Skip to main content

برگه‌های سفید، دیوهای سیاه

معرفی کتاب
دختری به نام محیا اهل شهر حماسه‌ساز غزه، مجروح و در بیمارستان شفا بستری است. بیمارستان محاصره می‌شود و او با رنگ‌ها و نقاشی‌هایش به جنگ دشمن می‌رود. او به جای یادداشت روزانه هرروز چند نقاشی می‌کشد. نقاشی‌هایی از حال و هوای شهر غزه، شهر جهاد و پایداری. او آنقدر نقاشی می‌کشد که عدد نقاشی‌هایش به هزار می‌رسد...

خواب دانه‌ها

معرفی کتاب
ریحانه سلطانی‌نژاد دختر کوچولوی یک سال و نیمه‌ای بود که در شهر کرمان زندگی می‌کرد. او به همراه خانواده‌اش در مراسم سالگرد شهید سردار سلیمانی شرکت کرده بود. در آن مراسم دشمنان ایران و اسلام چند بمب منفجر کردند و تعداد زیادی انسان بی‌گناه را به شهادت رساندند. ریحانه هم یکی از آن شهدا بود. دختر کوچولوی کاپشن صورتی و گوشواره قلبی. این کتاب داستان زندگی ریحانه را با زبانی ساده و صمیمی تعریف می‌کند.

فکر خوب نوک‌طلا

معرفی کتاب
کتاب با قلم نرم و بیانی شیوا با الهام از رشادت‌های زنان پشتیبان جنگ نگارش شده‌ ست. زنانی که با جان و دل در تمامی فصل‌های سال به سختی برای جبهه‌های نبرد تلاش کردند. زنانی که بافتن شال، کلاه و لباس‌گرم، حتی جمع‌آوری خوراکی برای رزمنده‌ها را بدون چشم‌داشت انجام دادند. در کتاب می‌خوانیم: «نوک طلا رفت توی فکر و چند دقیقه بعد با خوشحالی گفت: «من یه فکر خوب دارم. الان یه عالمه پر توی لونه‌هامون داریم. باید همه رو جمع کنیم و تا می‌تونیم شال‌گردن ببافیم.» همه مادرها توی لانه‌هایشان نشستند و شروع کردن به بافتن. وقتی شال‌‌گردن‌های گرم آماده شد، هدهد همه آن‌ها را جمع کرد و در کیسه بزرگی ریخت و برد برای کبوترهایی که داشتند با کلاغ‌ها می‌جنگیدند.»

زنان و مردانی که ایران را ساخته‌اند؛ بیماری که پزشک شد: محمد قریب

معرفی کتاب
این کتاب به زندگی دکتر محمد قریب می‌پردازد. او یکی از اولین پزشکان متخصص اطفال و بنیان‌گذار نخستین بیمارستان تخصصی کودکان در ایران است. قریب در سال 1288 در روستایی از توابع آشتیان به دنیا آمد و یکی از کسانی بود که به عنوان اولین گروه دانشجویان برای ادامه‌ی تحصیل به فرانسه رفت و بعد از اتمام تحصیلاتش به ایران بازگشت و زندگی خودش را وقف درمان کودکان و راه‌اندازی بیمارستانی برای آن‌ها کرد. او علاوه بر این‌ها در دانشگاه تهران، دروس پزشکی را به دانشجویان این رشته درس می‌داد. دکتر قریب یک کتاب نیز درباره‌ی بیماری‌های کودکان تالیف کرده است. او در سال 1353 بر اثر سرطان از دنیا رفت. کتاب حاضر با روایت داستان زندگی دکتر محمد قریب به کودکان انگیزه می‌دهد و به آن‌ها نشان می‌دهد که با تلاش و پشتکار خودشان نه تنها می‌توانند انسان‌هایی موفق بشوند بلکه می‌توانند در مسیری گام بردارند که در خدمت هم‌نوعان خودشان باشد.

جواب مامان با من 2

معرفی کتاب
در جلد دوم کتاب «جواب مامان با من» سه داستان می‌خوانیم. داستان اول: خانواده‌ی آقای جوش‌شیرین باید حتماً قبل از ساعت هشت جایی باشند و انجام دادن کارهایی که باعث دیر رسیدن شود ممنوع است، اما... داستان دوم: آقای جوش‌‌شیرین که قبل از این به هرکسی یک دستور غذایی داده و درمورد ضررهای بعضی از غذاها سخنرانی کرده است، حالا درحالی‌که خیلی گرسنه است در یک جشن عروسی با همان آدم‌ها روبه‌رو می‌شود و... داستان سوم: خانواده تصمیم گرفته‌اند یک روز برای هواخوری به جنگل بروند و برای صرف غذا مهمان نیز دعوت کرده‌اند، اما اگر غذا را فراموش کرده باشند چه؟ ...

