Skip to main content

حصیرباف و راهزن‌ها

معرفی کتاب
حکایت کتاب، داستان جوان تنبل بیکاره ایست که پدرش برای جلوگیری از ولگردی اش، به کار و یادگیری حصیربافی می فرستاد. او با دوستان نابابش گیر راهزنان می افتند و بافته‌ی حصیری اش منجر به نجاتش می شود.

کلک نزن، چاخان نگو

معرفی کتاب
کتاب داستانی تخیلی بر اساس حکایتی قدیمی و عامیانه است که در قالب قصه‌ای منظوم و با زبانی کودکانه بازآفرینی شده است. داستان گربه‌ای که سعی دارد موش را شکار کند، اما پرنده‌ای را می بیند و او را دنبال می‌کندو وقتی می‌فهمد نمی‌تواند او را بگیرد سعی می‌کند گولش بزند، اما ..

موش و مداد ناقلا

معرفی کتاب
کتاب موش و مداد داستانی تخیلی بر اساس حکایتی قدیمی و عامیانه است که با بیانی شعرگونه و زبانی بچه‌گانه و دلنشین، کودکان را به سرعت جذب و سرگرم می‌کند. این کتاب یکی از داستان‌های مجموعه هل‌ام بده قل‌ام بده محسوب می‌شود و درباره‌ی دختر تپل و کمی شلخته‌ای است که اسمش گلی بود و با مداد رنگی برای خودش گل می‌کاشت...

در جستجوی اژدها

معرفی کتاب
شاه شجاع می‌ترسید بخوابد؛ چون کابوس اژدها دیده بود. او چند نفر از شوالیه‌هایش را مأمور کرد تا اژدها را از بین ببرند. اما شوالیه‌هایش هیچ وقت اژدها ندیده بودند و آن‌ها با توصیفی که شاه از اژدها گفته بود همه جا را به دنبال اژدها گشتند. اما...

مسافر دریا

معرفی کتاب
سوفیا عروسک خرسی‌اش را خیلی دوست داشت. عروسکی که اول برای پدربزرگش بود، بعد برای مادرش و حالا برای او بود. آن‌ها با هم همه جا می‌رفتند. یک روز قرار شد همراه بابا و عروسک خرسی به ساحل بروند. آن‌ها باهم خیلی بازی کردند و خیلی هم خوش گذراندند. اما ناگهان طوفان از را رسید؛ با عجله همه چیز را جمع کردند و برگشتند به خانه. آن‌ها آن‌قدر عجله داشتند که متوجه باز بودن در کیف سوفیا نشدند و خرسی پرت شد بیرون.... سوفیا و پدرش همه جا را گشتند و از همه پرس و جو کردند؛ تا این‌که سال‌ها بعد...

بابایی و اولین روز مدرسه

معرفی کتاب
بسیاری از کودکان روزی که می‌خواهند به مدرسه بروند مضطرب و برای والدینشان دلتنگ می‌شوند. این داستان تلاش کرده است تا شرایط روز اول مدرسه و احساساتی را که در آن روز به سراغ کودک می‌آیند، توصیف کند. ممکن است کودکان تصور کنند زمانی که به مدرسه می‌روند پدر و مادرشان برای آن‌ها دلتنگ نمی‌شوند، اما در این کتاب احساسات پدر اولیور که برای فرزندش نگران و مضطرب است توضیح داده شده‌ است...

بازی با لباس‌ها

معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش مشغول بازی‌کردن با لباس‌های مثلاً سلطنتی و تاج بودند. آ‌ن‌ها فقط تاج داشتند و چون هر دو آن را می‌خواستند دعوایشان شد. در دعوا تاج شکست. در این موقع یکی دیگر از دوستان خرگوش کوچولو به کمک آن‌ها آمد و تاج شکسته را به دو تاج کوچک تبدیل کرد. حالا هم خرگوش کوچولو هم دوستش تاجی که می‌خواستند را داشتند و توانستند به بازی ادامه بدهند.

عروسکم گم‌شده

معرفی کتاب
بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها خیلی اوقات فراموش می‌کنند وسیله‌شان را کجا گذاشته‌اند و آن‌ها را گم می‌کنند. در این داستان، خرکوش کوچولو، بینگ، با دوستانش به پارک رفته و عروسکش را گم کرده است. او برای اینکه یادش بیاید عروسکش را کجا گذاشته است به تمام لحظاتی که عروسک را روی نیمکت گذاشت و بعد از آن دیگر او را ندید خوب فکر می‌کند. سرانجام عروسک خرگوش کوچولو پیدا می‌شود.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحت‌تر وسایل گم‌شده را بیابند.

از من چرا می‌ترسی؟

معرفی کتاب
این داستان درباره خرگوش کوچولو، بینگ، و دوستانش است که می‌خواهند به حیوانات غذا بدهند اما حیوانات از آن‌ها می‌ترسند و فرار می‌کنند. کودکان به همدیگر پیشنهادهایی می‌دهند تا حیوانات از آن‌ها کمتر بترسند و بهترین راه برای این کار، ساکت ایستادن و آرام آرام غذادادن است.

جیش وسط قایم موشک

معرفی کتاب
یکی از مشکلاتی که خردسالان با آن مواجه هستند کم‌توانی در کنترل ادرار است. آن‌ها زمانی که حس می‌کنند باید به دستشویی بروند، نباید تعلل کنند. این داستان درباره خرگوش کوچولویی است که با وجود آن که می‌داند باید به دستشویی برود، به سراغ بازی‌کردن با دوستانش می‌روند و در میان بازی نمی‌تواند ادرار خود را نگه دارد. نویسنده سعی دارد اهمیت دستشویی رفتن قبل از بازی را برای کودکان در این داستان مشخص کند.