکنند و برای یکی از آنها مشکلی بزرگ بهوجود میآید. ماجرا از این قرار است که یکی از شخصیتهای داستان به نام «مکس موشه» تصمیم میگیرد مهمانی بزرگی برگزار و از همه شرکتکنندگان با سیب پذیرایی کند؛ اما وقتی به سراغ درخت سیب میروند میبینند که حتی یک سیب روی درخت نیست و هیچچیز برای آنها باقی نمانده است. حالا مکس موشه و دوستانش باید چه کار کنند؟ مهمانی کنسل میشود یا مشکل حل خواهد شد؟
کوچهی قهر و آشتی و غول جنگ (داستان نوجوان)
معرفی کتاب
ماجرای کتاب حاضر از این قرار است که پسری معلول به نام سهراب در مدرسه با مشکلات زیادی مواجه بود. همه او را مسخره میکردند و به او میخندیدند، برای همین سهراب تصمیم گرفت دیگر درس نخواند، همراه با پدرش کار کند و بنا شود. پدرش در ابتدا با او مخالف بود و تصور میکرد سهراب نمیتواند کار کند، اما اوضاع جور دیگری رقم خورد و همهچیز ناگهان تغییر کرد..
کازیمیر نجاری میکند
معرفی کتاب
کتاب حاضر یکی از مجموعه کتابهای «کازیمیر کاربلد» است که قصد دارد کودکان را با مشاغل و مهارتهای گوناگون آشنا کند تا بهتر بتوانند برای آینده شغلی خود تصمیم بگیرند.
در این کتاب کازیمیر نجار است. او چوبها را میبُرد، روی آنها سوهان میکشد و با میخ و چسب آنها را به همدیگر وصل میکند و در آخر وسیلهای جالب و دیدنی به وجود میآورد.
در این کتاب کازیمیر نجار است. او چوبها را میبُرد، روی آنها سوهان میکشد و با میخ و چسب آنها را به همدیگر وصل میکند و در آخر وسیلهای جالب و دیدنی به وجود میآورد.
الاغِ سبز کوچولو
معرفی کتاب
این داستان درباره یک الاغ کوچولو است. الاغ کوچولو عاشق علف است. او آنقدر علف میخورد تا همهجایش سبزسبز شود. الاغ کوچولو نمیدانست چه خوراکیهای خوشمزهای دیگری در دنیا وجود دارند. هرقدر هم مادرش سبزیجات و خوراکیهای گوناگونی به او معرفی میکرد، فایده نداشت و الاغ کوچولو فقط علف میخورد؛ تا اینکه یک روز بالاخره یک میوه عجیب و متفاوت دید؛ میوهای که الاغ سبز قصه ما را به «الاغ نارنجی» تغییر داد...
روایتی ساده از ماجرایی پیچیده: رمان نوجوان
معرفی کتاب
این رمان روایتی ساده از پسر نوجوان ترکمنی به نام الیاس است که عاشق دختر خان روستا «صفورا» میشود. این عشق نافرجام خیلی زود به نفرت تبدیل میشود. نوچههای خان، یوسف برادر الیاس را میکشند و عزا و ماتم جای عروسیاش را میگیرد. بعد از این اتفاق و در بحبوحه ماجراها و مبارزات قبل از انقلاب، الیاس مدام به فکر راهی است تا انتقام خون برادرش را بگیرد...
این کتاب نوجوان را از میان ماجراهای عجیب و غریب آن روزگار عبور میدهد؛ از فضای پرقیل و قال مدرسه تا زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری و از منزلِ خان تا سفارتخانه آمریکا و در خلال داستان خواننده با دوران انقلاب و ظلم و بیعدالتیهای آن زمان آشنا میشود
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «ماجرای آن شب اتفاقی بدون مقدمه نبود... با باز شدن مدرسهها انگار الیاس از قفس آزاد شده بود. میتوانست نفس تازهای بکشد. دوباره سامان را ببیند و از اعلامیههای تازهٔ آقای خمینی حرف بزند. اما سامان کمی ترس داشت. شاید فکر میکرد ماجرای حملهٔ ساواک به مسجد امام صادق کار داییِ الیاس باشد... انگار دلش نمیخواست از سیاست حرف بزند. تا صبح روز بیستمِ دی که ظاهراً روزی بود مثل همه روزها...».
این کتاب نوجوان را از میان ماجراهای عجیب و غریب آن روزگار عبور میدهد؛ از فضای پرقیل و قال مدرسه تا زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری و از منزلِ خان تا سفارتخانه آمریکا و در خلال داستان خواننده با دوران انقلاب و ظلم و بیعدالتیهای آن زمان آشنا میشود
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: «ماجرای آن شب اتفاقی بدون مقدمه نبود... با باز شدن مدرسهها انگار الیاس از قفس آزاد شده بود. میتوانست نفس تازهای بکشد. دوباره سامان را ببیند و از اعلامیههای تازهٔ آقای خمینی حرف بزند. اما سامان کمی ترس داشت. شاید فکر میکرد ماجرای حملهٔ ساواک به مسجد امام صادق کار داییِ الیاس باشد... انگار دلش نمیخواست از سیاست حرف بزند. تا صبح روز بیستمِ دی که ظاهراً روزی بود مثل همه روزها...».