میتوانم عصبانی نشوم
معرفی کتاب
همه ما بعضی وقتها با شرایط عصبی خاصی رو به رو میشویم که دوست داریم به نحوی احساسات منفی خود را بروز دهیم. در این وضعیت چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ در واقع شاید هیچ کس نتواند، هرگز عصبانی نشود! اما همه میتوانند با یادگیری رفتارهایی برای بروز درست عصبانیت، این احساسات را کنترل کنند. این کتاب با هدف بهبود مهارتهای کودکان در مواجهه با این شرایط منتشر شده و سعی دارد با دید روانشناسیمحور به این قبیل مشکلات کودکان پاسخ دهد.
راهکارهای آسان شدن مرگ
معرفی کتاب
مرگ سفری است که دیر یا زود باید راهی آن شد. زمان، مکان، کیفیت و چگونگی آن به دست ما نیست. باید منتظر بود تا به وقتش فرشته مرگ به سراغ انسان بیاید و از هماکنون باید به فکر آمدن فرشته مرگ بود تا آمدنش ما را غافلگیر نکند. برای گم نشدن در گیرودار دنیا، باید از احوال دل خویش غافل نبود و به دنبال پاسخ این پرسش بود: به کجا میروم و چگونه باید بروم؟ این کتاب بهترین مرجع پاسخگویی پرسشها میباشد و مباحثش را در دو فصل مرگشناسی و راهکارهای آسان شدن مرگ مطرح کرده است.
رام کردن ببرهای درون: راهنمای مدیریت استرس برای نوجوانان
معرفی کتاب
احساساتی همچون خستگی، استرس، کلافگی به سراغ همه نوجوانان میرود و اگر برای رفع آن برنامهای نداشته باشید شما را مغلوب میکند. این کتاب با بیان راهکارهایی ساده و کاربردی فنهای تعامل اجتماعی را به کودکان یاد میدهد و به آنها کمک میکند با احساساتی مثل کلافگی، خستگی، ناکارآمدی و استرس مقابله کنند و به یک آرامش درونی و پایدار برسند.
هفت مرحله ایمنی در برابر زلزله با رویکرد آموزشی
معرفی کتاب
آموزش میتواند آگاهی از مخاطرات طبیعی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و تأثیر زیادی بر کاهش اثرات آنان داشته باشد. بنابراین در دسترس بودن منابع رسانهای در مورد مخاطرات طبیعی و تأثیر منابع یادگیری غیررسمی (خانواده، دوستان، رسانه ها و....) در کاهش اثرات بسیار مؤثر خواهند بود.
این کتاب راهنمای گامبهگام مؤثری برای ایمن ماندن قبل، حین و بعد از زلزله و منبع آموزشی بسیار مناسبی برای بالا بردن سطح آگاهی و دانش هموطنان عزیزی است که در مکانهایی زندگی میکنند که مستعد لرزش هستند.
این کتاب راهنمای گامبهگام مؤثری برای ایمن ماندن قبل، حین و بعد از زلزله و منبع آموزشی بسیار مناسبی برای بالا بردن سطح آگاهی و دانش هموطنان عزیزی است که در مکانهایی زندگی میکنند که مستعد لرزش هستند.
به همه سلام میکنم
معرفی کتاب
کتاب «به همه سلام میکنم» از مجموعه شش جلدی «تو هم میتوانی»ست. این مجموعه به اصلیترین مسائل و مشکلات کودکان میپردازد. مسائل و مشکلاتی که به نوعی مشکل بزرگترها هم هست. در این مجموعه با زبان غیرمستقیم در قالب قصه، در رفع این مشکلات آموزشهایی داده میشود. در این داستان کتی صبح با لبخند خورشید از خواب بیدار شد و به خورشید، گلها، پرندهها، پدر و مادر سلام کرد. کتی به باغ و جنگل رفت و به درختها و پروانهها و... سلام کرد و صبح به خیر گفت. کتی روز خوبی را سپری کرده بود. او خوشحال بود و احساس خوبی داشت. کتی از آن روز به بعد به همه سلام میکرد و لبخند میزد.
وقتی تنهام
معرفی کتاب
کودکان تازه به این دنیا پا گذاشتهاند و وضعیتهای زیادی را تجربه نکردهاند؛ به همین دلیل برایشان عجیب و تازه است که در موقعیتهای هیجانانگیز، ترسناک، پرچالش، استرسزا و... قرار بگیرند. کتابهای مجموعه «مهارتهای زندگی» به کودکان کمک میکند تا بهتر بتوانند در شرایط احساسی گوناگون، واکنشهای خود را درک کنند و احساس ترس، تنهایی، درماندگی، اضطراب و... که برایشان بهوجود آمده است را برطرف کنند. در این جلد مفهوم تنهایی برای کوکان بیان شده و سپس مهارتهای رفتاری و اجتماعی کودکان نسبت به حس تنهایی برای کودکان بازگو میشود،
آن شرلی با موهای قرمز
معرفی کتاب
آنشرلی داستان زندگی دختری تنها، با موهای قرمز، را به تصویر میکشد که توسط خواهر و برادری میانسال به سرپرستی گرفته میشود. این کتاب کمیک، بر اساس ماجراهای این دختر و آرزوهایش برای داشتن یک زندگی فوقالعاده و پربار نوشته شده است. داستان از اینجا آغاز میشود که روزی متیو به ایستگاه قطار میرود تا پسربچه را به خانه بیاورد اما یک دختر موقرمز با صورت پر از کک جلویش سبز میشود. او با وجودی که در انتظار یک پسر بود اما نمیتواند دخترکوچولو را هم به حال خودش رها کند...
پنجره نامرئی
معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی و ارتباط با آدمهاست.
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخدار مینشیند و به خاطر مشکل حرکتیاش از خانه بیرون نمیرود. او همه آدمها را از پنجره کوچک خانهاش میبیند و درباره آنها خیال میبافد و داستان میسازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخدار جلوی پنجره آقای شمس مینشیند. دختر تنهاست و به برفها نگاه میکند...
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخدار مینشیند و به خاطر مشکل حرکتیاش از خانه بیرون نمیرود. او همه آدمها را از پنجره کوچک خانهاش میبیند و درباره آنها خیال میبافد و داستان میسازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخدار جلوی پنجره آقای شمس مینشیند. دختر تنهاست و به برفها نگاه میکند...