Skip to main content

فرانکلین معذرت می‌خواهد

معرفی کتاب
فرانکلین و دوستانش قصد دارند خانه درختی‌شان را به شکل یک کشتی درآورند. خرس وسیله خاصی می‌آورد که می‌خواهد کسی از آن باخبر نشود و به صورت یک راز باقی بماند؛ اما فرانکلین این راز را به روباه می‌گوید و از او قول می‌گیرد که این راز را به هیچ کس نگوید. روباه هم این راز را با سگ آبی در میان می‌گذارد و... .

فرانکلین و بازی کامپیوتری

معرفی کتاب
«سگ آبی» دوست فرانکلین، یک بازی جدید کامپیوتری خریده است. فرانکلین با خواهش و التماس از سگ آبی می‌خواهد تا اجازه دهد او هم بازی کند. فرانکلین موفق می‌شود و بازی را شروع می‌کند؛ اما دیگر نمی‌تواند از آن دست بکشد و از همه برنامه‌هایش عقب می‌ماند.

فرانکلین خواهرش را می‌بخشد

معرفی کتاب
ماهی طلایی فرانکلین کنار برکه گم شده است و خواهر فرانکلین مقصر است. فرانکلین ساعت‌ها دنبال ماهی می‌گردد؛ ولی نمی‌تواند آن را پیدا کند. او بسیار عصبانی است و با خواهرش قهر کرده است و نمی‌تواند موضوع را فراموش کند؛ ولی خواهر فرانکلین هم خیلی ناراحت است و بارها معذرت‌خواهی می‎کند. سرانجام فرانکلین خواهرش را می‌بخشد و با او آشتی می‌کند و ماهی هم پیدا می‌شود.

فرانکلین می‌خواهد بزرگ باشد

معرفی کتاب
فرانکلین بچه لاک‌پشتی است که آرزو دارد هر چه زودتر بزرگ شود و کارهایی بکند که بچه‌های بزرگ انجام می‌دهند. او یک روز را با خرگوش که بزرگ‌تر از اوست، می‌گذراند و متوجه می‌شود که بزرگ بودن اصلاً کار راحتی نیست و به این نتیجه می‌رسد که هر چیزی به وقت خودش خوب است.

فرانکلین و روز درخت‌کاری

معرفی کتاب
روز درخت‌کاری است و فرانکلین دلش می‌خواهد درخت بزرگی بکارد که بتواند روی آن خانه درختی درست کند؛ ولی آقای حواصیل نهال کوچکی به او می‌دهد. خرس و خرگوش هم نهال‌های کوچکی دارند و از آن‌ها مراقبت می‌کنند. فرانکلین هم تصمیم می‌گیرد نهال کوچکش را بکارد و مواظبش باشد؛ اما نهال سر جایش نیست!

فرانکلین کمک می‌کند

معرفی کتاب
فرانکلین همیشه آماده است تا به دوستان و همسایه‌ها کمک کند. روزی آقای جغد از بچه‌ها می‌خواهد به گردش علمی بروند و چیزهای جالبی پیدا کنند. فرانکلین تصمیم می‌گیرد به حلزون که نمی‌تواند سریع حرکت کند، کمک کند؛ ولی گویی در این کار زیاده‌روی می‌کند!

ساندویچ‌ساز مو دم اسبی‌باف

معرفی کتاب
این داستان ماجرای پسری است که یک آرزوی ساده و در عین حال دور از دسترس دارد و همچنین دختری با آرزوهای نه چندان دور و سگی که دنبال صاحبش می‌گردد. کمک کردن به دیگران و همکاری، از نکات مطرح در این داستان است.

جوجه‌تیغی‌های پسر عمو

معرفی کتاب
دو تا جوجه‌تیغی به شهر جوجه‌تیغی‌ها می‌رفتند که شب شد و تصمیم گرفتند کنار تپه‌ای بخوابند؛ اما خوابشان نمی‌برد، برای همین شروع کردند به جنگیدن با یکدیگر. آن‌ها، آن قدر جنگیدند تا تمام تیغ‌هایشان تمام شد. جوجه‌تیغی‌ها بعد از جنگ همدیگر را گم کردند؛ ولی خیلی دوست داشتند که دوباره یکدیگر را ببینند. در این داستان به اهمیت دوستی توجه شده است.

چه کسی آقای صورتی را می‌شناسد؟

معرفی کتاب
این داستان درباره دختری است که یک روز از پشت پنجره یک مرد صورتی می‌بیند. دختر همه جا را به دنبال او می‌گردد و از همه سراغش را می‌گیرد؛ اما هیچ کس او را ندیده است تا اینکه یک روز، ماشینی صورتی می‌بیند. پلیس ماشین صورتی را تعقیب می‌کند و سرانجام دختر، مرد صورتی را پیدا می‌کند. او یک نقاش است!!!!

به مدرسه دیر رسیدم چون . . .

معرفی کتاب
کودکی با آوردن بهانه‌های گوناگون و تخیلی، سعی می‌کند دیر رسیدن به مدرسه را توجیه کند. از گیر کردن در تار عنکبوت و کمک کردن به دختر همسایه و زدن اشتباهی دکمه زمان تا نان قرض گرفتن برای صبحانه!. داستان به صورت غیر مستقیم، به منظم بودن و بهانه‌تراشی نکردن و راست‌گویی اشاره می‎کند.