Skip to main content

هزار تا شکر 2

معرفی کتاب
کتاب حاضر با روایتی داستانی، نعمت‌های خداوند را می‌شمارد و به کودکان می‌آموزد که شاکر هر یک از این نعمت‌ها باشند. بچه‌ها برای برگ‌های رنگارنگ پاییز، برای سبزی و زیبایی بهار و حتی برای آفرینش زنبور عسل، خدا را شکر می‌کنند.

هزار تا شکر 1

معرفی کتاب
این کتاب حاوی پنج داستان کوتاه با موضوع شکرگزاری و قدرشناسی از خداوند است. در هر یک از داستان‌ها، با انتخاب مسائل اجتماعی، کودکان ترغیب می‌شوند که به خاطر داشته‌هایشان، مانند، کمک به دیگران، قدرت زندگی کردن، شنیدن آواز پرندگان و... خداوند را ستایش کنند.

خواهرم ستاره

معرفی کتاب
«ستاره» دختر کوچولوی خوبی است؛ ولی به تازگی کمی لوس شده است. برادرش تصمیم می‌گیرد وقتی پدر و مادر نیستند او را ادب کند. او با فکر بکری ستاره را متوجه اشتباهش می‌کند و به او درس خوبی می‌‌دهد.

کلاغ زاغی

معرفی کتاب
روزی کلاغ زاغی قالب صابونی می‌خورد. به همین دلیل، وقتی قارقار می‌کند، حباب صابون از دهانش بیرون می‌آید. کلاغ زاغی مهمانی دعوت است؛ ولی خجالت می‌کشد با آن وضعیت به مهمانی برود. سنجاب او را راضی می‌کند و با هم به مهمانی می‎روند. در مهمانی به آن‌ها خیلی خوش می‌گذرد و کلاغ زاغی برای همه آواز می‎خواند. تبدیل وضعیت بد به فرصت‌های مطلوب از آموزه‌های داستان است.

چرا خرس‌ها با هم می‌جنگند؟

معرفی کتاب
دو خرسِ همسایه، همیشه سر کندوی عسل دعوا می‌کنند. خرس قهوه‌ای از دعوا با خرس سفید ناراحت است و تصمیم می‌گیرد به این دعوا پایان دهد؛ اما باز هم با اختلافی رابطه آن‌ها به هم می‌خورد. گفت‌و‌گو کردن درباره مسائل و تصمیم درست گرفتن در موقعیت‌های مختلف از آموزه‌های این داستان است.

بالای بالای بالا

معرفی کتاب
گربه مادر به بچه‌اش که از درخت بالا می‌رود، نگاه می‌کند و می‌ترسد که از درخت بیفتد. بچه‌گربه دوست دارد به بالای درخت برسد. به همین دلیل با تمام توان ادامه می‌دهد. تلاش برای رسیدن به هدف و آزمون و خطا، با رعایت احتیاط از آموزه‌های این داستان است.

وای! این که فسقلی نیست

معرفی کتاب
«موشی» و «ببعی» دوست هستند و با هم زندگی می‎کنند. روزی باد خانه آن‌ها را جابه‌جا می‌کند و به قله کوه می‌برد. موشی و ببعی به کمک دوستشان، فیل، به دنبال خانه می‌گردند؛ ولی آیا موفق می‌شوند آن را پیدا کنند؟

آقای جیبی

معرفی کتاب
«آقای جیبی» یک کت دارد که آن کت، یک جیب مخفی دارد. آقای جیبی پول‌هایش را داخل جیب مخفی پنهان می‌کند و با این ترفند به هیچ کس، حتی گل‌فروش سر چهارراه و واکسی هم پولی پرداخت نمی‌کند تا اینکه روزی اتفاق عجیبی رخ می‌دهد و نتیجه رفتار زشت‌ خود را می‌بیند.

دندان‌های پدر بزرگ

معرفی کتاب
روزی پدربزرگ و نوه‌اش «امیرعلی» به گردش می‌روند. در راه دندان‌های مصنوعی پدربزرگ گم می‌شود. امیرعلی همه جا را می‌گردد و دندان‌هایی را پیدا می‌کند که متعلق به شیر
پیر است. او دوباره و دوباره می‌گردد و هر بار دندان‌های حیوانات دیگر را پیدا می‌کند؛ ولی بالاخره دندان‎های پدربزرگ هم پیدا می‌شود.

پیشی در انبار

معرفی کتاب
«پیشی» سه تا بچه‌گربه به دنیا آورده و در چند روز گذشته، از جایش تکان نخورده است. بالاخره از شدت گرسنگی تصمیم می‌گیرد به دنبال غذا برود؛ ولی همین که از انبار بیرون می‌رود، درِ انبار بسته می‌شود و پیشی پشت در می‌ماند. او نگران است و نمی‌داند چه‌کار باید بکند که موش از راه می‌رسد.