پروین اعتصامی
معرفی کتاب
تاریخ ادبیات ایران بزرگان بسیاری را در خود پرورده است که یکی از آنان پرویناعتصامی، شاعر بزرگوار، است. کتاب حاضر از مجموعهای چندجلدی، مخاطب نوجوان را با سرگذشت پروین اعتصامی، این انسان بزرگ و مؤثر در تمدن ایران اسلامی و تاریخ معاصر کشور، آشنا میکند. در ابتدای کتاب، شرح یکی از شعرهای پروین به نثر و سپس شرح زندگی شخصی او آمده است.
سلمان فارسی
معرفی کتاب
تاریخ اسلام در ایران بزرگان بسیاری را به خود دیده است که یکی از آنان سلمان فارسی است. کتاب حاضر از مجموعهای چندجلدی، مخاطب نوجوان را با سرگذشت سلمان فارسی، این یار و یاور پیامبر و مسلمان واقعی، آشنا میکند. داستان زندگی سلمان، آشنایی او با پیامبر و چگونگی کشف نشانههای پیامبری حضرت محمد در این کتاب آمدهاست.
راهنمای تربیت تکشاخ
معرفی کتاب
«پیپ» میتواند حرفهای حیوانات جادویی را بفهمد؛ گرچه هیچکس باور نمیکند. او آرزو دارد در برنامه سهگانه «تریدنت» شرکت کند؛ اما نمیخواهد به پدر و مادرش اصرار کند تا او را به این برنامه ببرند؛ چون میداند آنها علاقهای به حیوانات ندارند. حالا پیپ میتواند با خاله «اِما» که مثل خودش عاشق حیوانات است، تابستان را در درمانگاه موجودات جادویی «کلاورتن» بگذراند و این فوقالعاده است. پیپ در قفس راسوی بزرگ رنگینکمان است و مشغول سر و کله زدن با او که صدایی میشنود. وقتی بیرون میرود، خاله اِما را میبیند که بسیار دستپاچه است. چه اتفاقی افتاده است؟
راهنمای موجودات جادویی
معرفی کتاب
امروز روز معرفی مشاغل است و همه پدر و مادرها میخواهند شغلشان را معرفی کنند. برنامه در پارکینگ مدرسه اجرا میشود. پدر و مادر «پیپ» زمینشناس هستند؛ ولی پیپ عاشق اسبهای تکشاخ است. خانواده «بارِرا» هشت اسب تکشاخ دارند. گوشهای از پارکینگ مدرسه، عتیقهفروشی، ماشین قدیمی و عجیب و غربیش را گذاشته است، در گوشه دیگری، پدری گلفروش، یک عالمه گل چیده و در طرف دیگر، یکی از پدرها که آشپز است، بند و بساطش را پهن کرده است و... . پیپ اول از همه، به سراغ اسبهای تکشاخ میرود. او میتواند با موجودات جادویی حرف بزند؛ ولی هیچکس باور نمیکند. صبحت کردن با تکشاخها پیپ را به دردسر بزرگی میاندازد.
کلاس علوم را به پرواز درآوریم
معرفی کتاب
حاصل بخشی از آموختنیهای درس علوم، همان اسباببازیهایی هستند که گاه خودمان هم آنها را ساختهایم. کتاب حاضر راهنمای کاملی است برای ساخت کایتها و بادبادکهای قابل پرواز و ایدههای جالب و مدلهای گوناگون. مخاطب با استفاده از راهنماییهای گام بهگام این کتاب میتواند وسایلی مثل بادبادک، بالاپوش دراکولا، سورتمۀ آسمانی، بال حلقهای و ستارۀ دلتا بسازد و آنها را به پرواز درآورد.
شانزده سال بعد: روایت حسین کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی
معرفی کتاب
«محمدرضا شفیعی» از رزمندگان واحد تخریب لشکر ۱۷ «علیبنابیطالب» (ع) بود که در عملیات «کربلای چهار» پس از مجروح شدن، به اسارت دشمن درآمد و چند روز بعد از انتقال به یکی از اردوگاههای اُسرا در عراق، به شهادت رسید. شروع داستان از آنجاست که پیکر محمدرضا، شانزده سال بعد از شهادت، به میهن اسلامی باز میگردد؛ پیکری که در عین ناباوری سالم است، آنقدر که حتی در هنگام دفن، عقیقی را برای تبرک زیر زبانش میگذارند. این داستان، روایت سردار «حسین کاجی» همرزم شهید است از لحظه ملاقات دوباره رفیق دیرینهاش در قبر، شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضا تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند.
مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد، لطفاً مجدداً شمارهگیری بفرمایید
معرفی کتاب
داستان این کتاب، داستانی تخیلی است درباره آلودگی محیط زیست و کره زمین. آلودگی آنقدر زیاد شده است که در تهران، هوا پر از موجودات ناشناخته شده است و پر از دانههای سیاه پرنده! مگسها هجوم آوردهاند! قهرمان داستان، دختر نوجوانی به نام «مریم» است. وقتی مریم شیر آب را باز میکند، منفجر میشود و به جای آب، حبابهای آتش فواره میزند. تلویزیون اعلام میکند که متخصصین علت جرقههای آتش در آب را، نفوذ گاز «متانِ» حاصل از زبالههای شهری میدانند و... . مریم به مرکز تحقیقاتی خود، یعنی کافینت میرود! تا در این باره تحقیق کند و... .
گوزن در کافیشاپ
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از ده شعر کوتاه درباره محیط زیست است. «گیرنده»، «دوستانه» و «گوزن در کافیشاپ»، نام بعضی از این شعرهاست. شاعر در شعر «گیرنده»، زمانی را تصور میکند که دیگر هیچ درختی وجود ندارد، زمانی که آدم چهاردهساله به چهلسالگی نمیرسد و بر اثر بیماری آسم میمیرد! در شعر «دوستانه»، شاعر یادآوری میکند که زمین در حال گرم شدن است. در شعر «گوزن... » سر گوزنی به دیوار کافه آویزان است که قهوه را قهوهایتر و فنجانها را تلختر میکند!
پیش به سوی عقب
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از دَه شعر کوتاه است که درباره محیط زیست سروده شدهاند. شاعر در هر شعر، به نوعی تذکر میدهد که زمین در حال نابودی است و هرچه زودتر باید فکری کنیم و راه چارهای بیابیم. «اینجا جنگل نیست»، «عروسهای عزادار»، «صرفاً جهت اطلاع» و «پیش به سوی عقب» نام برخی از این اشعار است. در شعر آخر، شاعر نگران است؛ زیرا بیابانها پیشرفت کردهاند و سرطان هم. ساختمانها تا کنار رودخانهها پیش رفتهاند و انسان تا مرز نابودی زمین!
سیمرغ پدر بزرگ من بود
معرفی کتاب
«سارک»، دخترخاله «پرستو»، تلفنی به او خبر میدهد که مرغ عشقش مرده است. پرستو در کمال ناباوری متوجه میشود که مرغ عشق او نیز مرده است! پدربزرگ همه پرندههایش را آزاد میکند؛ ولی این دو مرغ عشق را به سارک و پرستو میدهد و حالا هر دو در یک زمان مردهاند! آنها میخواهند مرغعشقها را در باغچه دفن کنند؛ اما همین که هر دو را با هم در چاله میگذارند، مرغعشقها پرواز میکنند و میروند! مثل پدربزرگ که چند روز است رفته است و هیچکس نمیداند کجا! آیا بچهها میتوانند پرندههایشان را پیدا کنند؟ پدربزرگ کجا رفته است؟