Skip to main content

با دندی و قندی در یک روز بارانی

معرفی کتاب
نویسنده در قالب داستان، دانش‌آموزان و والدین آنها را با بیمۀ خسارت آتش سوزی، انفجار، صاعقه و حوادث دیگری را که تحت پوشش این بیمه است، آشنا می‌کند. یک سی‌دی صوتی پیوسته این کتاب است.

یک لبخند بی‌انتها

معرفی کتاب
این کتاب مشتمل بر هشت داستان کوتاه برای نوجوانان است. نام بعضی از این داستان‌ها، «چهلمین روز»، «شتربازی»، «نورسیده»، «همسایه»، «روز امتحان» و... است. در تمامی داستان‌ها، گوشه‌هایی از زندگی پیامبر اسلام (ص) ترسیم شده و در همه آن‌ها به مهربانی رسول خدا (ص) اشاره می‌شود. «یک لبخند بی‌انتها» درباره گذشت و بخشش قاتل عمویشان، «حمزه»، در جنگ اُحد است.

مداد قرمز خود را بنوشید

معرفی کتاب
موضوع کتاب حاضر، مدیریت بر استعداد است. نویسنده کتاب از خواننده دعوت می‌کند تا با خودهوشمندانه‌تر رفتار کند؛ او کوشیده است با نوشتن داستان‌هایی برای خوانندگان خود به این مقصود برسد. وی می‌گویددر صدد نیست تا برای خوانندگانش نسخه بپیچد؛ فقط می‌خواهد آن‌هابه استعدادهای خود نگاهی دوباره بیندازند و با نوشیدن مداد قرمز به طعم خاص آن پی ببرند. در هر فصل کتاب چند سؤال و یک پیشنهاد گنجانده شده است.

کلاس خود را با قلبتان اداره کنید: راهنمای تدریس دانش‌آموزان نوجوان

معرفی کتاب
این اثر در نه فصل و از زبان یک معلم روایت شده است. داستان درباره یک دبیرستان است که ۴۰ درصد از مجموع دانش‌آموزان آن در اقلیت و سیاه‌پوست و 15 درصد از آنها سفیدپوست و از خانواده‌های مرفه‌اند. این ناهم‌خوانی، محیطی پر تنش را در مدرسه ایجاد کرده است. به نظر نویسنده، راه‌حل اصلی برای به وجود آوردن یک جامعه یادگیری، مدیریت صحیح کلاس درس است. توجه و مراقبت، تعامل با دانش‌آموزان، تعادل بین توجه و انضباط و برنامه تحصیلی از جمله مباحث مطرح شده در این کتاب است.

پرنده‌های شعر من

معرفی کتاب
مجموعه شعر حاضر شامل ۳۱ شعر است. مضمون تمامی شعرها پرنده و پرواز و آسمان است. «به خاطر تو»، «خیال»، «یک سار»، «تنهایی»، «التماس» و « رد پا» نام بعضی از این اشعار است. در شعر «تنهایی» شاعر تنهایی‌اش را با کلاغی که لب پرچین نشسته است، شریک شده، کلاغی که به اندازه او غمگین است. شعر « رد پا» از جای پای گنجشک‌ها می‌گوید که روی برف به جا مانده است و شعر «یک سار» درباره ساری است که از کوچ جا می‌ماند. شایان ذکر است که نقاشی‌های کتاب به حال و هوای اشعار رونق بخشیده است.

رستم و تهمینه

معرفی کتاب
اسب «رستم»، «رخش»، ناپدید شده و رستم در پی یافتن او وارد سرزمین سمنگان می‌شود. «اَشتاد»، پادشاه سمنگان، استقبال شایسته‌ای از رستم کرده و تمهیداتی فراهم می‌کند که هیچ‌کس از حضور او باخبر نشود؛ چراکه اگر این خبر به افراسیاب برسد، برای کشتن رستم لحظه‌ای درنگ نمی‌کند؛ اما «تهمینه»، دختر پادشاه سمنگان، از وجود رستم آگاه می‌شود؛ زیرا او را در خواب دیده است. او به دیدار رستم می‌آید و آن‌ها به یکدیگر دل می‌بندند. از سویی دیگر خبر می‌رسد که افراسیاب از حضور رستم باخبر شده است و به آن طرف می‎آید.

