Skip to main content

نگهبان جوان

معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة شش جلدی «قصه‌های تصویری از گلستان» است. در این داستان می‌خوانیم: بازرگانی قصد سفر از شهر بلخ به خراسان را دارد. او یک نگهبان بی‌تجربه اما قوی‌هیکل را به خود همراه می‌کند. جوان در طول راه دیوار را خراب و درخت را از ریشه در می‌آورد. اما او با دیدن دزدها به دلیل نداشتن تجربة کافی پا به فرار می‌گذارد. بازرگان نیز به دنبال او فرار می‌کند...

شاهزاده کوتاه‌قد

معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، دوّمین مجلّد از مجموعة شش جلدی «قصه‌های تصویری از گلستان» است. در این داستان می‌خوانیم: پادشاهی یک دختر و سه پسر دارد. یکی از پسرها زشت و کوتاه قد است. او همیشه مورد مسخرة دیگران قرار می‌گیرد. پدر به همین دلیل به پسرش توجه نمی‌کند. اما پسر کوتاه قد برای جلب توجه پدر در تمام آموزش‌های نظامی مهارت پیدا می‌کند. او با دانایی و مهارتش در جنگ‌آوری توجه پدر را جلب می‌کند. این موضوع باعث حسادت برادرهایش می‌شود، و آنها برای قتل شاهزادة کوتاه قد نقشه می‌کشند...

گنجشک و خانم کبوتر

معرفی کتاب
کتاب «قصّه‌های تصویری از پروین اعتصامی»، اقتباسی از اشعار دیوان «پروین اعتصامی»، بانوی شاعر معاصر ایران است که دربردارندة داستان‌های آموزنده است. در کتاب «گنجشک و خانم کبوتر» آمده: روزگاری کبوتری سه تخم گذاشته بود و روی تخم‌ها خوابیده بود تا به جوجه تبدیل شود، گنجشکی در آن حوالی بود، دلش به حال کبوتر سوخت که چرا این کبوتر فقط در لانه‌اش نشسته و بیرون نمی‌آید تا از هوا لذت ببرد...

پیغام گرگ به سگ گله

معرفی کتاب
کتاب «قصّه‌های تصویری از پروین اعتصامی»، اقتباسی از اشعار دیوان «پروین اعتصامی»، بانوی شاعر معاصر ایران است که دربردارندة داستان‌های آموزنده است. در کتاب «پیغام گرگ به سگ گله» آمده: روزگاری، سگی در دهکده‌ای بود که از گوسفندان مراقبت می‌کرد، گرگی در آن حوالی بود که تصمیم داشت تا گوسفندی از دهکده را شکار کند تا دلی از عزا دربیاورد ولی سگ مانع اون بود، نقشه‌ای کشید و تصمیم گرفت از طریق دوستش کلاغ پیامی برای سگ بفرستد...

مرد فقیر و سکه‌های طلا

معرفی کتاب
کتاب «قصّه‌های تصویری از پروین اعتصامی»، اقتباسی از اشعار دیوان «پروین اعتصامی»، بانوی شاعر معاصر ایران است که دربردارندة داستان‌های آموزنده است. در کتاب « مرد فقیر و سکه‌های طلا» آمده: روزگاری، پیرمرد ناتوانی بود که همسر خود را از دست داده بود و با دختر و پسرش زندگی می‌کرد، روزی یک دهقان به او مقداری گندم داد تا بفروشد و درآمدی به دست آورد، گندم را در دامن خود ریخت و به راه افتاد، در مسیر گره دامن باز شد و گندم‌ها بر زمین ریخت...

ماهی‌ها و ماهی‌خوار

معرفی کتاب
کتاب «قصّه‌های تصویری از پروین اعتصامی»، اقتباسی از اشعار دیوان «پروین اعتصامی»، بانوی شاعر معاصر ایران است که دربردارندة داستان‌های آموزنده است. در کتاب «ماهی‌ها و ماهی‌خوار» آمده: روزگاری، ماهی‌خواری که پیر شده بود و دیگر حال شنا کردن نداشت در این فکر بود که چگونه یک ماهی شکار کند، در همین فکر بود کخ چشمش به یک ماهی کوچولو افتاد...

طوطی و دزدان

معرفی کتاب
کتاب «قصّه‌های تصویری از پروین اعتصامی»، اقتباسی از اشعار دیوان «پروین اعتصامی»، بانوی شاعر معاصر ایران است که دربردارندة داستان‌های آموزنده است. در کتاب «طوطی و دزدان» آمده: در کشور هندوستان تاجری زندگی می‌کرد که وضع کسب و کارش خوب بود. یک روز در خانه یکی از دوستانش طوطی زیبایی دید. دوست بازرگان طوطی را به بازرگان فروخت. بازرگان هر روز که می‌گذشت، بیشتر و بیشتر به طوطی وابسته می‌شد. تا اینکه شبی، همه مستخدم‌ها رفته بودند و بازرگان با طوطی در خانه تنها ماند. بازرگان که خسته بود، به طوطی سفارش کرد که مراقب خانه باشد. امّا اتّفاقی افتاد که بازرگان را از کاری که کرده بود پشیمان کرد...

شعرهایی درباره حق همسایه

معرفی کتاب
این کتاب شعر مصور پنجمین شماره از مجموعه کتاب‌های «ما کودکان مسلمان» است. در این شماره دو شعر درباره حق همسایه و لزوم مهربانی و مدارا با همسایه‌ها به نام‌های «آقای صاحب‌خانه» و «آقا رضا» آمده‌اند.
نویسنده قصد دارد کودکان را نسبت به اهمیت رعایت حقوق دیگران به‌خصوص همسایه‌ها آگاه کند.

شعرهایی درباره نیکی به پدر و مادر

معرفی کتاب
این کتاب مصور چهارمین شماره از مجموعه کتاب‌های شعر «ما کودکان مسلمان» است. این شماره درباره نیکی به پدر و مادر و لزوم به احترام و محبت به آن‌هاست.
در این کتاب دو شعر کودکانه با نام‌های «بابا ستاره است» و «مادربزرگ» آمده‌اند.

لاک‌پشتی در آسمان

معرفی کتاب
این کتاب که به بیان امروزی بازنویسی شده است، برگرفته از حکایتی در کلیه و دمنه است. این داستان درباره دو مرغابی و یک لاک‌پشت است که در آبگیری زندگی می‌کنند. زمانی که آبگیر خشک و بی‌آب می‌شود مرغابی‌ها تصمیم می‌گیرند به جای دیگر مهاجرت کنند. لاک‌پشت از آن‌ها خواهش می‌کند که او را هم دنبالشان ببرند. مرغابی‌ها از لاک‌پشت می‌خواهند تکه چوبی که دو طرفش در دهان مرغابی‌ها بود را در دهانش بگذارد و به‌هیچ‌وجه دهانش را باز نکند.اما لاک‌پشت میان آسمان و زمین برای اینکه جواب مردم را بدهد دهانش را باز و سقوط می‌کند.
هدف نویسنده نشان‌دادن میزان آسیبی است که بازشدن بی‌موقع دهان به افراد می‌زند.