ریکی سنگی که نمی‌توانست غلت بزند

معرفی کتاب
ریکی سنگ کوچولوی متفاوتی است که نمی‌تواند مثل بقیه‌ی دوستانش غلت بزند. اما دوستانش دلشان می‌خواهد به او کمک کنند تا همراه آ‌ن‌ها از روی تپه غلت بخورد و شاد باشد. به نظرتان موفق می‌شوند تا دوستشان را خوشحال کنند؟ این داستان به مخاطب کمک می‌کند تا مهارت حل‌مسئله را بیاموزد و روحیه امیدواری و استقامت برای کمک به دیگران تقویت شود.

لیلا و کبوترها

معرفی کتاب
مجموعه «یک قصه یک حدیث» حول یک حدیث از امام رضا علیه‌السلام داستانی جذاب را برای کودکان روایت می‌کند. این داستان «لیلا و کبوترها» که ماجرای دلتنگی لیلا برای زیارت امام رضا(ع) است که به دلیل مشغله زیاد پدر، امکان سفر خانوادگی به مشهد را ندارند. نویسنده داستان را براساس کلام امام رضا(ع) نوشته است. «هر کس نمی‌تواند ما را زیارت کند به زیارت دوستان شایسته ما برود تا اجر زیارت برای او نوشته شود»

راه سوم

معرفی کتاب
مجموعه‌ی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستان‌های کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستان‌ها با زبانی کودکانه مهارت‌های‌زندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش می‌دهند. داستان حاضر درباره موشیکو است. موشیکو هر وقت به ناهارخوری مدرسه می‌رفت زیاد غذا برمی‌داشت و پر خوری می‌کرد و همیشه دلش درد می‌گرفت. یک روز عنکبوت کوچولو به موشیکو گفت: چرا آن‌قدر زیاد غذا برمی‌داری و زیاد می‌خوری که دل درد بگیری؟ موشیکو جواب داد: آخه من فقط دو راه دارم یا باید غذایم را تمام کنم یا غذایم را تمام نکنم و منتظر اخم خانم آشپز باشم. من راه اول را انتخاب کردم. عنکبوت گفت: چرا فکر می‌کنی فقط دو راه داری؟ همیشه راه سومی هم هست. فقط کافی کمی فکر کنی... . این داستان با نگاهی به حدیثی از امام صادق (ع) نوشته شده است.

بلوط دوم

معرفی کتاب
مجموعه‌ی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستان‌های کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستان‌ها با زبانی کودکانه مهارت‌های‌زندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش می‌دهند. داستان حاضر درباره موش کوچولویی به نام موشیکاست. او وسط جنگل زندگی می‌کرد. یک روز موشیکا دو عدد لوط پیدا کرد. یکی را خورد و دیگری در زیر خاک پنهان کرد. وقتی موشیکا به خانه برگشت موش کوچولوی همسایه به سراغ او آمد و گفت: کمی غذا داری به من بدهی؟ موشیکا اما گفت غذایی ندارد و درباره بلوط پنهان در زیر خاک چیزی نگفت. وقتی خودش به سراغ بلوط رفت با اتفاق ناگواری روبرو شد... . داستان حاضر بر اساس حدیثی از رسول خدا حضرت‌ محمد‌مصطفی (ص) نوشته شده است.

یک فکر با‌حال

معرفی کتاب
مجموعه‌ی ماجراهای جنگل بلوط شامل داستان‌های کوتاه و مصوری است که با تکیه بر یکی از احادیث معصومین (ع) نوشته شده است. این داستان‌ها با زبانی کودکانه مهارت‌های‌زندگی، آداب اجتماعی و فردی و صفات و اخلاقیات نیکو را به مخاطبان آموزش می‌دهند. داستان حاضر درباره سنجابی به نام مخملی و خواهر و برادرش است. مخملی و خواهر و برادرش تصمیم می‌گیرند که برای تولد مادرشان بلوط جمع کنند. بعد از انجام این کار، شب خسته به خانه برمی‌گردند. وقتی مخملی کوله‌اش را باز می‌کند تا به بلوط‌هایش نگاهی بیندازد، متوجه می‌شود که یکی از بلوط‌هایش کرم دارد. او یک فکری به ذهنش می‌رسد... . این داستان بر اساس حدیثی از امام حسن مجتبی (ع) نوشته شده است.