Skip to main content

دلم برایت تنگ شده!

معرفی کتاب
زنبور کوچولوی این داستان با دوستش، کرم ابریشم، دعوا و قهر کرده است. زنبورک به دوستش حرف‌های بدی زده و او را خیلی ناراحت کرده است. مادر زنبور کوچولو با او صحبت می‌کند و از او می‌خواهد که بابت حرف‌های نادرستش از کرم ابریشم عذرخواهی کند. زنبورک اول قبول نمی‌کند اما بعد از یک روز برای دوستش دل تنگ می‌شود، اما زمانی به سراغ کرم ابریشم می‌رود که اتفاق عجیبی افتاده بود و کرم کوچولو در پیله خود فرو رفته بود. آیا زنبور کوچولو می‌توانست دوباره دوستش را دوباره ببیند و از او عذر بخواهد؟ آیا فرصتی مانده بود؟

من توی آینه جا نمی‌شم

معرفی کتاب
این کتاب، جلد دوم کتاب شعر «خانه‌ی قبلی ـ خانه‌ی بعدی» است.
بندانگشتی، نوزادی است که بعد از ورود به دنیا، با سؤالات و حیرت‌هایی روبرو می‌شود و به دنبال جواب این سوالات می‌گردد!
این سوال و جوابها در نهایت او را به این مقصد می‌رساند که در زندگی نیاز به یک دانای کل، به عنوان راهنما دارد، که بتواند قدم به قدم نیازهایش را برطرف کند.

پول را ببخش

معرفی کتاب
مجموعه چهارگانه «خرگوش کوچولوها و پول» سعی دارد تا سواد مالی را به کودکان آموزش دهد و آن ها را به طور ساده با مفهوم پول و مهارت استفاده کردن از آن آشنا کند.
این کتاب داستان خرگوش کوچکی به نام «چامی» است. چامی و مادربزرگش با هم رفیق هستند و همدیگر را دوست دارند. آن‌ها با خرگوش‌های دیگر و در سرزمینی به نام «بانی‌لند» زندگی می‌کنند. خرگوش کوچولو می‌خواهد دنیا را نجات بدهد ولی اول باید بفهمد چه کسانی به کمک نیاز دارند....

اولین نفری که آمد

معرفی کتاب
این کتاب با موضوعی مذهبی روایتی بازآفرینی شده از داستان حجرالاسود را با زبانی کودکانه و روان بیان می‌کند. کودکان با مطالعه این داستان علاوه بر آشنایی با یکی از مهم‌ترین داستان‌های مسلمانان به شخصیت تاثیرگذار و مهم پیامبر اکرم(ص) پی می‌برند که چگونه با تدبیری هوشمندانه، از بحرانی که نزدیک بود زمینه‌ساز اختلافی در میان قبایل اعراب شود، جلوگیری کرده است.

در خلاصه داستان پشت جلد این کتاب آمده است: «صدای پایی آمد. سایه بلندی روی در مسجد افتاد. همه چشم به در دوختند. همه کنجکاو بودند که چه کسی وارد می‌شود؟ همه نگران بودند نکند کسی بیاید که آنها را شریک افتخار نصب حجرالاسود نکند! دوباره همهمه‌ها بلند می‌شد که محمد امین وارد شد...»

جوجه‌جوجه دوست پیدا می‌کند

معرفی کتاب
این کتاب جلد اول از مجموعه داستان‌های کاکتوسی است و ماجرای یک جوجه‌تیغی کوچولوی دوست‌داشتنی است که از دست حیواناتی که از آن‌ها می‌ترسد فرار می‌کند تا به یک کاکتوس می‌رسد و متوجه می‌شود که دیگر تیغ ندارد. از آنجا که یک جوجه تیغی بدون تیغ خیلی خیلی عجیب است، ناراحت و غمگین می‌شود، اما کاکتوس فکرهایی در سرش دارد که شاید بتواند به جوجه جوجه کمک کند ...

هیولای قلمبه‌ بدجنس!

معرفی کتاب
این کتاب درباره تأثیر «کتاب» بر شخصیت افراد است. کتاب‌ها می‌توانند افکار و روحیات آدم‌ها را تغییر دهند. این داستان نیز درباره دوستی شنل‌قرمزی با یک هیولای جنگلی است. این هیولا از آدم‌ها خوشش نمی‌آید و به محض اینکه شنل‌قرمزی را می‌بیند می‌خواهد او را اذیت کند و بتراسند. شنل‌قرمزی که اخلاق بد هیولا را دید برای او یک کتاب گذاشت و رفت. هیولا که حوصله‌اش سررفته بود، کتاب را برداشت و خواند. آن کتاب تغییرات روحی و شخصیتی زیادی را در هیولا ایجاد کرد و حتی باعث شد بتواند دوست پیدا کند.

قصه‌ عجیب نوبی!

معرفی کتاب
نوبی آماده می‌شود تا به دیدار پسر عمویش برود. نوبی لباس‌ها و وسایل مورد نیازش را جمع می‌کند. اما این همه وسیله را توی چی بگذارد؟ او که چمدان ندارد. با داستان نوبی همراه شوید تا ببینید چه کسی به او کمک خواهد کرد تا یک چمدان پیدا کند؟

مهربان بودن

معرفی کتاب
برادر خرسی عاشق ماکت هواپیماست و آن‌ها را می‌سازد، تعمیر می‌کند و پرواز می‌دهد. یک روز او با خواهر خرسی به پارک رفتند تا آخرین مدل هواپیمایش را امتحان کند. در پارک خرس کوچکی به او نزدیک شد. خرس کوچک دوست داشت به برادر خرسی در پرواز دادن هواپیما کمک کند...

کفش‌های مارک‌دار

معرفی کتاب
جرمی خیلی دلش می‌خواهد یک جفت از کفش‌هایی که تازه در مدرسه‌شان مد شده را داشته باشد، ولی مادربزرگش می‌گوید که از کفش‌هایی که «دلش می‌خواهد» خبری نیست. جرمی باید چیزی را حتماً «لازم داشته باشد» تا مادربزرگ آن را برایش بخرد. زمستان نزدیک است و جرمی پوتین لازم دارد، نه کفش‌هایی که تازه به بازار آمده‌اند....

سه پیشی و یک آرزو

معرفی کتاب
در این داستان سه پیشی با اسم‌های پیتی، پاتی و پوس با هم دوست بودند و از روی پشت‌بام به ستاره‌ها نگاه می‌کردند. پوس گفت:«هرکس یک ستاره دنباله‌دار ببیند، هرچه آرزو کند برآورده می‌شود». پیتی از آن شب به آسمان خیره بود. هیچ‌ کار دیگری نمی‌کرد به‌جز انتظارکشیدن برای دیدن ستاره دنباله‌دار. دوستانش که دیدند جان و سلامت پیتی در خطر است، با استفاده از چراغ‌قوه، در آسمان نوری ایجاد کردند و یک ستاره دنباله‌دار مصنوعی را به پیتی نشان دادند. پیتی که فکر کرد آن ستاره واقعی است، سریع آرزویش را گفت؛ آرزویی که دوستی و محبت بین آن سه دوست را بسیار محکم‌تر کرد.