داستان تبری است که به یک جنگل می آید و چون درختان جنگل متحد نیستند، بسیاری از آنها را قطع می کند، اما همین تبر، به جنگل دیگری می رود که گیاهان و درختان در هم پیچیده اند و با هم محکم شده اند و اتحاد دارند....
خورشید صبح طلوع میکند، ولی ابر سیاهی جلوی آن را گرفته است. او نگران مردم است که از کارها عقب میافتند. از بچه باد کمک میگیرد، او نمیتواند ابر را جابه جا کند. مادر ابر میآید، او هم نمیتواند و....