پنجره نامرئی
معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی و ارتباط با آدمهاست.
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخدار مینشیند و به خاطر مشکل حرکتیاش از خانه بیرون نمیرود. او همه آدمها را از پنجره کوچک خانهاش میبیند و درباره آنها خیال میبافد و داستان میسازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخدار جلوی پنجره آقای شمس مینشیند. دختر تنهاست و به برفها نگاه میکند...
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخدار مینشیند و به خاطر مشکل حرکتیاش از خانه بیرون نمیرود. او همه آدمها را از پنجره کوچک خانهاش میبیند و درباره آنها خیال میبافد و داستان میسازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخدار جلوی پنجره آقای شمس مینشیند. دختر تنهاست و به برفها نگاه میکند...
تیغتیغو
معرفی کتاب
این داستان درباره تغییر است؛ تغییر تیغتیغو. او با تیغهایش همه را اذیت میکرد و میترساند. یک روز صبح که از خواب بیدار شد، دید که دیگر تیغ ندارد. تیغتیغو به موجودی صورتی و نرم مثل مارشملو تبدیل شده بود. دیگر مثل سابق کسی از او نمیترسید و نمیتوانست بقیه را اذیت کند. کسی میداند تیغتیغو حالا باید چهکار کند؟
باادب و مهربان باشیم
معرفی کتاب
کتابهای این مجموعه علاوه بر تصاویر و متنهای ساده، هر یک چند بازی و فعالیت گروهی را نیز معرفی میکنند که والدین و مربیان میتوانند با اجرای آنها، کودکان را به شیوههای گوناگون گفتوگو، بازی و نمایش با مهارتهای مهم اجتماعی آشنا کنند. همچنین متناسب با موضوع هر یک از این کتابها، سؤالهایی نیز مطرح شده است که به وسیله آنها میتوان توجه کودک (یا گروهی از کودکان) را به موضوع موردنظر جلب کرد. جلد حاضر چهارمین جلد مجموعه میباشد، که در خصوص آموزش، تمرین و تثبیت موضوعاتی همچون «تربیت خانوادگی، مهربانی، ادب، ...» نگاشته شده است.
نوبتی بازی کنیم
معرفی کتاب
کتابهای این مجموعه علاوه بر تصاویر و متنهای ساده، هر یک چند بازی و فعالیت گروهی را نیز معرفی میکنند که والدین و مربیان میتوانند با اجرای آنها، کودکان را به شیوههای گوناگون گفتوگو، بازی و نمایش با مهارتهای مهم اجتماعی آشنا کنند. همچنین متناسب با موضوع هر یک از این کتابها، سؤالهایی نیز مطرح شده است که به وسیله آنها میتوان توجه کودک (یا گروهی از کودکان) را به موضوع موردنظر جلب کرد.جلد حاضر هفتمین جلد مجموعه میباشد، که در خصوص آموزش، تمرین و تثبیت موضوعاتی همچون «مشارکتپذیری، بازیهای دستهجمعی، همدلی...» نگاشته شده است.
سیل و سردار: خاطرات شفاهی حضور حاجقاسم سلیمانی در سیل خوزستان
معرفی کتاب
این کتاب درباره یکی از چندهزار فداکاری و جوانمردی حاج قاسم سلیمانی و یاور ایشان ابومهدی المهندس است. حاج قاسم که در تمام بزنگاههای تاریخی حضوری پرشور و چشمگیر داشت، در سیل خوزستان نیز روانه میدان شد و به کمک مردم سیلزده شتافت. کتاب حاضر نیز روایتی از همان روزهاست که سردار سلیمانی خود به مردم سیلزده و آواره خوزستان کمک کرد و از همان زمان نیز برای حل مشکل سرپناه سیلزدگان اقدامات فراوانی انجام داد. نویسنده این کتاب تلاش میکند تا شهید سلیمانی را کاملتر و جامعتر به نوجوانان بشناساند و ایشان را با دلاوریهای سردار شهید آشنا کند.
خنده گمشده
معرفی کتاب
بسیاری از ما زمانی که کودک بودیم با نظرات منفی دیگران درباره ظاهرمان مواجه شدیم و آن نظرات تأثیر بدی روی روحیات ما گذاشت. این کتاب در تلاش است تا به کودکان بگوید ظاهرشان زیباست و باید قدر آن را بدانند. شخصیت اصلی این داستان یک بچه کفتار است که هروقت میخندید همه به او میگفتند دندانهایش زشت است؛ برای همین خندهاش گم شد. دوستان کفتار او به کمک کردند تا خندهاش را پیدا کند و این داستان درباره چگونه پیدا شدن خنده اوست.
اوکاپی شلوار گورخریاش را دوست دارد
معرفی کتاب
یک روز شامپانزه به اوکاپی گفت: «فکر میکنم تو شلوار گورخر را دزدیدهای، چون فقط پاهایت شبیه آنهاست»، اوکاپی گفت: «نه، اینها راهراههای پاهای خودم هستند و همیشه آنها را داشتهام». اوکاپی در عمرش یک گورخر هم ندیده بود. او باید واقعیت را میفهمید. باید میرفت و گورخرهایی را که شامپانزه گفته بود را میدید.صبح روز بعد، اوکاپی سفر پُرماجرایش را شروع کرد. دوست وفادارش طوطی هم همراهش رفت.
راز قلب بزرگ
معرفی کتاب
این کتاب داستان پسربچهای به نام ویکتور است. او هر یکشنبه بعد از ناهار، به دیدن مادربزرگش میرود. این یکی از لذتبخشترین لحظات زندگی ویکتور است؛ چون مادربزرگ برای ویکتور داستانهایی از دوران کودکیاش تعریف میکند، روزی مادربزرگ برای ویکتور داستان پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ! را تعریف میکند. قلب بزرگ، یک کلاه بزرگ سرخپوستی بزرگ با پَرهای رنگی داشت؛ کلاهِ قلب بزرگ جادویی بود و در دل خودش یک راز بزرگ داشت. باید با ویکتور و مادربزرگش همراه شد تا راز پدر جَد ویکتور یعنی قلب بزرگ و کلاهش را فهمید...
خرگوش خانم و کت جادویی
معرفی کتاب
همه حیوانات با خوشحالی در برف بازی میکردند. اما خرگوش خانم بین آنها نبود. او از این همه بخشیدن موهایش به بقیه خیلی خسته شده بود. هنگامی که به حوض نزدیک شد، انعکاس تصویر خود را در آب دید. فریاد زد: «وای نه! چه بلایی سر خودم آوردهام؟ من دوست دارم موهایم را با بقیه قسمت کنم. اما انگار در این کار زیادهروی کردهام. حالا چطور خودم را گرم نگه دارم؟ »
دختر دوست داشتنیام (پدر)
معرفی کتاب
کتاب دختر دوست داشتنیام، نکات ظریف، عمیق و حساسی را بیان میکند که میتواند راهگشای زندگی سالم و حس خوشبختی برای دختران و ارتباط آنها با پدر و مادر باشد. در این کتاب تلاش شده به رفتار مناسب والدین با کودکان توجه شود. تصاویر کودکانه و زیرکانه این کتاب به پیوند رابطه دوستانه بین فرزندان و والدین و عشق و محبت در خانواده کمک میکند.