چی بپوشم؟
معرفی کتاب
سارا قرار است برای جشن سال که در مهد کودک برگزار می شود لباسی بپوشد که آینده شغلی او را نشان دهد. یک روز سارا همراه مادرش به خیاطی می رود و به خیاطی علاقه مند می شود. روز بعد فضانوردی را در تلویزیون می بیند و دلش می خواهد فضانورد شود. سارا به شغل های دیگری هم علاقه مند می شود و سرانجام با کمک یک مربی ورزشی مشخص می شود که سارا استعداد زیادی در بند بازی دارد پس او تصمیم می گیرد بندباز شود.
هلهلی و خالهسوسکه
معرفی کتاب
«هِلهِلی» دختر بچه تنهایی است که دوستی ندارد و با کتاب قصه خودش را سرگرم میکند. روزی هلهلی مشغول خواندن کتاب خالهسوسکه است که ناگهان خالهسوسکه از کتاب بیرون میآید و با هلهلی دوست میشود. هلهلی میخواهد با خالهسوسکه به خانه همسایهها برود؛ اما آنها او و دوستش را راه نمیدهند تا اینکه... .
پسر نامرئی
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان پسری به نام «برایان» است که بسیار گوشهگیر و تنهاست. هیچکس به برایان توجه نمیکند و به هیچ گروه یا مهمانیای دعوت نمیشود تا اینکه دانشآموز جدیدی به نام «جاستین» از راه میرسد و برایان با لبخندش به او خوشآمد میگوید. برایان و جاستین در یگ گروه قرار میگیرند تا روی تکلیف مشترکی کار کنند و برایان استعداد و توانایی خود را نشان میدهد.
جوجه اردک زشت
معرفی کتاب
جوجهاردکها یکی پس از دیگری از تخم بیرون میآیند؛ اما آخرین جوجه بسیار زشت و بزرگ است. حیوانات مزرعه او را اذیت میکنند. سرانجام جوجه اردک طاقتش تمام میشود و از آنجا فرار میکند. او به جاهای مختلفی میرود؛ ولی هیچکس او را قبول نمیکند تا اینکه جوجه اردک، پرندههای سفیدی را میبیند که برق میزنند و... .
ویزگول و غذای قلنبه قهوهای
معرفی کتاب
«ویزی» نام پسری است که دوستی به نام «ویزگول» دارد. ویزگول یک مگس است. ویزی برای ویزگول یک اتاق دنج و یک هواپیمای شخصی ساخته است. ویزگول غذای مخصوصی هم دارد که بسیار بدبو است. یک روز ویزی، همراه خانوادهاش به پیکنیک میرود. ویزگول گم میشود. همه ویزگول را از خودشان دور میکنند و سرش فریاد میزنند تا اینکه ویزگول، ویزی را پیدا میکند و به غذای مورد علاقهاش میرسد.