کیه، چیه؟
معرفی کتاب
«قوری» و «اژی» تصمیم میگیرند بگردند و پدر و مادرهایشان را پیدا کنند. آنها به چاهی میرسند و اژی بدون اینکه فکر کند، میپرد توی چاه! حالا اژی در چاه گیر افتاده است و قوری که دوست خیلی خوبی است، میخواهد کمکش کند؛ اما چگونه؟ قوری سرِ طنابی را به داخل چاه میفرستد؛ ولی این کار نتیجه نمیدهد. سرانجام قوری با کمک یک فیل بزرگ اژی را نجات میدهد.
کجایی مامان، کجایی بابا؟
معرفی کتاب
«اژی» یک بچهاژدهاست که پدر و مادرش را سیل میبرد. اژی غمگین است و خیلی میترسد؛ اما چیزی نمیگذرد که یک دوست پیدا میکند. «قوری» قورباغهای است که پدر و مادر او را هم سیل برده است. اژی از قوری میخواهد مامان یا بابای او بشود؛ اما قوری فکر بهتری دارد. قوری میگوید با هم بگردیم و پدر و مادرهایمان را پیدا کنیم. آیا آنها موفق میشوند؟
نانت و باگت
معرفی کتاب
«نانت» میخواهد برای اولینبار به تنهایی به فروشگاه خانم «جولیت» برود و نان باگت بخرد؛ ولی آیا او آمادگی انجام این کار را دارد؟ نانت بوی باگت را خیلی دوست دارد و در برابر آن نمیتواند مقاومت کند و... . مادر در خانه منتظر نانت است؛ اما... . لازم به ذکر است که تصاویر کتاب با مقوا و کاغذ درست شده و سپس از آنها عکس دیجیتال گرفته شده است.
جشن جوجه کلاغها
معرفی کتاب
خانم کلاغ که بچههایش گرسنه هستند، کرم کوچولویی پیدا میکند؛ اما کرم کوچولو از کلاغ میخواهد او را رها کند؛ چون مادرش مریض است و باید برای او غذا پیدا کند. گربه و سنجاب و لاکپشت، حرفهای کرم را تصدیق میکنند. خانم کلاغ دلش برای کرم کوچولو میسوزد و او را آزاد میکند. حالا کلاغ دست خالی به لانه بازگشته است؛ ولی جوجهها خیلی گرسنه هستند. او شبانه از لانه بیرون میآید تا شاید بتواند چیزی برای خوردن پیدا کند که با کرم کوچولو روبهرو میشود و... .
آدمبرفی و پرچم
معرفی کتاب
این داستان از مجموعه داستانهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این قسمت، آدمبرفی کوهنوردهایی را میبیند که به سمت قله کوه میروند. او نگران است که مبادا گرگهای گرسنه به کوهنوردها حمله کنند، برای همین به دنبال آنها میرود. در راه یکی از کوهنوردها سقوط میکند و آدمبرفی به او کمک میکند و وقتی بقیه کوهنوردها از پا درمیآیند، او پرچم آنها در قله نصب میکند و... .
آدمبرفی و روباه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «قصههای آدمبرفی» است که برای کودکان سه تا هفت سال نوشته شده است. در این داستان آدمبرفی روباهی را میبیند که زخمی شده است. آدمبرفی روباه را به غاری میبرد و زخمش را میبندد؛ ولی از خستگی خوابش میبرد. روباه که حالش بهتر شده است، از آنجا میرود و یک یادگاری برای آدمبرفی میگذارد.
قصه باورنکردنی هنری پسرک کتابخوار
معرفی کتاب
«هِنری» عاشق کتاب است؛ ولی نه مثل همه آدمها. او دوست دارد کتابها را بخورد! هنری هر نوع کتابی را میخورد و روز به روز باهوشتر میشود. او با خواندن هر کتاب چیزهای زیادی یاد میگیرد تا جایی که حتی از معلمش نیز باهوشتر میشود؛ اما بعد از مدتی اوضاع به هم میخورد و هنری احساس میکند که مریض شده است. همه چیزهایی که او یاد گرفته است، با هم قاطی میشوند و... .
هندوانه و تمساح
معرفی کتاب
از وقتی که یک تمساح کوچولو بودم، عاشق هندوانه بودم. اصلا هندوانه بهترین میوۀ دنیا است. میشود صبحانه هندوانه خورد. برای ناهار، برای شام. برای دسر که دیگر عالی میشود. اوه! انگار یک هسته هندوانه قورت دادم. حالا باید چه کنم؟ الان است که درخت هندوانه از گوشهایم بیرون بزند. اگر پوستم صورتی شود چه؟ من اصلا دوست ندارم توی سالاد میوه بیفتم. کسی نیست کمکم کند؟
آدمبرفی و بچهها
معرفی کتاب
این داستان یکی از داستانهای مجموعه کتابهای «قصههای آدم برفی» است که در آن آدم برفی باز هم یک ماجرای دیگر را پشت سر میگذارد و به دیگران کمک میکند. کوه در حال ریزش است و بچههای روستا در حال رفتن به مدرسه هستند. آدم برفی میان کوه و بچهها میایستد و آنها را نجات میدهد. بچهها با دیدن آدم برفی مدرسه را فراموش میکنند و سرگرم بازی میشوند که... .