Skip to main content

مشت‌زن

معرفی کتاب
در این داستان تخیلی، مشت‌زن محبوب شهر با دستکش‌هایی که از پدرش به یادگار مانده و مادرش نیز بر روی آن‌ها قلب‌های زیبایی دوخته است، به همه چیز مشت می‌زند. سال‌ها گذشته است و قلب‌های دوخته شده نیز کم‌رنگ شده‌اند. مشت‌زن بعد از مدت‌ها علت از بین رفتن قلب‌ها را درک می‌کند و تصمیم می‌گیرد که مشت‌هایش را با اندیشه بر روی اتفاقات و پدیده‌های مختلف فرود بیاورد تا نتیجه بهتری از ضربه‌هایش بگیرد.

دری و بره سیاه کوچولو

معرفی کتاب
«دُری» دختر کوچولویی است که همیشه موهایش به هم ریخته است و صورتش پُر از کک و مک. او در دو دنیای کاملاً متفاوت زندگی می‎کند، دنیای واقعی و دنیای خیالی. در دنیای خیالی دُری، بهترین دوستش، «مری»، زیر تخت می‌خوابد! همچنین دُری، دشمنی به نام خانم «گراکر» دارد! در مدرسه، خانم معلم برای دُری یک هم‌گروهی انتخاب کرده است تا با هم کتاب بخوانند. آن‌ها یک سبد پُر از کتاب‎هایی دارند که درباره حیوانات مزرعه است و... .

من چی‌ترینم؟

معرفی کتاب
کودکان با ورود به جامعه به دنبال کشف هویت خود هستند و با این سوال روبه‌رو می‌شوند که من کیستم؟ نویسنده در این داستان با تصویرهایی متناسب و با معرفی قهرمان داستان، «والت» و دوستانش، نشان می‌دهد که هر انسانی چگونه می‌تواند با معیارها و کلیشه‌های غالب جامعه، هویت فردی خود را بیابد.

دکمه به دردبخور

معرفی کتاب
در این کتاب داستانی طنز با تصاویری متفاوت روایت می‌شود. «زرد قناری»، دکمه‌ای پیدا می‌کند و فکر می‌کند به هیچ دردی نمی‌خورد؛ اما دوستانش به او یاد می‌دهند که هر چیزی کاربردی دارد و این موضوع فقط به نوع نگاه به مسائل بستگی دارد. کودکان با مطالعه این داستان، می‎آموزند که نگاه تک‌بعدی به مسائل نداشته باشند و هر پدیده‎ای را از زوایای گوناگون ببینند.

قاصدک در باد

معرفی کتاب
این داستان قاصدکی است که از بوته جدا می‌شود و با باد به جاهای مختلفی می‌رود. او قایق‌رانی را می‌بیند که قایقش را گم کرده است، اسب سفیدی که تنهاست، پسرکی که مادرش را گم کرده است و... . قاصدک می‌خواهد نزد آن‌ها بماند؛ ولی باد اجازه نمی‎دهد و او را با خود می‌برد. سرانجام باد، قاصدک را به خانه‌اش بازمی‌گرداند؛ اما پیام قایق‌ران به قایق می‌رسد، پیام اسب سفید به صاحبش، پیام پسرک به مادرش و آن‌ها دیگر تنها نیستند.

من شنگم!

معرفی کتاب
«شنگ» یک سمور آبی کوچک است که با خرس عروسکی‌اش، «تدی» و مردی به نام «شنگبان» زندگی می‌کند. وقتی شنگبان سر کار است، حوصله شنگ و تدی سر می‌رود، برای همین تصمیم می‌گیرند رستوران باز کنند. آن‌ها تمام تلاششان را می‎کنند؛ ولی کارها خوب پیش نمی‌رود و همه چیز به هم می‌ریزد. شنگ مجبور می‎شود رستوران را تعطیل کند؛ اما حالا تدی گم شده است و... .

شنگ در فضا

معرفی کتاب
«شنگ» یک سمور آبی کوچک است که با خرس عروسکی‌اش، «تدی» و مردی به نام «شنگبان» زندگی می‌کند. در این داستان، آن‌ها به موزه می‎روند و شنگ از اتاقی که مخصوص فضا است، خیلی خوشش می‎آید. او اجازه دارد یک سفینه فضایی بخرد؛ اما یک سنگ ماه هم نیاز دارد. فردای آن روز، هنگامی که شنگبان سر کار می‌رود، شنگ و تدی تصمیم می‌گیرند به فضا بروند و یک سنگ ماه با خود بیاورند. آیا آن‌ها موفق می‌شوند؟

اولین روز مدرسه

معرفی کتاب
این داستان درباره مدرسه‌ای است که تازه ساخته شده است و نمی‌داند کیست و به چه دردی می‌خورد. اولین روز مدرسه فرا می‌رسد و بچه‌ها به مدرسه می‌آیند. مدرسه بچه‌هایی را می‌بیند که او را دوست ندارند و به اجبار والدینشان وارد می‌شوند؛ بچه‌هایی که عصبانی هستند و از مدرسه متنفرند. مدرسه دلش می‌گیرد و فکر می‌کند حتماً موجود وحشتناکی است؛ اما بعد از ساعتی حال همه بهتر می‌شود؛ هم مدرسه، هم بچه‌ها!

The Long-Necked Deer

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل داستانی به نام "آهوی گردن دراز" به زبان انگلیسی در ۲۲ صفحه با نقاشی و تصاویر است. نویسنده، داستان یک دشت سرسبز با آهو‌های ساکن آن را بازگو می‌کند. یک روز در این دشت آهویی متولد میشود که با آهو‌های دیگر فرق دارد. او گردن درازی دارد و به همین دلیل، مورد تمسخر دیگران قرار می‌گیرد. بنابراین، تصمیم می‌گیرد آنجا را ترک کند و به دشت دیگری برود. در ادامه، اتفاقی می‌افتد که آهو‌های دیگر به کمک آهوی گردن دراز احتیاج پیدا میکنند و به دنبال او میگردند.

هارولد و مدادرنگی بنفش

معرفی کتاب
"هارولد" می‌تواند هر چیزی را که می‌خواهد با مدادرنگی بنفش خود بکشد. او می‌تواند ماه را در آسمان نقاشی کند، مسیری را که می‌خواهد برود ترسیم کند، جنگلی کوچک فقط با یک درخت داشته باشد و اژدهای نگهبان درختش را آن‎قدر ترسناک بکشد که حتی خودش نیز از آن بترسد. اما او در همین کشف‌های جدید، خانه‌اش را گم می‌کند. هارولد دوباره دست به کار می‌شود و با مدادرنگی بنفش خانه‌های زیاد با پنجره‌های بی‌شمار می‌کشد. ولی هیچ‌کدام پنجرۀ اتاق خودش نیستند. باید کمی بیشتر فکر کند، به ماهی که در آسمان کشیده است نگاه می‌کند و چیزی را به خاطر می‌آورد...