Skip to main content

هایدی

معرفی کتاب
هایدی داستان دختری کم سن‌وسال است، که با خاله‌اش در شهر زندگی می‌کرد، اما بعد از اینکه خاله او امکان مراقبت از هایدی را نداشت، دخترک را به روستایی کوهستانی پیش پدربزرگ آورد تا آن پیرمرد سرپرستی هایدی را به عهده بگیرد و او را بزرگ کند. داستان از ورود هایدی به خانه پدربزرگ آغاز می‌شود. چالش‌های موجود بین این دختر کوچولو، پدربزرگ و دوستانی که هایدی در آن روستا پیدا می‌کند، محور اصلی این قصه مشهور هستند.

44‌ قصه‌ از هانس کریستین آندرسن

معرفی کتاب
هانس کریستین آندرسن پدر ادبیات کودکان و اهل کشور دانمارک بوده است. در این کتاب چهل و چهار داستان از معروف‌ترین قصه‌های او همچون جوجه اردک زشت، پری دریایی کوچک، دختر کبریت فروش و بند انگشتی آمده‌اند. این داستان‌ها قصد دارند به قوه تخیل، تصویرسازی ذهنی و توانایی داستان‌نویسی کودکان کمک کنند و آن‌ها را با ادبیات آموزنده کودکان آشنا کنند.

66‌ قصه از هانس کریستین آندرسن

معرفی کتاب
«لباس جدید امپراتور»، «جوجه اردک زشت»، «بندانگشتی»، «دختر کبریت‌فروش» و «پری گل‌ها» عنوان داستان‌هایی از هانس کریستین آندرسن هستند که شاید مردم سراسر جهان آنها را شنیده یا خوانده باشند. اما کمتر دیده شده است که کسی با همه قصه‌های آندرسن آشنا باشد. این کتاب 66 داستان شیرین از این نویسنده بزرگ را دربر گرفته است که بسیاری از آنها از شاهکارهای ادبیات کودک در جهان محسوب می‌شوند.

قصه‌های‌ بند‌انگشتی

معرفی کتاب
این کتاب 10 قصه کوتاه مناسب کودکان و متناسب با سؤالات و افکار آن‌ها دارد. موضوعات داستان‌های حاضر اغلب مربوط به اتفاقات زندگی روزمره هستند و به کودک کمک می‌کنند تا با پدیده‌های گوناگون به شکلی خیال‌انگیز و داستانی روبه‌رو شود؛ مانند میوه‌های کرم‌زده، روییدن شکوفه‌ها و رسیدن بهار، گفت‌وگو با آدم برفی و... .

قند‌و‌عسله‌ ضرب‌المثله: جیک جیک مستون

معرفی کتاب
هر ضرب‌المثلی قصه‌ای دارد و ماجرایی دلیل به‌وجود آمدن آن شده است. کتاب حاضر داستان چگونگی رواج و تولد این ضرب‌المثل‌ها را با زبانی شعرگونه روایت می‌کند. هدف نویسنده از بازگویی این قصه‌ها آشناکردن کودکان با ادبیات کهن ایران زمین اما با گفتاری کودکانه است.
برخی از ضرب‌المثل‌های ارائه شده عبارت‌اند از: راستی اینو شنیدی، سیر به پیازه می‌گه، ایف‌ایف‌ایف بو می‌ده؛ خفه نشد، شنا کرد، جوجه ناز مادر، آب که از سرگذشت، چه یک وجب چه بیشتر.

قند‌و‌عسله‌ ضرب‌المثله: خاله موشه

معرفی کتاب
هر ضرب‌المثلی قصه‌ای دارد و اتفاق و حادثه‌ای دلیل به‌وجود آمدن آن شده است. کتاب حاضر داستان چگونگی رواج و تولد این ضرب‌المثل‌ها را با زبانی شعرگونه روایت می‌کند. هدف نویسنده از بازگویی این قصه‌ها آشناکردن کودکان با ادبیات کهن ایران زمین اما با گفتاری کودکانه است.
برخی از ضرب‌المثل‌های ارائه شده عبارت‌اند از: تا خر مفت تو میدونه، بار رو زمین نمی‌مونه؛ نه چک زدیم نه چونه، عروس اومد تو خونه.

مهتاب و دکمه‌ قرمز

معرفی کتاب
این داستان درباره یک دکمه است. دکمه‌ای خوش‌شانس که کنار دریا افتاده است و به دست دخترکی خیال‌پرداز می‌رسد. دخترک با دیدن دکمه از مادر و پدرش می‌خواهد برای آن دکمه قصه بسازند. مامان و بابا هرکدام قصه‌ای تخیلی را برای آن دکمه می‌سازند و دخترکشان را سرگرم می‌کنند.
نویسنده کتاب حاضر در تلاش است تا قوه تخیل و خیال‌پردازی کودکان را تقویت و ذهن آن‌ها را برای قصه‌نویسی آماده کند.

پسرکی که تنها بود

معرفی کتاب
این قصه درباره یک پسرک خیلی تنهاست که هیچ دوستی نداشت. او تنهایی‌اش را برداشت و آن را به چند قسمت تقسیم کرد. پسرک خودش را به گربه تغییر داد، بعد درخت شد. سپس به پرنده، گاو و خرگوش تبدیل شد تا بلکه کمتر احساس تنهایی داشته باشد و بتواند دوستانی پیدا کند، اما هرکاری کرد باز هم تنها بود.
در نهایت پسرک متوجه شد باید خودش تنهایی را از بین ببرد و با هرچه در اطرافش هست دوست شود. او با گل و درخت و ماه و باران دوست شد. او دوست خودش شد.

قصه‌های بهمن

معرفی کتاب
کودکان دوست دارند که شب‌ها هنگام خواب قصه‌ای بشنوند و با خیال‌پردازی درباره آن داستان به خواب بروند. حال تصور کنید قصه‌ای که برای فرزندتان می‌خوانید داستانی با ریشه‌های تاریخی و ادبی باشد و هرکدام از آن‌ها به ضرب‌المثلی نیز تبدیل شده باشند. این کتاب روایت‌کننده همین داستان‌هاست و سعی دارد دلیل و ماجرای چگونه به وجودآمدن برخی از ضرب‌المثل‌ها را بازگو کند.
کتاب حاضر سی ضرب‌المثل را شرح داده است و نام برخی از ان‌ها عبارت‌اند از: دسته گل به آب داده؛ علی بونه‌گیر؛ هرچه نصیب است یا همان می‌دهند.

به دنبال خانه‌ دوست

معرفی کتاب
یکی از شیعیان برای دیدار با امام صادق(ع) به شهر مدینه آمد. از ابتدای ورودش به شهر مردم به او گفتندکه محال است مأموران خلیفه بگذارند او با امام(ع) دیدار کند و آن‌ها با خفقان شدید و سخت‌گیری بر رفت‌آمدهای امام صادق(ع) نظارت می‌کنند. مرد با وحشت و ناامیدی به سوی منزل امام(ع) راه افتاد. او در بین راه متوجه علاقه مردم به امام(ع) شد و در آخر راه اتفاقی جالب برایش افتاد ...