Skip to main content

شبح ترسو

معرفی کتاب
در شهری شلوغ، با آدم‌ها و پرنده‌ها و چرنده‌های گوناگون، شبحی زندگی می‌کند. شبح خیلی ترسو است و هیچ دوستی ندارد تا اینکه روزی با دخترکی بادکنک‌فروش آشنا می‌شود. شبح به دخترک کمک می‌کند تا بادکنک‌هایش را باد کند و خودش در بزرگ‌ترین بادکنک، سفری طولانی را آغاز می‌کند.

یک تمساح، قیچ‌قیچ

معرفی کتاب
روزی تمساح بزرگی، گذارش به شهری می‌افتد و از دیدن آن همه آدم حسابی می‌ترسد؛ ولی ترسش را نشان نمی‌دهد و به جای آن سعی می‌کند مردم را بترساند. تمساح هر کاری از دستش بر‌می‌آید، انجام می‌دهد تا مردم هر چه بیشتر بترسند و موفق هم می‌شود؛ ولی مردم... .

یک کرگدن، ددنگ ددنگ

معرفی کتاب
روزی کرگدن در میدان شهر، مردی را می‌بیند که کارهای عجیبی انجام می‌دهد. از گوشش تخم‌مرغ درمی‌آورد، آتش قورت می‌دهد و از دیوار رد می‌شود. کرگدن هم تصمیم می‌گیرد از کوه رد شود. او برای گذشتن از کوه، بارها و بارها شاخش را به کوه می‌کوبد و... .

عروسی بیژن و منیژه

معرفی کتاب
این داستان روایت تازه‌ای از داستان بیژن و منیژه است. تورانی‌ها قصد حمله به سرزمین ایران را دارند. بیژن و گرگین‌میلاد، همراه گروهی از سربازان ایرانی، به سرزمین توران می‌روند. آنجا بیژن عاشق منیژه، دختر شاه توران، می‌شود و به علت این گستاخی، در چاهی زندانی می‌شود. داستان با آزادی بیژن به دست رستم و ازدواج بیژن و منیژه پایان می‌گیرد.

کابوس

معرفی کتاب
«کابوس کوچولو» عروسک‌بازی می‌کرد که مادرش آمد و اعتراض کرد و از او خواست به جای بازی برود و آدم‌ها را بترساند و برای غذا مقداری ترس بیاورد. کابوس کوچولو به قصری رفت و دختر کوچکی را دید که هرگز نخوابیده بود. کابوس برای دختر لالایی خواند و دختر برای اولین‌بار به خواب رفت.

گوش‌گنده‌ شرور

معرفی کتاب
خرگوش کوچولو نامه‌ای برای پدر و مادرش می‌نویسد، آن را روی تختش می‌گذارد و از خانه می‌رود. هر کس نامه خرگوش را بخواند، فکر می‎کند تا به حال خرگوشی به بدی او وجود نداشته است؛ ولی مگر خرگوش چه‌کار کرده است؟

درد من چه رنگی است؟

معرفی کتاب
فیل کوچولو دندان خراب و سیاه «موشی» را می‌بیند و فکر می‌کند، رنگ درد سیاه است؛ ولی خرگوش فکر می‌کند درد قرمز است و به عقیده زرافه درد آبی است. فیل کوچولو چشمش به آسمان می‌افتد و نیم‌دایره رنگارنگی می‌بیند و فکر می‌کند که آسمان از همه بیشتر درد دارد!

عروسی زن‌عمو عنکبوت

معرفی کتاب
«عمه عقرب» تنهاست و هیچ‌کس حاضر نیست با او رفت و آمد کند؛ چون همه از نیش او می‌ترسند. عمه عقرب خبر عروسی عنکبوت را می‌شنود و به دنبال راه چاره‌ای می‌گردد تا بتواند در عروسی شرکت کند. در نهایت به این نتیجه می‌رسد که نیشش را در جیب لباسش پنهان کند.

شلِه زرد

معرفی کتاب
ماه رمضان است. «فرزاد» کمک می‌کند تا شله‌زردها را به همسایه‌ها بدهد. او به در خانه‌ای قدیمی می‌رود؛ ولی هر چه زنگ می‌زند و منتظر می‌ماند، کسی نمی‌آید. فرزاد که خیلی دلش شله‌زرد می‌خواهد، گوشه‌ای می‌نشیند و شله‌زرد را می‌خورد. در همین موقع، در خانه قدیمی باز می‌شود. فرزاد از ترس پا به فرار می‌گذارد و... .

گنجشک و بند رخت

معرفی کتاب
بند رخت و گنجشک دوستان خوبی هستند. گنجشک روی بند رخت می‌نشیند و از سرزمین‌های دور تعریف می‌کند و حرف‌های خنده‌دار می‌زند و آواز می‌خواند؛ ولی مدتی است که خبری از گنجشک نیست و بند رخت دلش تنگ شده است؛ اما یک روز قاصدک خبرهای خوبی می‌آورد.