کیکاووس و هفت آسمان

معرفی کتاب
«کیکاووس شاه» فرمان می‌دهد که چهار جوجه‌عقاب برایش بیاورند. او شب و روز با جوجه‌ها سرگرم است و تا به آن‌ها غذا ندهد، خود لقمه‎ای به دهان نمی‌گذارد. همه شگفت‌زده او را نگاه می‌کنند و هیچ‌کس نمی‌داند که در سر کیکاووس چه می‌گذرد. سرانجام روز موعود فرا می‌رسد. پادشاه بر تختی می‌نشیند و چهار جوجه‌عقاب که حالا بزرگ و قوی شده‌اند، او را به آسمان می‌برند. او می‎خواهد به دیدار «اهورامزدا» برود. تخت در آسمان بالا می‎رود و از ابرها عبور می‌کند و کیکاووس غرق در غرور می‌شود؛ اما ناگهان توفانی سهمگین همه امید و آرزوی او را بر باد می‌دهد.

کیکاووس شاه عاشق

معرفی کتاب
«کیکاووس‌شاه» آرزو داشت، «جمشیدشاه» دوران خود باشد. به همین علت به مازندران لشکرکشی کرد تا دیو سپید را نابود کند؛ اما اسیر و نابینا شد. «رستم» به کمک او ‎شتافت و نجاتش داد. کیکاووس می‎خواست با «فریدون‌شاه»، «منوچهرشاه» و «هوشنگ‌شاه» برابر باشد، پس تصمیم گرفت به جنگ پادشاهانی برود که در روزگار اسارت او به ایران یورش آورده و باژ داده بودند. او ابتدا با سپاهی باشکوه به سمت مرزهای توران حرکت کرد؛ اما افراسیاب پذیرفت که به ایران باژ بدهد. کیکاووس سرمست از پیروزی راهی سرزمین چین شد؛ اما در آنجا هم نتوانست جنگی راه بیندازد و... .

دیواشاه و رستم‌دستان

معرفی کتاب
«دیواشاه»، فرمانروای دیوان که با ظلم بر مردم مازندران، پادشاهی می‎کند، بسیار خشمگین است؛ زیرا عده‌ای از بهترین دیوان خود را از دست داده است. آن‌ها به دست «رستم» کشته شده‌اند. دیواشاه سپاهی خونخوار از دیوان آماده می‌کند و به گروهی از زنان و کودکانی که مشغول چیدن میوه هستند، حمله می‌کند، سپس به سوی مردانی می‌رود که در دشت سرگرم درو کردن گندم هستند. خبر به رستم می‌رسد و او دوباره راهی نبرد دیگری با دیوان می‌شود.

هفت‌خوان رستم

معرفی کتاب
«کیکاووس‌شاه» و سپاهیانش به دست «دیو سپید» اسیر و نابینا شده‌اند و همه بزرگان از «زال زر» راه چاره می‌جویند. باید کسی به جنگ دیوان برود که خردمند و هشیار و پهلوان باشد و هیچ‌کس شایسته‌تر از «رستم دستان» نیست. رستم راهی مبارزه با دیو سپید می‌شود. او هفت مرحله و هفت جادو را پشت سر می‌گذارد؛ در مرحله‌ای از بیابان خشک و بی آب و علف عبور می‌کند، در مرحله‌ای دیگر با اژدهای آتشین‌دهان می‎جنگد، طلسم زن جادوگر را باطل می‌کند... و سرانجام موفق می‌شود دیو سپید را نابود کند و کیکاووس‌شاه و سپاهیانش را نجات دهد.