Skip to main content

ما بوته گل‌سرخ را از خواب بیدار می‌کنیم

معرفی کتاب
«نگار»، «سارا» و «سونا» سه خواهر هستند که در روستایی نزدیک کوه سبلان زندگی می‌کنند. نگار دلش می‌خواهد که در فصل زمستان، یک گل سرخ به معلمش هدیه بدهد؛ اما به نظر دو خواهرش این کار غیر ممکن است. نگار تصمیم می‌گیرد که این کار را به کمک دوستانش انجام دهد. در این داستان، کودکان علاوه‌بر آشنایی با مراحل کاشت گیاه، با همکاری کردن نیز آشنا می‌شوند.

حضرت محمد‌(ص)

معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی است که در سفری خیالی به سرزمین حجاز می‌رود و از نزدیک با پیامبر اکرم (ص) ملاقات می‌کند. او سعی می‌کند قبل از پیامبر سلام کند؛ ولی موفق نمی‌شود؛ چون پیامبر همیشه در سلام پیشدستی می‌کنند. کودک شاهد رفتار حضرت محمد (ص) با انسان‌ها و طبیعت است. پیامبر به نیکی به پدر و مادر و احترام به آنان سفارش می‌کنند. در پایان داستان، این آیه از قرآن کریم آمده است: «گرامی‌ترین مردم نزد پروردگار، پرهیزکارترین و نیکوکارترین آن‌هاست.»

همسایه خاله

معرفی کتاب
در داستان این کتاب از مجموعه «کوتی‌کوتوله»، خاله‌پیرزن که در حال پختن نان‌برنجی است، از کوتی‌کوتوله می‌خواهد که به خانه همسایه برود. کوتی‌کوتوله همه کارها را درست به همان شکلی که شنیده است، انجام می‌دهد؛ اما او با سر و صورتی خونین به خانه بازمی‌گردد و باعث تعجب خاله‌پیرزن می‌شود!!! حالا خاله‌پیرزن به خاطر رفتار کوتی‌کوتوله باید از آقای همسایه دلجویی کند و... .

آش خاله

معرفی کتاب
خاله‌پیرزن که غول قدکوتوله با او زندگی می‌کند، تصمیم می‌گیرد آش بپزد. او از «کوتی‌کوتوله» می‌خواهد به سر کوچه برود و سبزی بخرد. کوتی‌کوتوله به جای سبزی آش با علف برمی‌گردد و خاله‌پیرزن را عصبانی می‌کند. کوتی‌کوتوله نمی‌تواند هیچ کاری را درست انجام دهد؛ اما خاله‌پیرزن ناامید نمی‌شود و به تلاش خود ادامه می‌دهد.

تازه چه خبر؟

معرفی کتاب
نویسنده این کتاب با استفاده از مفهوم آیه‌ای از قرآن، داستانی کودکانه را به رشته تحریر درآورده و از آن نتیجه‌ای اخلاقی گرفته است. کلاغ و «موموشک» به موش سفیدی که به تازگی وارد جنگل شده، سلام می‌کنند و خوشامد می‌گویند؛ اما موش سفید جواب آن‌ها را نمی‎دهد و حتی نگاهشان نمی‌کند. موموشک با کمی دقت، متوجه علت این کار موش سفید می‌شود.

آش آشتی‌کنان

معرفی کتاب
در دهکده‌ای کوچک، خانواده «قربان پیر» و «شعبان پیر» زندگی می‌کنند. دو پیرمرد همیشه با هم دعوا دارند. سرانجام تصمیم می‌گیرند با هم بجنگند و هر کس شکست خورد، از آنجا برود. «ماهک» نوه قربان پیر، نقشه‌ای می‌کشد و جنگ را به آشتی و دوستی تبدیل می‎کند.

ننه سرما و شهر خواب‌زده‌

معرفی کتاب
زمستان تمام شده است و حالا نوبت بهار است که همه‌جا را پر از گل و شکوفه کند؛ اما زمین هنوز خواب است و تلاش «ننه‌سرما» برای بیدار کردن آن هیچ نتیجه‌ای ندارد. ننه سرما نگران است که اگر مردم بیدار نشوند و زمین را شخم نزنند و دانه نکارند، زمین قهر کند و... . اسفند، فرشته زمستان، تصمیم می‌گیرد بچه‌ها را بیدار کند؛ چون می‌داند که صدای شادی بچه‌ها همه را از خواب بیدار خواهد کرد.

مراد هفت‌ساله مراد

معرفی کتاب
«مراد» پسری بود که بعد از هفت سال انتظارِ پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش به دنیا آمد. آن‌ها سعی می‎کردند، همه‌چیز را برای او فراهم کنند، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. بدین‌ترتیب مراد به پسری لوس و از خودراضی تبدیل شد. او هیچ کاری نمی‌کرد؛ حتی راه هم نمی‌رفت؛ چون پدربزرگش او را روی شانه‌هایش می‌گذاشت و به همه‌جا می‌برد. بعد از هفت سال، مراد به مدرسه رفت و در آنجا اتفاقاتی رخ داد که باعث شد او غرور و تکبر خود را کنار بگذارد.

گربه ببری کوچولو

معرفی کتاب
گربه کوچولو دلش می‌خواست هر چه زودتر بزرگ شود. به همین دلیل از حیوانات بزرگی مثل اسب و گاو می‌پرسد که چگونه آنقدر بزرگ شده‌اند. گربه کوچولو تمام کارهایی را که اسب و گاو می‌گویند، انجام می‌دهد؛ ولی بزرگ نمی‌شود. سرانجام نزد جغد دانا می‌رود و از می‌پرسد که برای بزرگ شدن چه کاری باید انجام دهد.

خرگوش کوچولوهای صحرایی

معرفی کتاب
در جنگل فیل و اسب آبی برای اینکه راهشان را باز کنند، بچه‌خرگوش‌ها را می‌ترسانند. بچه‌خرگوش‌ها تا خانه می‌دوند و هراسان ماجرا را برای مادرشان تعریف می‌کنند. خانم خرگوش تدبیری می‌اندیشد و درسی به فیل و اسب آبی می‌دهد که هرگز فراموش نمی‌کنند.