شهاب و شپلو در باغوحش
معرفی کتاب
شهاب پسر خوب و مهربانی است. همه او را خیلی دوست دارند.امروز پدر شهاب به او قول داده است که با هم به باغوحش بروند. حالا شهاب با خوشحالی لباس پوشیده و شپلو را هم داخل جیب لباسش گذاشته تا با پدر برای تماشای حیوانات به باغوحش بروند. شهاب به سمت قفس خرگوشها رفت و خوراکیهایش را به آنها داد. شپلو که حسابی عصبانی شده بود بالاخره فریاد زد: «بس کن پسر جون! تو چقدر کارهای زشت و بدی انجام میدهی!»...
کاش یکی با من بازی کنه!
معرفی کتاب
توی یک جنگل خیلی دور، زرافه کوچولویی به اسم «لویی» همراه خانوادهاش زندگی میکرد. لویی دوستان زیادی نداشت. او همیشه دلش میخواست کنار بقیهی بچهها بتواند توپ بازی کند؛ اما به خاطر گردن درازش نمیتوانست، برای همین کسی با او بازی نمیکرد.
لویی هر روز یواشکی لابهلای درختها قایم میشد و از دور و با حسرت، توپ بازی بچهها را تماشا میکرد و با خودش میگفت: «آخه این گردن دراز من به چه دردی میخورد؟ خوش بهحال بچهها که میتوانند بدون داشتن این گردن دراز، راحت بازی کنند... » یک روز فیل کوچولو با یک ضربهی محکم توپ را به طرف درختها پرتاب کرد. توپ رفت و رفت و رفت تا روی یک درخت بلند لای یک شاخه گیر کرد...
لویی هر روز یواشکی لابهلای درختها قایم میشد و از دور و با حسرت، توپ بازی بچهها را تماشا میکرد و با خودش میگفت: «آخه این گردن دراز من به چه دردی میخورد؟ خوش بهحال بچهها که میتوانند بدون داشتن این گردن دراز، راحت بازی کنند... » یک روز فیل کوچولو با یک ضربهی محکم توپ را به طرف درختها پرتاب کرد. توپ رفت و رفت و رفت تا روی یک درخت بلند لای یک شاخه گیر کرد...
حمله اژدهای زیرشلواری
معرفی کتاب
داستان در مورد یک اژدهاست که در زیرشلواری یک پسر گیر میکند. این اژدها شروع به ایجاد دردسر و خرابکاری میکند و پسر باید راهی برای خلاصشدن از شر او پیدا کند. کتاب «حمله اژدهای زیرشلواری» داستانی درباره سختکوشی، شجاعت، استفاده از تجربهها و مهربانی با دیگران است که برای کودکان میتواند مفید باشد.
بازگشت اژدهای زیرشلواری
معرفی کتاب
این کتاب، یک داستان طنزآمیز و ماجراجویانه است که برای کودکان نوشته شده است. این کتاب به دلیل ترکیب طنز، تخیل و ماجراهای جذاب، میتواند به سرعت توجه خوانندگان جوان را به خود جلب کند. داستان درباره اژدهایی است که به سرزمین خود بازگشته و در یک غار مخفی شده است. این کتاب با زبانی ساده و روان، مفاهیمی مانند دوستی، شجاعت و حلمسئله را به مخاطبان خود آموزش میدهد.
موش شهری و موش روستایی، گربه و موشها، خرگوش و لاکپشت
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. داستان این جلد از مجموعه مذکور: یک روز موش شهری به دیدن پسر عمویش موش روستایی رفت. موش روستایی با خوشحالی از او پذیرایی کرد و با روی خوش غذای اندکی که داشت جلوی او گذاشت. موش شهری غر زد که تو چطور به این غذای ساده و کم راضی میشوی؟ به شهر بیا تا به تو نشان بدهم زندگی کردن یعنی چه. آنها به شهر رفتند. آخر شب وارد رستوران بزرگی شدند و شروع کردند به خوردن باقیماندهی غذاهای شب گذشته که ناگهان...
گراز و روباه، خفاش و راسوها، موشکور و مادرش
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. در این جلد از مجموعه مذکور: خفاش کوچولو با خواهر و برادرهایش در تنهی درخت بازی میکرد که ناگهان از لانه بیرون افتاد. همان موقع راسویی رسید و او را گرفت و خواست بخورد. خفاش به او گفت: «صبر کن. من یک موشم. واقعاً میخواهی من را بخوری؟ » راسو پشیمان شد و او را رها کرد. چند روز بعد دوباره خفاش کوچولو وقت بازی کردن، از لانه بیرون افتاد. راسوی دیگری از راه رسید و خواست او را بخورد که...
ماده شیر و ماده روباه، طاووس و درنا، کلاغ و کبوتران
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. در این جلد از مجموعه مذکور: یک روز ماده شیر و ماده روباه با هم حرف میزدند. ماده روباه که زیبایی و توانایی خودش را نمیدید، به زیبایی و تواناییهای ماده شیر حسادت میکرد و به او طعنه میزد که فقط یک بچه دارد. ولی ماده شیر که دانا بود از حرف روباه ناراحت نمیشد، چون میدانست که...
کلاغ و روباه، گرگ چوپان، بز و گرگی که فلوت مینواخت
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. در این جلد از مجموعه مذکور: گرگ خیلی گرسنهای وقتی چوپان و سگ گله خواب بودند، به گوسفندان نزدیک شد. لباس و کلاه و عصای چوپان را برداشت و پوشید. میخواست خودش را جای چوپان جا بزند تا گوسفندان به دنبالش بروند و او هم آنها را بخورد. گرگ که حسابی از این نقشهاش کِیف کرده بود، تلاش کرد ادای آواز چوپان را هم دربیاورد ولی چنان زوزهی ترسناکی کشید که...
الاغ و گرگ، شیر و موش، شتر و فیل و میمون
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. در این جلد از مجموعه مذکور: گروهی از موشهای کوهستان در دشت بازی میکردند. یکی از آنها خیلی از دوستانش دور شد. حواسش نبود و محکم به شیری خورد که همان نزدیکی خوابیده بود. شیر هم او را محکم میان پنجهاش گرفت تا بخورد. موش به شیر گفت: «من را نخور. من هم برایت یک روز جبران میکنم.» شیر به حرف موش خندید و رهایش کرد. مدتی بعد موش صدای فریاد شیر را شنید که کمک میخواست...
مرغدریایی، روباه و لکلک، روباه و بز
معرفی کتاب
«افسانههای ازوپ» مجموعهای از حکایتهای کوتاه تمثیلی است که به ازوپ، قصهگوی یونانی، نسبت داده میشود. در این افسانهها عمدتاً حیوانات، شخصیتهای داستان هستند و با زبان آنان، درسها و اصول اخلاقی ساده و پایهای ارائه میشود. در این جلد از مجموعه مذکور: روباه و لکلکی با هم دوست بودند. روزی روباه، لکلک را برای ناهار به خانهاش دعوت کرد. برای اینکه با او شوخی کند، غذای لکلک را در بشقاب ریخت. لکلک هر کاری کرد نتوانست با منقار درازش از بشقاب سوپ بخورد. دفعهی بعد که لکلک روباه را برای ناهار به منزلش دعوت کرد...