تاریخ اسلام

این مجلد مشتمل بر ۳۰ حکایت از تاریخ زندگی پیامبر اسلام (ص)، از کودکی تا مبعوث شدن ایشان به پیامبری است. این داستان‌ها کودکان را با دنیای بزرگ و پرماجرای زندگی آن حضرت آشنا می‌کند.

کتاب حاضر جلد اول از مجموعه 30 روز با پیامبر است که داستان‌هایی درباره تاریخ زندگی پیامبر را با زبانی ساده و روان بازگو می‌کند. در این کتاب از تولد پیامبر، دایه ایشان، حلیمه، درگذشت مادر گرامی ایشان و زندگی آن حضرت با پدربزرگشان، عبدالمطلب، و از دنیا رفتن او و همچنین زندگی پیامبر با ابوطالب قصه‌هایی ارائه شده است.

داستان این کتاب که بر اساس آیه‌های 59 تا 61 آل عمران به رشته تحریر درآمده است، به شرح ماجرای مباهله در تاریخ اسلام می‌پردازد. مباهله که در زمان حضرت محمد (ص) رخ داده است، مباحثه‌ای است که میان خانواده پیامبر با بزرگان قبیله نجران و رئیس آن‌ها، ابوحارثه، در روز 24 ذی‌الحجه سال دهم هجری درخصوص آداب و احکام اسلام رخ داده است.

این مطالعه، با ارائه گزارشی مستند، شکل‌گیری روند آموزش ‌و پرورش در تاریخ ایران و جهان را بررسی می‌کند. این بررسی به تفکیک دوره‌های تاریخی از ایران باستان تا برپایی حکومت مشروطه و پس از آن صورت گرفته است. در پایان کتاب‌ تاریخچه مراکز علمی در تاریخ اسلام نیز درج شده است.

نویسنده از لابه‌لای‌تاریخ با استناد به نمونه‌های واقعی به بیان این نکته می‌پردازد که رشد تمدن غرب و اروپا مدیون تمدن ایرانی ــ اسلامی است. او اشاره می‌کند که این امر هیچ منافاتی با تأثیرات مهم تمدن یونانی، رومی، چینی، هندی، یهودی و یا حتی رشد تمدن ژرمن‌ها و رومانی‌ها ندارد. در این راستا از دانشمندانی چون خوارزمی، ابن‌سینا، ابن‌هیثم، ابوریحان بیرونی و صدها دانشمند دیگر یاد شده است.

داستانی که مطالعه می‌کنید، روایت زندگی مصعب‌بن‌عمیر، یکی از یاران حضرت محمد(ص) و نخستین سفیر ایشان در مدینه است. مصعب زندگی اشرافی خود را رها می‌کند و مسلمان می‌شود. او یکی از کسانی بود که زمینه هجرت پیامبر را به مدینه فراهم کرد. سرگذشت عبرت‌آموز مصعب الگویی برای انسان امروز است.

زنی دروغ‌گو ادعایی می‌کند که موجب خنده همه مردم و حتی متوکل عباسی، خلیفه وقت می‌شود. متوکل و نزدیکانش هر کاری می‌کنند، نمی‌توانند ثابت کنند که زن دروغ می‌گوید، به همین دلیل متوکل از امام حسن عسگری(ع) برای حل این مشکل کمک می‌گیرد.

پسر بچه‌ای به‌نام محمد همراه پدرش رهسپار سامرا می‌شود. آن‌ها غذایی برای خوردن ندارند تا اینکه به منزل امام حسن عسگری(ع) می‌رسند. پیرمرد با دیدن امام خجالت می‌کشد و حرفی نمی‌زند. محمد خسته و گرسنه است و نمی‌داند چه کار باید بکند.

سیف، مردی از اهالی مصر به سامرا می‌آید تا از حاکم وقت که به او ستم بزرگی روا داشته، به خلیفه شکایت کند؛ اما خلیفه به حرف‌های او اهمیتی نمی‌دهد. سیف نزد امام حسن عسگری(ع) می‌رود. امام با شنیدن سخنان او، راه‌حل را نشانش می‌دهد و سیف راهی مصر می‌شود.

در این داستان خلیفه که به شدت از امام حسن عسگری(ع) عصبانی است به نحریر، یکی از یارانش دستور می‌دهدکه امام را درون قفس شیرها بیندازد. نحریر با آنکه رضایتی به انجام این کار ندارد، مجبور به اطاعت است. چه سرنوشتی در انتظار امام است؟