داستان

کتاب «بادکنک و موشی» سعی دارد به کودکان بیاموزد چگونه با غم از دست دادن دوست‌داشتنی‌هایشان کنار بیایند و پذیرش این موضوع را برای آنان آسان‌تر کند. در این کتاب موشی یک بادکنک پیدا می‌کند با آن مشغول بازی می‌شود. اما ناگهان بادکنک از دستش رها شده و در اثر برخورد با شاخه‌ی تیز، کوچک می‌شود. موشی تلاش می‌کند به دوستش کمک کند اما متوجه می‌شود که فایده‌ای ندارد و بادکنک از دست رفته است. او که قبلاً از دست دادن پدربزرگش را تجربه کرده می‌فهمد که بادکنک هم مثل پدربزرگ دیگر نمی‌تواند با او بازی کند.

نادر مهدوی یکی از قهرمان‌های بزرگ ایران است و در سال‌هایی که کشورهای زیادی با کمک هم به ایران حمله کرده بودند، او و دوستانش از خلیج‌فارس مراقبت می‌کردند. آن‌ها با شجاعتشان نگذاشتند که خلیج‌فارس جای امنی برای دشمنان باشد. در یکی از عملیات‌ها نادر و دوستانش با ریختن مین‌های دریایی در خلیج فارس توانستند به کشتی‌های نفت‌کش دشمن آسیب بزنند و آن‌ها را از آب‌های خلیج‌فارس بیرون کنند. در این کتاب مامان رایان داستان نبرد این شهید قهرمان و دوستانش با هیولاهای دریا را به زبانی کودکانه تعریف می‌کند.

شهید حسن طهرانی مقدم متولد آبان 1338، در ده سالگی کاپیتان تیم فوتبال شد. او پسر فعال و باهوشی بود و همیشه سعی می‌کرد برای هر مشکلی راه‌حلی پیدا کند. از همان ابتدای نوجوانی با فعالیت در مسجد انس داشت و خیلی زود همراه کسانی شد که با طاغوت و ظلم مبارزه می‌کردند. او بعد از قبولی در رشته مهندسی صنایع، توانایی‌ها و مهارت‌های بیشتری کسب کرد. در زمان جنگ کار با انواع خمپاره‌انداز و بررسی این سلاح به او کمک کرد که بتواند اولین قبضه کاتیوشا را بسازد. شهید طهرانی مقدم در سال 1364 اولین پرتاب موشکی موفق خود را به انجام رساند. از آن به بعد ایشان به‌عنوان پدر موشک ایران برای ساخت سامانه‌های موشکی مختلف از هیچ تلاشی دریغ نکرد. ایشان سرانجام در 21 آبان 1390 به خیل شهدا پیوست. کتاب حاضر با زبانی کودکانه و تصاویری رنگی و پویا گوشه‌هایی از زندگی این شهید بزرگوار را برای خوانندگان تشریح می‌کند.

این‌جا سرزمین خیال‌هاست، سرزمین خیال‌های رنگ‌به‌رنگ، خیال‌های قشنگ، دیو و جادوگر و جن و پری، آقای پیچ‌پیچی و ویروس ناقلا، باد و روسری با قصه‌های این‌وری و آن‌وری همه و همه آمده‌اند که شما را هم با خودشان ببرند. مراقب باشید جا نمانید عجله کنید. این کتاب مجموعه‌ای از چندداستان کوتاه تخیلی است که توسط گروهی از نویسندگان نوشته شده است. قصه‌هایی که می‌تواند مخاطبان را باخود همراه کند و به سرزمین خیال ببرد و قوه تخیل را در آنان پرورش دهد.

حرف‌آباد یکی از جاهای عجیب‌و‌غریب این دنیای بزرگ است. خانه‌هایش پر از حرف است و کوچه‌هایش پر کلمه. جملات قد‌ونیم‌قد زیادی در خیابان‌هایش گشت‌و‌گذار می‌کنند و نقطه‌های ریزه‌میزه برای خودشان بروبیایی دارند. همه‌چیز در حرف‌آباد طبق قانون پیش می‌رود و هیچ‌کس نباید از قانون سرپیچی کند. یک روز اما یک اتفاقی در حرف‌آباد رخ می‌دهد. مأمورهای حاکم نوشته‌ای را گرفته بودند و کشان‌کشان به سمت دروازه شهر می‌بردند. نوشته هرچقدر التماسشان می‌کرد فایده‌ای نداشت. مأمورها می‌گفتند که جای تو در این شهر نیست؛ چون معلوم نیست کی هستی و چی هستی! هیچ‌کس نمی‌تواند تو را بخواند!

