Skip to main content

آقا گاوه

معرفی کتاب
مجموعه حاضر با زبانی ساده و تصاویری رنگارنگ و در قالب قصه کودکان را با حیوانات مختلف‌، زیستگاه و مشاغل مربوط به این حیوانات و نحوه‌ی مراقبت و نگهداری از آن‌ها آشنا می‌کند. این مجموعه برای کودکان 0 تا سه ساله مناسب و جذاب است. در این جلد کودکان با آقا گاوه و محصولاتش آشنا خواهند شد.

خانم مرغه

معرفی کتاب
مجموعه حاضر با زبانی ساده و تصاویری رنگارنگ و در قالب قصه کودکان را با حیوانات مختلف‌، زیستگاه و مشاغل مربوط به این حیوانات و نحوه‌ی مراقبت و نگهداری از آن‌ها آشنا می‌کند. این مجموعه برای کودکان 0 تا سه ساله مناسب و جذاب است. در این جلد کودکان با خانم مرغه و بچه‌هایش آشنا خواهند شد.

آقا‌ بزی

معرفی کتاب
مجموعه حاضر با زبانی ساده و تصاویری رنگارنگ و در قالب قصه کودکان را با حیوانات مختلف‌، زیستگاه و مشاغل مربوط به این حیوانات و نحوه‌ی مراقبت و نگهداری از آن‌ها آشنا می‌کند. این مجموعه برای کودکان 0 تا سه ساله مناسب و جذاب است. در این جلد کودکان با آقا بزی آشنا خواهند شد.

آقا اسبه

معرفی کتاب
مجموعه حاضر با زبانی ساده و تصاویری رنگارنگ و در قالب قصه کودکان را با حیوانات مختلف‌، زیستگاه و مشاغل مربوط به این حیوانات و نحوه‌ی مراقبت و نگهداری از آن‌ها آشنا می‌کند. این مجموعه برای کودکان 0 تا سه ساله مناسب و جذاب است. در این مجلد بچه‌ها با آقا اسبه‌ی شجاع و زرنگ آشنا می‌شوند.

آقا گوسفنده

معرفی کتاب
مجموعه حاضر با زبانی ساده و تصاویری رنگارنگ و در قالب قصه کودکان را با حیوانات مختلف، زیستگاه و ‌مشاغل مربوط به این حیوانات و نحوه‌ی مراقبت و نگهداری از آن‌ها آشنا می‌کند. این مجموعه برای کودکان 0 تا سه ساله مناسب و جذاب است. در این جلد کودکان با آقا گوسفنده شیطون آشنا خواهند شد.

کتاب دکمه‌ای

معرفی کتاب
یک دکمه اینجاست. یعنی اگر فشارش بدهم چه می‌شود؟ این حیوان‌ها همه با هم دوست‌اند و توی جنگل کلی دکمه‌ی عجیب پیدا کرده‌اند. هرکدام از این دکمه‌ها باعث اتفاقی می‌شوند. آن‌ها را دنبال کنید تا ببینید در این جنگل چه خبر است؟
این کتاب یک کتاب تعاملی و طنز است و با تصاویر ساده و شاد کودک را با خود همراه می‌کند.

بزن روی ستاره‌ درخشان

معرفی کتاب
در کتاب تعاملی بزن روی ستاره‌ی درخشان، کودک با استفاده از کارهایی که به او گفته شده، آسمان شب، ستاره‌ها، صورت‌های فلکی مانند دب اصغر و دب اکبر را مشاهده و هم‌چنین تسهیل در خواب شبانه‌ی کودک نیز دارد. این کتاب کودک را مخاطب قرار داده و به واسطه‌ی تعاملی که با او برقرار می‌کند، تاثیر آموزش و یادگیری را بیشتر می‌کند. والدین و افرادی که با کودکان در تعامل هستند، به راحتی و به کمک این کتاب می‌توانند آموزش، سرگرمی و تقویت برخی مهارت‌های کودک را به‌صورت یک‌جا داشته باشند.

لولو از گرگ قوی‌تره

معرفی کتاب
مجموعه سه‌جلدی «ماجراهای لولو و خرگوش‌کوچولو» برای کودکان گروه سنی «ب» به رشته تحریر درآمده است. نگارنده درصدد است تا با تأکید بر اهمیت دوستی و ایجاد رابطه حتی با دشمن به ظاهر قسم خورده و درک احساسات خود و دیگران در کنار پررنگ کردن شجاعت و فداکاری مفاهیمی را به طور غیرمستقیم به مخاطب منتقل کند. در این جلد از این مجموعه با عنوان «لولو از گرگ قوی‌تره»، به تصمیم لولو برای رفتن به جنگل و باخبر شدن از اخبار داخل جنگل است. «... لولو با این فکر که دیگه بزرگ شده و مثل سایر گرگ‌ها باید به جنگل رفته و کسب خبر کند. ... شب شده اما هنوز خبری از لولو نیست. تام تصمیم می‌گیرد برای پیدا کردن لولو به جنگل برود که ... .»

لولو در مدرسه‌ گرگ‌ها

معرفی کتاب
مجموعه سه‌جلدی «ماجراهای لولو و خرگوش ‌کوچولو» برای کودکان گروه سنی «ب» به رشته تحریر درآمده است. نگارنده درصدد است تا با تأکید بر اهمیت دوستی و ایجاد رابطه حتی با دشمن به ظاهر قسم خورده و درک احساسات خود و دیگران در کنار پررنگ کردن شجاعت و فداکاری مفاهیمی را به طور غیرمستقیم به مخاطب منتقل کند. در این جلد از این مجموعه با عنوان «لولو در مدرسه‌ی گرگ‌ها» به داستان جنگل رفتن لولو و تام و ماجراهای جالب و درس‌آموز پیش‌رو آن‌ها پرداخته شده است.

لولو گرگ کوچولو

معرفی کتاب
مجموعه سه‌جلدی «ماجراهای لولو و خرگوش‌کوچولو» برای کودکان گروه سنی «ب» به رشته تحریر درآمده است. نگارنده درصدد است تا با تأکید بر اهمیت دوستی و ایجاد رابطه حتی با دشمن به ظاهر قسم خورده و درک احساسات خود و دیگران در کنار پررنگ کردن شجاعت و فداکاری مفاهیمی را به طور غیرمستقیم به مخاطب منتقل کند. در این جلد کودکان با یکی از داستان‌های این مجموعه با عنوان «لولو گرگ‌کوچولو» آشنا می‌شوند. در بخشی از متن این کتاب می‌خوانیم: «... خرگوش هیچ‌وقت توی عمرش گرگ ندیده بود... و بچه‌گرگ هم هیچ‌وقت خرگوش ندیده بود... یک روز بچه‌گرگ برای اولین‌بار با عمویش رفت تا شکار کردن یاد بگیرد. اما عموی پیر کمی عجله کرد و زمین خورد. یک سنگ بزرگ آنجا بود… سر عموگرگ محکم خورد به سنگ و دیگر تکان نخورد. بچه‌گرگ داشت فکر می‌کرد چطور باید به عموگرگ کمک کند که صدایی شنید ... .»