Skip to main content

هنریتا و تخم‌‌مرغ‌های طلایی

معرفی کتاب
«هنریتا» جوجۀ کوچکی است با آرزوهای بزرگ که می‌خواهد آواز خواندن و شنا کردن و ... را یاد بگیرد و مهم‌تر از همه اینکه می‌خواهد تخم طلا بگذارد! شاید مرغ‌های دیگر به آرزوهای او بخندند؛ اما هنریتا همچنان کار می‌کند، تمرین می‌کند و برای آینده‌ای روشن تلاش می‌کند. او می‌داند که امکانات زندگی خیلی بیشتر از آن چیزی است که در مرغدانی هست. هنریتا در رسیدن به هدف‌هایش از چیزی نمی‌هراسد و بدون هیچ محدودیتی فکر می‌کند... .

محل عبور حلزون‌ها

معرفی کتاب
یک حلزون برای رسیدن به کلم‌های خوشمزه باید چه کار کند؟ آیا کسی می‌داند «محل عبور حلزون‌ها» کجاست؟ هیچ‌کس برای این سؤال جوابی نداشت؛ حتی حلزون کوچولویی که دلش می‌خواست همه‌ کلم‌ها را یک لقمه‌ی چپ کند. برای همین تصمیم گرفت خودش راه را پیدا کند... . این داستان، موضوع اراده و مهربانی‌ را پوشش می‌دهد که بهترین پاداش، یعنی «دوستی» را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد.

سنگ‌های مهربانی

معرفی کتاب
این اثر داستانی در مورد «اتکابه‌نفس و مهربانی» است. این داستان، روایتگر بخشی از زندگی دختری به‌نام «کلارا» است؛ کودکی که دوست دارد سنگ جمع کند. کم‌کم یک لاک‌پشت به‌نام «شلدن» هم به قصه اضافه می‌شود. اما چه رابطه‌ای میان این دو برقرار می‌شود؟ ... .

روباه و گردش با دوچرخه

معرفی کتاب
همه چیز برای روز دوچرخه‌سواری آماده است. روزی که در آن همه حیوانات جنگل آماده می‌شوند تا به یک دوچرخه‌سواری دسته‌جمعی بروند. تا سرِ تپه رکاب می‌زنند و آنجا خوراکی می‌خورند و بازمی‌گردند. همه حیوانات از این موضوع شاد هستند به‌جز روباه. روباه از اینکه هر سال این ماجرا دقیقاً تکرار می‌شود، راضی نیست. او دلش کمی هیجان می‌خواهد. روباه دوست دارد اوضاع متفاوت باشد به همین دلیل یک نقشه می‌کشد. نقشه‌ای که روز دوچرخه‌سواری را تغییر می‌دهد...

روباه و جنگ با زمستان

معرفی کتاب
در این داستان، روباه شیطون و بامزه در مقابل یک دشمن شگفت‌انگیز قرار می‌گیرد! روباه زمستان را دوست ندارد. هیچ‌یک از دوستانش هم برای بازی کردن در اطرافش نیستند. او بی‌حوصله و تنهاست که ناگهان یک ایده به سرش می‌زند و آن این‌که... .

روباه دیرش شده

معرفی کتاب
در این داستان، روباه برای ناهار دیر کرده است. برای همین تندی کلاهش را برمی‌دارد و سوار اسکیت‌بوردش می‌شود. بعد با سرعت هرچه تمام‌تر شروع به حرکت می‌کند. روباه با پا به اسکیت‌بوردش ضربه می‌زند و یک‌بار آن را دور خودش در هوا می‌چرخاند. بعد دوباره‌ با پا ضربه‌ی محکم‌تری به اسکیت‌بوردش می‌زند، و این‌طوری از روی خرگوش می‌پرد. بعد می‌رسد به فیلی که دراز کشیده است و چون عجله دارد از روی دماغ فیل سُر می‌خورد. اما او کجا می‌رود؟

روباه در شب

معرفی کتاب
روباه از هیولاهای شب می ترسد و هر صدا یا سایه ای را هیولا می پندارد اما همۀ آن هیولاها دوستانش هستند. در پایان یک تصویر موجود کوچکی را که می بیند؛ هیولا می پندارد؛ آن موجود کوچک نیز اجتماع روباه و دوستانش را مجموعه ای از هیولاها می پندراد و...

موش دم‌بریده

معرفی کتاب
داستان موش دم بریده به شعر سروده شده است. موشی که آرزو داشت دمش دراز و زیبا و پر مو باشد. بعد از مدتی غصه خوردن یک چیز خیلی عالی دید. آن چیز یک جارو بود. موشی جارو را به دمش بست و به آرزویش رسید. موشی خوشحال، راه افتاد از این طرف به آن طرف تا رسید به گربه. گربه دنبال موشی کرد تا بگیردش. موشی هم با عجله دوید تو سوراخ؛ اما سوراخ کوچک بود و دمش گیر کرد و کنده شد... موشی شد موش دم بریده. دمش را زد زیر بغل تا فکر چاره‌ای کند...

زرافه کوچولو

معرفی کتاب
این داستان درباره زرافه کوچکی است که آرزو دارد گردنش کوتاه شود تا بتواند با خرس کوچولو و خرگوش کوچولو قایم‌باشک بازی کند. جغد دانا به زرافه پیشنهاد می‌دهد به‌سراغ درختان پشت کوه برود، چون آن‌ها می‌توانند آرزویش را برآورده کنند. زرافه کوچولو زمانی که به درختان خیلی بلند پشت کوه می‌رسد متوجه می‌شود قدش به برگ‌های درختان نمی‌رسد و ناچار می‌شود علف‌های روی زمین را بخورد. او که بابت این قضیه دل‌درد می‌گیرد به دشت برمی‌گردد و از جغد می‌خواهد که گردنش دوباره بلندشود. جغد دانا به او می‌خندد و می‌گوید که گردنش اصلاً کوتاه نشده، بلکه درختان پشت کوه خیلی بلند هستند. زرافه کوچولو متوجه می‌شود هرچیزی در جای خودش خوب است و داشتن گردن بلند برای زرافه لازم است.
نویسنده قصد دارد به مخاطبان بگوید:«قدر داشته‌های خودشان را بدانند».

6 قصه از بوستان سعدی

معرفی کتاب
در این کتاب شش قصه از بوستان سعدی برای کودکان بازنویسی شده است. روباه بی دست و پا، حاتم طایی و مامور حاکم، پادشاه خر کش، خسیس و سکه هایش، دارا و ندار و جوان بخشنده عناوین این داستانهاست.