به دنبال گل گندم
معرفی کتاب
زنبورکوچولو میخواست به آن طرف رودِ آبی برود تا گلِ گندم پیدا کند و عسل جدیدی درست کند. او دوست داشت در این راه همسفر داشته باشد؛ پس به دوستانش گفت هرکه میخواهد با او راهی شود. بچهزنبورها حوصله نداشتند این راه طولانی را بروند؛ اما پروانه، سنجاقک، کفشدوزک و بالتوری با زنبوری راه افتادند. بعد از مدت کوتاهی، پروانه گفت اینجا پشه دارد و برگشت. چند دقیقه بعد، وقتی به چمنزار رسیدند، کفشدوزک که گرسنه شده بود هم برگشت... . آیا آنها به مقصد میرسند و گلِ گندم پیدا میکنند؟
خدای دستودلباز
معرفی کتاب
بیست شعر این کتاب برای کودکان سروده شده است. در شعری، کودک از پدرش میگوید که با وجود خستگی، وقتی به خانه میآید، با او بازی میکند. در شعر دیگری، کودک از جورابش گِلِه دارد. در شعر بعدی کودک معتقد است که خدا هنرمند ماهری است؛ چراکه زمین و آسمان را زیبا رنگ کرده است. در شعرهای بعدی از بادبادک سخن میگوید که با نسیم و قاصدک جفت میشود و به آسمان میرود، از قاصدکی که بسیار کار میکند، از دانهای که رازی دارد و از خدایی که دست و دلباز است؛ چون... .
دنیای شاد کودکی: راهنمای فرزندپروری و بازیهای هدفمند کودک (ویژه والدین و مربیان)
معرفی کتاب
کودکان معنا و مفهوم زندگی خویش را که مبتنی بر حس آزادی و خلاقیت، تعلق و توانمندی است؛ از طریق بازی مفهومسازی میکنند. این کتاب متناسب با مراحل رشد روانی کودک از تولد تا 5 سالگی، بیش از 200 بازی هدفمند را به والدین و مربیان گرامی معرفی میکند تا کودک بتواند در مراحل متفاوت رشد، مفاهیم درونی خود را گسترش دهد و نیز با چالشهای زندگی خویش در قالب بازیها مواجه شود. کودک دنیای درونی و بیرونی خویش را با بازیهایش میسازد.
لیلی و دنیای قرمزش
معرفی کتاب
پدر لیلی در کارگاه ساختمانی و در شهر خیلی دوری زندگی میکند. چند ماهی است که لیلی پدرش را ندیده است تا اینکه پستچی نامهای از پدرش به او میدهد. پدر در نامه نوشته است که خانهای اجاره کرده و دلش می خواهد در تعطیلات لیلی و مادر پیش او باشند. لیلی از خوشحالی بالا و پایین میپرد و... . حتی گلها هم به لیلی لبخند میزنند. او قبل از خواب دوباره نامه را میخواند و آن شب خوابهای خوبی میبیند.
سمسون تنبل زرنگ
معرفی کتاب
همه حیوانات جنگل «سمسونِ» تنبلزرنگ را دوست دارند و او را به مهمانیهای خود دعوت میکنند؛ اما سمسون بهقدری کنـــــــد است که تا به جشن برسد، همهچیز تمام میشود. روزی سمسون تمام تلاشش را میکند و خودش را به مهمانی میرساند؛ اما باز هم دیر میرسد؛ چون نه چیزی از کیک مانده و نه کسی بازی میکند. سمسون غمگین است و ناامید. دوستانش دور هم جمع میشوند و فکر میکنند و تصمیم میگیرند که... .
چمدان
معرفی کتاب
یک موجود عجیب و غریب از راه رسید. او خسته و کثیف و ناراحت بود و همراه خودش یک چمدان بزرگ داشت. یکی پرسید در چمدانت چی داری؟ او جواب داد: «یک فنجان چای.» اما چمدان به آن بزرگی و فقط یک فنجان! موجود عجیب توضیح داد که یک میز و یک صندلی هم هست، همینطور یک آشپزخانه که آنجا چای درست میکند و دامنه تپهای پر از درخت! اما این چطور ممکن است. موجود عجیب خیلی خسته بود. وقتی به خواب رفت... .
شکار خُرخُروی بزرگ
معرفی کتاب
روی تپهای بلند خانه ترسناکی بود که جناب «خرخرو» در آن زندگی میکرد؛ اما هیچکس او را ندیده بود، حتی صدایش را هم نشنیده بود. موش و گربه و سگ تصمیم گرفتند به آن خانه بروند و خرخرو را از نزدیک ببینند. در راه خرگوش هم به آنها ملحق شد. موش، گربه، سگ و خرگوش در راه صداهای عجیب و غریبی شنیدند و خیلی ترسیدند. بالا رفتن از تپه هم کار خیلی سختی بود؛ اما بالاخره به خانه رسیدند، وارد آن شدند و... .
سه نمایشنامه کودک: جشن تولد دختر کوچولوی خاله کفشدوزک، ابری که خوابش سنگین بود، شیشین باشین
معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه نمایشنامه است. در نمایشنامه اول کودک میآموزد که همواره امیدوار باشد و با اتکا به تلاش خود، به موفقیت برسد. نمایشنامه دوم کودکان را تشویق میکند به اندیشیدن برای یافتن بهترین راهحل برای مشکلات و نمایشنامه سوم درباره تنهایی کودکان است. وقتی که پدر و مادر، هر دو ناگزیر از کار کردن هستند و اوقات بسیاری فرزندانشان را تنها میگذارند.