داستان

مجموعه «یه کوچولو قصه» مجموعه‌ای از قصه‌های کوتاه و آموزنده برای کودکان است که با هدف سرگرم کردن و آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی به کودکان تولید شده است. این مجموعه شامل داستان‌های متنوعی با موضوعات مختلف است که با زبانی ساده و روان برای کودکان روایت می‌شوند. در این مجموعه، مفاهیمی مانند دوستی، صداقت، کمک به دیگران، شجاعت و ... از طریق داستان‌ها به کودکان آموزش داده می‌شود. در کتاب «پیشی کوچولو و خاله پیشی» یک روز پیشی کوچولو می‌خواست برود مهمانی پیشی کوچولو دوید و دوید به کاسه رسید. کاسه روی حوض نشسته بود. کاسه تا پیشی را دید، گفت: پیشی کوچولو بیا آب بازی! پیشی کوچولو کاسه را هل داد و گفت: پیشی‌ها که آب بازی دوست ندارند. کاسه کج شد و افتاد و آب‌هایش روی زمین ریخت. پیشی کوچولو از توی آب‌ها، شلپ‌شلپ دوید. پشت سرش یک خط خیس راه افتاد روی زمین...

کتاب «زمان‌بان» بر محور موضوع وقت‌شناسی و مدیریت زمان می‌چرخد و در قالب داستانی جذاب به آموزش مهارت‌های مرتبط با زمان و زندگی به کودکان می‌پردازد. نویسنده این کتاب، با نگاهی به زندگی کودکان امروز و چالش‌هایی که با زمان‌بندی و انجام به‌موقع وظایف خود دارند، داستانی آموزنده خلق کرده است که به مخاطبان خود نشان می‌دهد چگونه می‌توان با مدیریت درست زمان به اهداف خود دست یافت. کتاب به صورت غیرمستقیم کودکان را با اهمیت زمان‌بندی در انجام تکالیف مدرسه، بازی‌ها و سایر فعالیت‌های روزمره آشنا می‌کند. در داستان، شخصیت اصلی با چالشی روبرو می‌شود که باید بین بازی‌های کامپیوتری و انجام وظایف خود تعادل برقرار کند.

«سعید و امیر» داستان دو دوست به نام سعید و امیر است. سعید هر روز برای بازی با امیر به خانه‌ی او می‌رود. بازی‌های آن دو کمی با بازی‌های معمولی فرق دارد چون کفش‌های امیر با کفش‌های بچه‌های معمولی فرق دارد. واقعاً کفش امیر چه فرقی دارد؟ ...

«ایلیوشا» مامان‌بزرگش را خیلی دوست داشت، چون مامان نینا همه‌ی همه‌ی خواسته‌های او را برآورده می‌کرد و مشکلی با بازیگوشی‌هایش نداشت. اما یک روز ایلیوشا فهمید که مامان نینا روی چارپایه ایستاده و قدش به زحمت به بالای قابلمه می‌رسد! خیلی عجیب بود...مامان نینا روزبه‌روز کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد! چه اتفاقی داشت می‌افتاد؟ و چه کسی می‌تواند به مامان نینا کمک کند؟

آقای خنزر پنزری آن‌قدر جای خودش را تنگ کرد تا اینکه وسط خرت و پرت‌هایش گیر افتاد. هر چقدر که وسایل را بیشتر تلنبار می‌کرد، جای زندگی‌اش تنگ‌تر می‌شد... تنگ‌تر و تنگ‌تر، سر انجام آقای خنزر پنزری هم به یکی از همان وسایل تلنبار شده تبدیل شد، این داستان به کودکان می‌آموزد. هر چیزی را در زمان نیاز خریداری کنید و از اسراف بپرهیزید.

