Skip to main content

گیلی کوچولو و شاه

معرفی کتاب
«لئون» نام شیری است که قول می‌دهد کارهای بزرگی انجام دهد؛ اما بعد از تاجگذاری کم‌کم تغییر می‌کند. او بدجنس و بی‌رحم می‌شود و هر طور که دلش می‌خواهدقانون را تغییر می‌دهد. او پرواز را برای پرنده‌ها ممنوع می‌کند و دستور می‌دهد که پدر و مادرها باید بال‌های جوجه‌هایشان را بشکنند؛ اما در دوردست‌ها پرنده‌ای فراموش می‌کند بال جوجه‌اش را بشکند و وقتی این جوجه که اسمش «گیلی» است، پرواز را می‌آموزد... .

شنل قرمزی و گرگ بدشانس

معرفی کتاب
آقای گرگ نقشه‌‌ای حساب‌شده‌ کشیده است. او می‌خواهد اول مادربزرگ را بخورد و برای دسر هم شنل‌قرمزی را؛ اما وقتی به خانه مادربزرگ می‌رسد، می‌بیند در باز است، او وارد خانه می‌شود، هیچ‌کس آنجا نیست! گرگ نقشه‌اش را عوض می‌کند، لباس مادربزرگ را می‌پوشد و تصمیم می‌گیرد اول شنل قرمزی را بخورد؛ اما با پوشیدن لباس خواب مادربزرگ به دردسر می‌افتد.

گمشده در روز روشن

معرفی کتاب
همه بچه‌ها، دبیرستان را سخت‌ترین دوره درسی‌شان می‎دانند؛ اما برای «ترنت»، سال پنجم دبستان سخت‌ترین سال زندگی‌اش بود. همان سال که در بازی هاکی با یک ضربه کوچک و خیلی اتفاقی که ترنت به سینه «جرد ریچاردز» زد، او به زمین افتاد و دیگر بلند نشد. هیچ‌کس نمی‌دانست که جرد بیماری قلبی داشت و حالا همه مردم شهر از او متنفر هستند. شاید دوره دبیرستان برای ترنت شروعی تازه باشد.

کیو کیو کشتمت!

معرفی کتاب
در این داستان، زندگی دو کودک، به طور موازی در دو نقطه از جهان، با بیانی شعرگونه روایت می‌شود. «مانو» یک پسر کوچک است و در تمام روز به این موضوع فکر می‌کند زودتر به خانه برود و بازی کامپیوتری جنگی‌اش را دنبال کند. برای مانو جنگ یک بازی است که با خاموش شدن صفحه کامپیوتر تمام می‌شود. در نقطه دیگری از جهان، «اونام» است. او هم یک پسر کوچک است و همیشه در خانه زندانی است؛ زیرا بیرون از خانه، جنگ همه‌جا را گرفته است. اونام فقط به این موضوع فکر می‌کند که کی می‌تواند از خانه خارج شود و به مدرسه بازگردد. برای اونام جنگ واقعیتی است که از پایان آن بی‌خبر است.

گنجشک استخوانی

معرفی کتاب
«صبحی» نام پناهجویی است که در اردوگاه به دنیا آمده است و فقط زندگی پشتِ حصارها را می‌شناسد. «الی»، بهترین دوست صبحی، یک انبار مخفی دارد. آن‌ها وسایلی را برای مردم اردوگاه می‎برند و در برابرش چیزهایی می‌گیرند؛ اما الی مجبور است مرتب جای انبار را عوض کند؛ چون اگر مأمورها پیدایش کنند، به دردسر می‌افتند. روزی صبحی با دختری به اسم «جیمی» آشنا می‌شود که در سمت دیگر حصار زندگی می‌کند و... .

