لیلی و دنیای قرمزش
معرفی کتاب
پدر لیلی در کارگاه ساختمانی و در شهر خیلی دوری زندگی میکند. چند ماهی است که لیلی پدرش را ندیده است تا اینکه پستچی نامهای از پدرش به او میدهد. پدر در نامه نوشته است که خانهای اجاره کرده و دلش می خواهد در تعطیلات لیلی و مادر پیش او باشند. لیلی از خوشحالی بالا و پایین میپرد و... . حتی گلها هم به لیلی لبخند میزنند. او قبل از خواب دوباره نامه را میخواند و آن شب خوابهای خوبی میبیند.
سمسون تنبل زرنگ
معرفی کتاب
همه حیوانات جنگل «سمسونِ» تنبلزرنگ را دوست دارند و او را به مهمانیهای خود دعوت میکنند؛ اما سمسون بهقدری کنـــــــد است که تا به جشن برسد، همهچیز تمام میشود. روزی سمسون تمام تلاشش را میکند و خودش را به مهمانی میرساند؛ اما باز هم دیر میرسد؛ چون نه چیزی از کیک مانده و نه کسی بازی میکند. سمسون غمگین است و ناامید. دوستانش دور هم جمع میشوند و فکر میکنند و تصمیم میگیرند که... .
چمدان
معرفی کتاب
یک موجود عجیب و غریب از راه رسید. او خسته و کثیف و ناراحت بود و همراه خودش یک چمدان بزرگ داشت. یکی پرسید در چمدانت چی داری؟ او جواب داد: «یک فنجان چای.» اما چمدان به آن بزرگی و فقط یک فنجان! موجود عجیب توضیح داد که یک میز و یک صندلی هم هست، همینطور یک آشپزخانه که آنجا چای درست میکند و دامنه تپهای پر از درخت! اما این چطور ممکن است. موجود عجیب خیلی خسته بود. وقتی به خواب رفت... .
شکار خُرخُروی بزرگ
معرفی کتاب
روی تپهای بلند خانه ترسناکی بود که جناب «خرخرو» در آن زندگی میکرد؛ اما هیچکس او را ندیده بود، حتی صدایش را هم نشنیده بود. موش و گربه و سگ تصمیم گرفتند به آن خانه بروند و خرخرو را از نزدیک ببینند. در راه خرگوش هم به آنها ملحق شد. موش، گربه، سگ و خرگوش در راه صداهای عجیب و غریبی شنیدند و خیلی ترسیدند. بالا رفتن از تپه هم کار خیلی سختی بود؛ اما بالاخره به خانه رسیدند، وارد آن شدند و... .
سه نمایشنامه کودک: جشن تولد دختر کوچولوی خاله کفشدوزک، ابری که خوابش سنگین بود، شیشین باشین
معرفی کتاب
این کتاب حاوی سه نمایشنامه است. در نمایشنامه اول کودک میآموزد که همواره امیدوار باشد و با اتکا به تلاش خود، به موفقیت برسد. نمایشنامه دوم کودکان را تشویق میکند به اندیشیدن برای یافتن بهترین راهحل برای مشکلات و نمایشنامه سوم درباره تنهایی کودکان است. وقتی که پدر و مادر، هر دو ناگزیر از کار کردن هستند و اوقات بسیاری فرزندانشان را تنها میگذارند.
کوچک اما بزرگ: دو نمایشنامه کودک
معرفی کتاب
داستانگویی خیالپردازانهی مناسبِ این گروه سنی نمایشنامه اول این کتاب درباره کودک شجاعی است که برای نجات جان مادربزرگش با دیوی میجنگد که به قدرت و وحشتناکی معروف است. کودک دیو را شکست میدهد و طلسمش را باطل میکند. نمایشنامه دوم از تلاش لاکپشت و خارپشتی میگوید که میخواهند گنجشک کوچکی را به لانهاش برسانند؛ اما آنها نمیتوانند به بلندی برسند و توان پرواز هم ندارند. پس از زرافه کمک میگیرند.
بغلیناسور
معرفی کتاب
در یک روز آفتابی! «بغلیناسور» با پدرش خداحافظی میکند و برای اولینبار در عمرش، بهتنهایی به دنیای واقعی قدم میگذارد. بغلیناسور یک زمینبازی را میبیند که دایناسورهای دیگر در آن بازی میکنند، آنها او را به بازی دعوت میکنند؛ اول همهچیز هیجانانگیز است. آنها سرسرهبازی هم میکنند؛ اما کمی که میگذرد، همه یادشان میرود نوبت چهکسی است و دعوا شروع میشود... .
این درخت من است!
معرفی کتاب
سنجاب کوچولو درختها را خیلی دوست دارد و عاشق درخت کاج است. او خیلی دلش میخواهد میوه کاجش را زیر سایه درخت کاج بخورد. بعد به این فکر میکند که درخت متعلق به خودش است و همه میوههایش هم. وقتی احساس مالکیت به سراغ سنجاب میآید، آنوقت است که فکر میکند چطور میتواند درخت را تصاحب کند و به راههای مختلفی میاندیشد. مثلاً فکر میکند جلوی آن دروازه بگذارد یا دورش دیوار بکشد؛ اما سرانجام به نتیجه دیگری میرسد.
دایره کوچک عصبانیت: داستانی درباره کنترلکردن احساسهای بزرگ
معرفی کتاب
من یک دایره آرامش هستم. من اینجا هستم تا به شما کمک کنم وقتی سروکله یک دایره عصبانیت پیدا شد، آن را آرام کنید. کتاب حاضر، با استفاده از تصاویر زیبا و جذاب، ضمن آشنا کردن مخاطب خود با حس عصبانیت به او نشان میدهد چگونه این حس خود را بشناسد و به شکلی موثر و درست آن را مدیریت و کنترل کند و به آرامش دست یابد.
یک خانه از مقوا
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه اشعاری برای کودکان است که موضوعات مختلفی دارد؛ آمدن بهار و سبز شدن درختان، بارش باران و خندیدن نادوانها، کودکی که در آرزوی دوچرخه میماند، چرخ خیاطی مادر و... . در شعر «یک خانه از مقوا»، کودک با کمک پدرش، خانهای مقوایی میسازد، خانهای با حوض آب و پلههای چوبی و گلدانهایی پر از گل.