Skip to main content

دیو و دلبر و چند افسانه‌ گریه‌دار دیگر

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج افسانه است. داستان اول دربارۀ دختری به نام «بداقبال» است که از خانوادۀ سلطنتی است. او و مادر و خواهرانش، به دلیل شکست پدرشان در جنگ، روزگار بسیار سختی را می‌گذرانند تا اینکه... . داستان دوم، از بازرگانی سخن می‌گوید که ثروتش را از دست می‌دهد. حالا او مجبور است با سه دخترش به خانۀ کوچکی نقل مکان کند و مانند کشاورزان معمولی زندگی کند... . داستان سوم، قصۀ پادشاهی را روایت می‌کند که... .

قلب کوچک دیوانه من

معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارۀ دختری است به نام «سیساندا» که قلبش با قلب همۀ آدم‌ها فرق دارد... . او هرروز صبح که بیدار می‌شود، ضربان قلبش و همچنین روزهای عمرش را می‌شمارد و مادرش را می‌بیند که برای دویدن میان تپه‌ها از خانه بیرون می‌رود. مادرش تا جاهایی که حتی چوپان‌ها با گله‌هایشان نمی‌روند، پیش می‌رود و ساعت‌ها می‌دود. سیساندا خودش نمی‌تواند بدود. قلب کوچک دیوانه‌اش این اجازه را به او نمی‌دهد؛
برای آنکه قلبش مثل قلب همه شود، پول زیادی لازم است... .

از ناکجا

معرفی کتاب
روزی سروکلۀ یک دوست از ناکجا پیدا شد. سوسک از او پرسید از کجا آمده است؛ اما او خودش هم نمی‌دانست. دوست از راه رسیده، پیش سوسک ماند. آن‌ها هر روز، بالای صخرۀ بزرگ باهم خوراکی می‌خوردند و به جنگل نگاه می‌کردند؛ اما یک روز صبح، وقتی سوسک از خواب بیدار شد، دوستش را ندید. او همه‌جا را به دنبال او گشت و متوجه شد که دوستش در جنگل گم شده است. سوسک راه افتاد تا او را پیدا کند.

قصه‌ شهر رنگ‌آباد

معرفی کتاب
در شهر قصه‌، اول فقط و فقط سه تا رنگ بود: قرمز و زرد و آبی! و همه خوش‌و‌خرم در شهر رنگ‌آباد زندگی می‌کردند تا اینکه یک روز بعدازظهر، قرمز‌ها گفتند ما از همه بهتریم. زردها و آبی‌ها هم ساز خودشان را زدند. بعد هم دیوارکشی و نرده‌کشی شروع شد: قرمزکده و زرد‌کده و آبی‌کده! یعنی حالا چه اتفاقی در رنگ‌آباد می‌افتد؟ !

جزیره‌ پدربزرگ

معرفی کتاب
درک مرگ نزدیکان برای کودک قطعاً بسیار سخت است. در چنین مواقعی، یکی از مهم‌ترین مسائل، مراقبت کردن از کودکان است. ایجاد امنیت برای کودک در چنین فضایی بسیار مهم است. این کتاب به کودکانی که به‌تازگی یکی از نزدیکان خود را از دست داده‌اند، کمک می‌کند تا با احساس بهتر و امنیت بیشتری با موضوع کنار بیایند.«کارن» در نزدیکی خانه‌ پدربزرگش زندگی می‌کند و هروقت دوست دارد، می‌تواند به پدربزرگش سر بزند؛ اما یک روز که برای دیدن پدربزرگ رفته بود، هرچه گشت، او را پیدا نکرد. درست وقتی که کارن ناامید شده بود و می‌خواست برود... .

گربه‌ها و خروس‌ها: یک قصه افریقایی

معرفی کتاب
در روزگاران قدیم در افریقا، خروس‌ها بر گربه‌ها حکومت می‌کردند. گربه‌ها از صبح تا شب کار می‌کردند و شب هرچه جمع کرده بودند پیش خروس‌ها می‌بردند. خروس‌ها به گربه‌ها گفته بودند که تاج سر ما از آتش است و هر کس از فرمان ما سرپیچی کند، با این آتش او را می‌سوزانیم! گربه‌ها این حرف را باور کرده بودند و از صبح تا شب برای خروس‌ها کار می‌کردند. یک شب در خانه‌ی گربه‌ها آتش اجاق خاموش می‌شودو....

روباهی به نام پکس

معرفی کتاب
«پیتر» بچه‌روباه یتیمی را نجات می‌دهد و از او مانند یک حیوان خانگی نگهداری می‌کند. پیتر که مادرش را از دست داده است، به بچه‌روباه دل می‌بندد. با گذشت زمان، دوستی پیتر و بچه‌روباه عمیق می‌شود تا اینکه پدر پیتر مجبور می‌شود به جنگ برود و چون پیتر باید نزد پدربزرگش برود، پدر او را وادار می‌کند که پَکس را در بیابان رها کند... . پیتر برای یافتن پَکس، خانۀ پدربزرگش را ترک می‌کند و با دلی غمگین ولی امیدوار، راهی سفری طولانی می‌شود.

بچه‌های راه‌آهن

معرفی کتاب
«روبرتا»، «پیتر» و «فیلیس» مجبورند به همراه مادر، خانه‌شان را ترک کنند و در خانه‌ای کوچک نزدیک راه‌آهن زندگی کنند؛ چون اتفاق ناخوشایندی برای پدر رخ داده است. مادر ترجیح می‌دهد که بچه‌ها چیزی از ماجرا ندانند؛ اما بچه‌ها پس از اتفاقات مختلف از این راز باخبر می‌شوند و... . این داستان، کشمکش این بچه‌ها با مشکلاتی است که ناگهان زندگی آن‌ها را دگرگون می‌کند.

کوه‌های سفید

معرفی کتاب
«سه‌پایه‌ها» برای کنترل مردم، مغز آن‌ها را در سن چهارده‌سالگی به کلاهک‌هایی مجهز می‌کنند که بر ساختار ذهن انسان‌ها تاثیر می‌گذارد و اغلب آنان را شیفتۀ خدمت و بردگی برای سه‌پایه‌ها می‌کند. در آغاز داستان ماهیت سه‌پایه‌ها ناشناخته است... . عده‌ای از مردم، سه‌پایه‌ها را ماشین‌هایی هوشمند می‌دانند که علیه اربابان سابق خود قیام کرده‌اند؛ اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که سه‌پایه‌ها دراصل وسایل حمل و نقل موجودات فضایی متجاوزند. «ویل» و «فریتس» قصد مبارزه با سه‌پایه‌ها را دارند و درعین‌حال از شروع جنگ روی کرۀ زمین جلوگیری می‌کنند.

شهر طلا و سرب

معرفی کتاب
این کتاب، سومین داستان از داستان‌های چهارگانۀ این مجموعه است. در دو داستان پیشین، عده‌ای از ساکنان زمین که به ترتیبی از اسارت موجودات فضایی و هیولاهای فلزی سه‌پایه نجات یافته‌اند، به کوههای سفید پناه می‌برند و از آنجا با فرستادن دسته‌های شناسایی، موقعیت امنیتی شهر طلا و سرب را که جایگاه اصلی موجودات مذکور است، ارزیابی می‌کنند. آن‌ها برای نجات ساکنان زمین از چنگ هیولاهای فلزی، به داخل شهر نفوذ می‌کنند؛ اما برای خروج از آنجا دچار مشکل می شوند .