دوستی دو طرفه

معرفی کتاب
«آموس مک‌گی» مردی میانسال است که در باغ‌ وحش کار می‌کند. او کارهای زیادی انجام می‌دهد، آموس با فیل شطرنج بازی می‌کند، با لاک‌پشت مسابقه می‌دهد، کنار پنگوئن خجالتی می‎نشیند، به گرکدن دستمال قرض می‌دهد و برای جغد که از تاریکی می‌ترسد، کتاب می‌خواند؛ اما یک روز صبح نمی‌تواند سر کارش حاضر شود، او مریض است! حالا چه اتفاقی برای حیوانات باغ وحش می‌افتد؟

من و خواهرم دور از هم

معرفی کتاب
«بید» و «افرا» خواهر هستند. آن‌ها خیلی همدیگر را دوست دارند و همیشه با هم بازی می‌کنند؛ اما افرا باید به مدرسه برود و بید مجبور است در خانه بماند. بعد از مدرسه افرا از دوستانش تعریف می‌کند؛ ولی بید تنهاست تا اینکه بید با بلوطی به نام «پیپ» دوست می‌شود. حالا بید هم کلی حرف دارد و مرتب از بازی با پیپ صحبت می‌کند. افرا دلش برای بازی کردن با بید تنگ شده است و می‌خواهد با پیپ بازی کند. صبح روز بعد، بید خواهرش را غافلگیر می‌کند!

من و خواهرم با هم

معرفی کتاب
«افرا» و خواهر کوچکش، «بید»، همیشه با هم هستند. آن‌ها هر روز صبح را با هم شروع می‌کنند. دنبال سنگ‌های قلبی‌شکل می‌گردند، خانه‌های کوچک می‌سازند، با هم قایم‌باشک‌بازی می‌کنند و همیشه با هم توافق دارند تا اینکه روزی تصمیم می‌گیرند قاصدک بچینند. بید دوست دارد قاصدک را در باد فوت کند؛ ولی افرا می‌خواهد آن‌ها را جمع کند. آن‌وقت بید کارهایی می‌کند که نباید بکند و افرا حرف‌هایی می‌زند که نباید بزند و... . حالا آن‌ها با هم قهرند؛ ولی تا کی می‌توانند قهر بمانند؟

آن سوی آبی بی‌کران

معرفی کتاب
«کرو»ی دوازده ساله تمام زندگی‌اش را در جزیره‌ای کوچک و جدامانده از بقیه جزیره‌های سرد و زیبای ایالت «ماساچوست» گذرانده است. او وقتی فقط چند ساعت از تولدش گذشته بود، سوار بر قایقی کوچک در دریای‌ بی‌کران رها شد. تنها دوستان و هم‌صحبت‌هایش، «اُش»، مردی که او را از دریا گرفته و بزرگ کرده و خانم «مگی»، همسایه تندخو و در عین‌ حال مهربانش در آن سوی آبراه هستند. کرو همیشه نسبت به دنیای اطرافش کنجکاو بوده است؛ اما یک شب با دیدن آتش مرموز و عجیب در آن سوی آب، پرسش‌هایی درباره گذشته در قلبش شکل می‌گیرد و حوادث پشت سر هم رخ می‌دهند و کرو را در مسیر کشف حقیقت و البته خطر به پیش می‌رانند.

تنها در خانه

معرفی کتاب
سه روز به کریسمس مانده است و خانواده «مک کالیستر» برای سفر آماده می‌شوند. همه مشغول کار هستند به غیر از «کوین» که مرتب دردسر درست می‎کند. مادر کوین را به اتاقش می‌فرستد تا تنبیه شود. کوین با عصبانیت آرزو می‌کند که دیگر هیچ‌وقت خانواده‌اش را نبیند. صبح روز بعد، کوین در خانه تنهای تنهاست. او فکر می‌کند که خانواده‌اش را ناپدید کرده است و هر کاری دلش می‌خواهد، می‌کند؛ اما وقتی شب فرا می‌رسد، متوجه می‌شود که دزدها دور وبرِ خانه پرسه می‌زنند. کوین تصمیم می‎گیرد به تنهایی با آن‌ها روبه‌رو شود.