داستان‌های خانواده

داستان‌ها حاوی نکات آموزنده و سرگرم‌کننده‌ای هستند و به خصوص کودکان از آن‌ها چیزهای زیادی می‌آموزند. کتاب حاضر از مجموعۀ «داستان‌های دوست‌داشتنی» شامل چندین قصه از شخصیتی به نام کالی است که بیشتر وقت‌ها آرام و سر‌به راه است، اما گاهی نیز یک‌دنده و لجباز می‌شود. برای مثال، نمی‌خواهد قبول کند که نباید آدامسش را کف خیابان بیندازد، یا دوست ندارد کفش بپوشد. به‌هر حال، او دوست‌داشتنی است. بعضی از داستان‌های این کتاب عبارت‌اند از: کمک کردن، سفر، نوازش، حدس بزن و لجبازی.

کودکان در خلال داستان رفتارهای اجتماعی را می‌آموزند و تمرین می‌کنند. کتاب حاضر از مجموعۀ « کایلو» به موضوع بیمار‌شدن می پردازد. معمولاً بیشتر بچه‌ها در کودکی دچار آبله‌مرغان می‌شوند. در این داستان، کایلو دچار آبله‌مرغان شده و مادرش به او گفته است نباید با دوستانش بازی کند یا با آن‌ها تماس داشته باشد، چون ممکن است آن‌ها نیز مریضی کایلو را بگیرند. مخاطب در ضمن خواندن این داستان می‌آموزد که هنگام مریضی باید چگونه رفتار کند تا زودتر بهبود یابد.

در این داستان خانواده‌ای منتظر به دنیا آمدن فرزند دومشان هستند. پس از متولد شدن نوزاد، آن‌ها متوجه می‌شوند که او مثل هیچ کس نیست و پس از آن ماجراهایی برای این خانواده رخ می‌دهد که خواندنی است. این کتاب داستان تفاوت‌هاست.

این رمان داستان درخت آلبالوی پرباری را روایت می‌کند که سال‌هاست در حیاط خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کند. مالکان خانه نسل‌هاست که هر سال با آلبالوهای این درخت نذری می‌دهند و آلبالوها هر سال شاهد ماجراهای جدیدی هستند.

چارلی پسر 11 ساله‌ای است که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده‌اند و هر یک از او می‌خواهند که شرایط به‌ وجود آمده را درک کند. چارلی نمی‌تواند علت رفتارهای متناقص والدین خود را درک کند. او ترجیح می‌دهد احساسات واقعی خود را به دیگران نشان دهد و از آن‌ لذت ببرد.

چارلی پسر نوجوانی است که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده‌اند و حال او مجبور است که با خانواده جدید مادرش زندگی کند. ناپدری بداخلاق، برادر ناتنیِ فضول و ناخواهری که خود را صاحب همه چیز می‌داند. چارلی برخلاف مادرش که او را به صبر تشویق می‌کند، آرزو می‌کند که همه چیز به حالت اول بازگردد.

خوب است کودکان دربارۀ خردسالان کوچک‌تر از خود و نحوۀ برخورد با آن‌ها نیز نکاتی بیاموزند. کتاب حاضر ماجرای کودکی را بیان می‌کند که در نبود مادر خانواده، می‌کوشد به نوزادی که خواهر کوچک‌تر اوست، غذا بدهد. در طول قصه، مخاطب با مواردی که رعایت آن‌ها دربارۀ نوزادان لازم است آشنا می‌شود. برای مثال می آموزد که نباید به نوزاد غذای خیلی گرم بدهد.

این داستان دختری به نام افسانه است که زندگی خویش را روایت می‌کند. هر وقت پدر افسانه به سفر می‌رفت، پدربزرگش به خانه آن‌ها می‌آمد. افسانه که جای خالی پدرش را بیشتر از هروقت دیگری احساس می‌کند، تصمیم می‌گیرد برای پدربزرگش پیراهن بدوزد. او فکر می‌کند، در روزهای نبودن پدرش چه اتفاقاتی ممکن است پیش بیاید و این فکر او را مضطرب و نگران می‌کند.

نویسنده زندگی پسر نوجوانی به نام محبوب را روایت کرده است که موهای خود را از دست می‌دهد و این امر او را نگران می‌سازد. حضور احساسات کودکانه، رفتارهای مرموزانه، عکس‌های یادگاری و چالش‏‌های ریزش موی محبوب، وقایع این داستان را شکل می‌دهد.

یکی از داستان‌های «هزار و یک‌شب» در این کتاب آمده است که بن‌مایه اصلی آن موضوع «حسادت» است. در این داستان سه خواهر می‌خواهند با پادشاه شهر ازدواج کنند. هر یک به سبب رخدادهای گوناگون به آرزوی خود می‌رسند؛ اما در این میان حوادثی اتفاق می‌افتد که پادشاه را به همسر نخست خود بدبین می‌کند و همین مسئله ماجراهای بعدی داستان را رقم می‌زند.