کتاب «مارمولکی از جنس دایناسورها» داستانی است که به شرح ماجراها و زندگی روزانه‌ی حیوانات شگفت‌انگیز ماقبل تاریخ (دایناسورها) می‌پردازد. این کتاب به عنوان یک دایرةالمعارف دایناسورها، اطلاعاتی درباره‌ی این موجودات ارائه می‌دهد. همچنین داستان به حفظ محیط‌زیست و کمک به نگهداری از کره زمین می‌پردازد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «بچه‌های کلاس، ساکت، مثل آدم‌هایی که توی خواب راه می‌روند، یک‌راست رفتند نشستند سر جایشان و زل زدند به خبر داغ روی تخته! خبر نابودی کره‌ی زمین!! همین کره‌ی زمین که روی آن راه می‌رفتند و زندگی می‌کردند و هر بلایی هم که می‌خواستند سرش می‌آوردند!»

خیلی سال نمی‌گذرد. شاید هنوز با انگشت بشود شمرد و گفت: چند سال. به هر حال چند سال پیش کنار یک رودخانه بزرگ و پر آب، در یک دشت حاصل‌خیز و خوش آب‌وهوا، ده‌ای بود به نام اصیل آباد. این ده از همه لحاظ نمونه بود. دام‌های سالم، بچه‌های خوشحال، مردان قوی، کاری و زنان زرنگ داشت. اجاق‌ها همیشه روشن و تنورها همیشه گرم بود. همه شاد و راضی بودند تا اینکه یک روز....

کتاب «دکتر آی‌کیو» داستانی طنز است که با وجود ناملایمات زندگی و حتی دزدیده شدن آثارش دست از تلاش بر نمی‌دارد و راه خود را تا رسیدن به غایت ادامه می‌دهد. دکتر آملون در آزمایشگاه سخت مشغول کار بود. چشم‌هایش از خستگی و بی‌خوابی قرمز شده بود، انگار یک فیل گنده توی چشم‌هایش فوت کرده باشد. پاهای لاغرش مثل شاخه‌های لرزان بید می‌لرزیدند. اگر قرار بود شیر اسب را با پودر دندان کوسه‌ی آدم‌خوار و سه قطره و نیم روغن موی دماغ شیر آفریقایی و عرق سوسمار پوست‌کرگردنی قاتی کند، راحت‌تر و زودتر به نتیجه می‌رسید. همان‌طور که دکتر آملون با دقت مواد را با هم قاتی‌پاتی می‌کرد، ناگهان...

کتاب «نمایشگاه نقاشی بچه‌ها» یک داستان طنزآمیز درباره نقاشی‌های بچه‌ها در یک نمایشگاه است که با نگاهی متفاوت و خلاقانه به نقاشی کودکان پرداخته و از زاویه‌ای نو به این موضوع نگاه می‌کند. در این کتاب، آقای خبرنگاری که برای پوشش خبری یک نمایشگاه نقاشی کودکان آمده است، در گزارش خود به جای توصیف‌های معمول از نقاشی‌ها، با دیدی طنزآمیز و وارونه، نقاشی‌ها را توصیف می‌کند و در نهایت می‌گوید که بچه‌ها همه چیز را وارونه کشیده‌اند.

این کتاب درباره‌ی کابی یک ربات اسباب بازی است که مجید برای تولدش هدیه گرفته است. این ربات هم‌قدوقواره‌ی مجید است و می‌تواند حرف بزند و بازی کند و کلی کارهای دیگر هم یاد بگیرد. داشتن این ربات هوشمند می‌تواند خیلی جالب و هیجان‌انگیز باشد البته این دلیل نمی‌شود که رفتارش در همه‌ی موقعیت‌ها مطلوب باشد. مثلا انتظار نداشته باشید که مثل آدم از مریض پرستاری کند یا در مجلس خواستگاری مثل بچه‌ی آدم یک گوشه بنشیند و دسته گل به آب ندهد.