کیک نینی کجایی؟ !
معرفی کتاب
کتاب «کیک نینی کجایی؟ !» از مجموعه کتابهای دالی بازی مناسب گروه سنی نوپا (0 تا 3 سال) است. طراحی کتاب به شیوهای است که دارای صفحات پنهانی است. کودک با کمک تصاویر پنهان به جواب سؤالهای پرسیده شده در شعرها میرسد. این روند پرسش و پاسخ باعث بازی و سرگرمی کودک میشود؛ در حالی که در هر جلد کتاب به آموزش موضوعی خاص پرداخته میشود. در این جلد کودک با حس کنجکاوی و جستوجو کردن آشنا میشود: تولد نینی زیبای ماست کی میدونه کیک تولد کجاست؟ شاید تو جعبه باشه بله همون جا جاشه و...
تولهشیر تنها
معرفی کتاب
زویی عاشق حیوانات است و از کودکی یاد گرفته هر جیرجیر، میومیو و... چه معنایی دارد. او زیاد به باغوحش میرفت و یکی از همان روزها با اتفاقی جدید روبهرو شد. توله شیری به باغوحش آمده بود. گرسنه و تنها و آسیبدیده بود. زویی همان موقع تصمیم گرفت به توله شیر کمک کند اما این کار برایش خطرات زیادی داشت و او را در دردسری طولانیمدت انداخت.
آیا زویی توانست تصمیمش را با موفقیت جلو ببرد و توله شیر را بزرگ کند؟
آیا زویی توانست تصمیمش را با موفقیت جلو ببرد و توله شیر را بزرگ کند؟
گرگی که میخواست دور دنیا را بگردد
معرفی کتاب
این کتاب درباره گرگ کوچولویی است که دوست دارد دنیا را ببیند و به همهجا سفر کند، اما هیچ شهری بدون دوستانش به او خوش نمیگذشت. برای همین شروع کرد به نامهنوشتن برای آنها و بازگوکردن هر چه در سفرها مشاهده میکرد. گرگ به شهرهای گوناگونی همچون پاریس، لندن، سیدنی، جزیره ماداگاسکار و... رفت و با عجایب طبیعی و دستساز زیادی روبهرو شد. این کتاب قصد دارد کودکان را با شهرهای گوناگون جهان و فایدههای سفر کردن آشنا کند.
گرگی که در زمان سفر میکرد
معرفی کتاب
دوست دارید در زمان سفر کنید؟ دلتان میخواهد چشمهایتان را ببندید و هنگامی که آنها را باز کردید، خود را در شهر یا کشوری دیگر و زمانی به جز زمان حال ببینید؟ در این کتاب گرگی کوچولو همین کار را کرد. او کتابی با جلد طلایی پیدا کرد و بهمحض اینکه کتاب را باز کرد، خود را در میان....
کتاب حاضر مخاطب خود را در سفرش به زمانها و مکانهای گوناگون همراه میکند.
کتاب حاضر مخاطب خود را در سفرش به زمانها و مکانهای گوناگون همراه میکند.
اسکیتسواری بدون کلاه ایمنی؟
معرفی کتاب
برادر خرسی و خواهر خرسی خیلی کسل بودند و دوست داشتند اسکیتبازی کنند. زمین بازی تعطیل بود و آنها جایی نداشتند به جز بازی در پارک. خرس قد بلند و دارودستهاش که نوجوانانی کمی شرور بودند، اجازه نمیدادند بقیه بچهها از وسایل ایمنی و کلاه ایمنی استفاده کنند. خواهر خرسی و برادر خرسی تردید داشتند که بدون وسایل ایمنی بازی کنند یا بازی نکنند؟ ...
خرسی و راستگویی
معرفی کتاب
بعضی از والدین در خانه قوانینی را وضع میکنند، مانند «در خانه توپبازی ممنوع». مامان خرسی این داستان هم این قانون را به خواهر خرسی و برادر خرسی گفته بود. اما یک روز که خانه نبود، آن دو خرس کوچولو حوصلهشان سررفت. آنها شروع کردند به توپبازی و آباژور مامان خرسی را شکستند. حالا باید راهی برای فرار از کار اشتباهشان پیدا میکردند. این داستان درباره همین چالش و تلاش خرسیهای برای فرار از اعتراف به اشتباه است...
کشتی دردسرساز
معرفی کتاب
این کتاب پانزدهمین جلد از مجموعه قصههای قطاری است. در این داستان چند قطار و یک کشتی به نام بالسترود وجود دارد که بسیار بداخلاق و غرغرو است و باقی قطارها از اخلاق بد او خسته شدهاند و شکایت میکنند. یک روز که بار واگن قطارها زغالسنگ بود، رفتارهای بد بالسترود باعث شد تا بار قطارها واژگون شود. در این حادثه خود او بیشتر از همه در دردسر افتاد. این اتفاق باعث شد تا این کشتی غرغرو از بین قطارها بیرون برود و نتواند کسی را اذیت کند.
من میگم، تو میگی... احساسات
معرفی کتاب
کتاب «من میگم، تو میگی... احساسات» از مجموعه کتابهای دالی بازی مناسب گروه سنی نوپا (0 تا 3 سال) است. طراحی کتاب به شیوهای است که دارای صفحات پنهانی است. کودک با کمک تصاویر پنهان به جواب سؤالهای پرسیده شده در شعرها میرسد. این روند پرسش و پاسخ باعث بازی و سرگرمی کودک میشود؛ در حالی که در هر جلد کتاب به آموزش موضوعی خاص پرداخته میشود. در این جلد کودک با احساسات گوناگون آشنا میشود: من میگم: «تمساحه اینجا ایستاده غمگین و تنها» تو میگی: «این دونه، دونه میبینی؟ اشکهای اونه» و...
من میگم، تو میگی... رنگها
معرفی کتاب
کتاب «من میگم، تو میگی... رنگها» از مجموعه کتابهای دالی بازی مناسب گروه سنی نوپا (0 تا 3 سال) است. طراحی کتاب به شیوهای است که دارای صفحات پنهانی است. کودک با کمک تصاویر پنهان به جواب سؤالهای پرسیده شده در شعرها میرسد. این روند پرسش و پاسخ باعث بازی و سرگرمی کودک میشود؛ در حالی که در هر جلد کتاب به آموزش موضوعی خاص پرداخته میشود. در این جلد کودک با رنگها آشنا میشود: من میگم: «سیب رو درخته چیدنش وای چه سخته!» تو میگی: «قرمزه لپهاش کی اونو میچینه از جاش؟ » و...