کتاب تق و تق و تق از سری کتاب‌های تصویری است که به‌صورت داستانی ساده و روان برای کودکان نوشته شده است. موضوع اصلی این کتاب صداها و نقش آن‌ها در زندگی روزمره است. در این کتاب با استفاده از زبان کودکانه و تصاویر جذاب سعی در آموزش مفاهیم علمی به کودکان است. کودکان با شنیدن صدای «تق و تق و تق» در موقعیت‌های مختلف، به‌طور غیرمستقیم با انواع صداها و چگونگی تولید آن‌ها آشنا می‌شوند. کتاب همچنین به آزمایش‌ها و تجربیاتی که کودکان می‌توانند برای شناخت صداها انجام دهند، اشاره می‌کند. این اثر علاوه بر داستان‌گویی، به‌نوعی کتاب آموزشی محسوب می‌شود و کودکان را تشویق می‌کند تا به صدای محیط خود توجه کنند و از آن‌ها برای کشف محیط بهره ببرند. «تق و تق و تق؛ تق و تق و تق، باران دارد روی شیشه‌ی پنجره نوک می‌زند تا ما را از آمدن فصل زمستان با خبری کند...»

کتاب «اجازه می‌دید رد بشم؟» به موضوعات آداب معاشرت و رفتارهای اجتماعی با محوریت شخصیت‌های حیوانی می‌پردازد. داستان درباره میمون کوچکی به نام کرکر است که در راه خانه با سنجاب‌ها روبرو می‌شود. سنجاب‌ها مشغول جمع‌آوری و شمارش گردوهای خود هستند و کرکر با گفتن جمله «اجازه می‌دید رد بشم؟ » از آنها اجازه عبور می‌خواهد. این کتاب به کودکان مفهوم ادب و احترام در تعاملات اجتماعی را از طریق شخصیت کرکر و رفتار او با سنجاب‌ها آموزش می‌دهد.

«یاسر و فهرست خریدهایش» داستان خاطره‌ای از زبان مادر در مورد کودکی یاسر است. مادرِیاسر عادت داشت برای خرید فهرست آماده کند و یاسر هم همیشه کنار او بوده است. وقتی یاسر بزرگتر شد فهرستی برای خرید به مادر می‌دهد که فقط خط‌خطی در آن است. با بزرگ شدن یاسر نوع فهرست‌های خرید او هم تغییر می‌کند و اینگونه سیر رشدی و نیازهای یاسر برای مخاطب آشکار می‌شود.

خانه‌ی ماهر و لینا کنار دریا است و یک روز یک گردباد به رنگ زرد و قرمز وارد خانه‌ی آن‌ها می‌شود. این گردباد، معمولی نبود و داخل گردباد خرچنگ‌ها و مرغ‌های دریایی بودند که با هم دعوا می‌کردند و هر کدام می‌خواستند رنگ دریا را به رنگ خودشان یعنی قرمز و زرد دربیاورند. مرغ‌های دریایی با عصبانیت بال‌هایشان را به‌هم می‌زدند و خرچنگ‌ها چنگال‌هایشان را باز و بسته می‌کردند و چق‌چق‌کنان خط و نشان می‌کشیدند. هر دو گروه سطل‌ها را برداشتند و شروع کردند به پاشیدن رنگ زرد و قرمز به طرف یکدیگر. لینا و ماهر وارد دعوای آن‌ها می‌شوند تا اختلاف را حل کنند. صورت ماهر تبدیل شد به یک گوجه‌فرنگی قرمز و گیسوی بافته‌ی لینا هم شبیه یک موز زرد شد.

کتاب «یوکو گاومیش» یکی از مجموعه کتاب‌های 26 جلدی قصه‌های کوتاه مدرسه آلفابتی است. کتاب‌های این مجموعه دربرگیرنده‌ی داستان‌هایی انگیزه‌بخش و امیدوارکننده برای کودک آگاه، کنجکاو و ماجراجوی امروزی است. این کتاب، ماجرای بامزه‌ی گاومیشی پرحرف را به تصویر می‌کشد که همیشه چیزهای زیادی برای گفتن دارد ولی این پرحرفی او باعث ناراحتی خانواده و دوستانش شده است؛ تا اینکه معلم مدرسه آلفابتی چاره‌ای برای این موضوع پیدا می‌کند. یک صبح زیبا یوگو گاومیش از تخت بیرون پرید. او کلی حرف و خاطره از ماجراجویی دیروز داشت که می‌خواست برای دوستانش بگوید... .