Skip to main content

اتو‌لاین در دریا

معرفی کتاب
«اتولاین» و آقای «مونرو» در آپارتمان ۲۴۳ زندگی می‎کنند. آن‌ها مهارت زیادی در حل مشکلات و کشیدن نقشه‌های هوشمندانه دارند، مثل وقتی که گربه زرد، یعنی دزدِ خبیثِ جواهرات را به دام انداختند یا وقتی که با روح اسبِ «همراستین» روبه‌رو شدند. حالا آقای مونرو برای مأموریتی سرّی به «نروژ» رفته است تا پاگنده تیزدندان را پیدا کند. اتولاین راهی دریا می‎شود و با زیردریایی، هواپیمای آبی نقره‌ای و حتی قایق به دنبال آقای مونرو می‌‏رود تا اینکه در تنهایی با ترول وحشتناک روبه‌رو می‌شود و... .

قصه‌هایی برای کلاس پنجمی‌ها

معرفی کتاب
این کتاب مجموعه‌ای از داستان‎های متنوع است؛ از داستان قدیمی و آشنایی مثل «دیو و دلبر» تا داستان آینده‌گرایانه «برایان و برین» که آرزو می‎کند مغزش را با حافظه رایانه‌اش عوض کند. داستان اول درباره پسربچه‌ای به نام «مایک» است که در بازارچه خیریه مدرسه، رایانه‌ای را با قیمت باورنکردنی، می‎خرد و در برابر تعجب پدر و مادرش آن را به اتاقش می‎برد؛ اما مایک حس می‏‌کند رازی وجود دارد که او از آن بی‎خبر است. با این حال، به خاطر رایانه جدیدش آن‌قدر هیجان‌زده است که این موضوع را فوراً فراموش می‌‏کند. سپس... .

درویش بی‌پول، درویش پول‌دار

معرفی کتاب
«سلمان» و «عبدالله» درویش هستند و روزی تصمیم می‎گیرند پیاده به سفر بروند و شب‌ها در دشت بخوابند و با خدای خود راز و نیاز کنند. عبدالله هیچ پولی همراه ندارد؛ اما سلمان پنج دینار طلا با خود آورده است. هرجا که عبدالله پیشنهاد می‎کند بنشینند و استراحت کنند یا غذایی بخورند، سلمان مخالفت می‏‌کند و می‎گوید بهتر است دنبال جای امنی باشند. شب‌هنگام عبدالله با خیال راحت روی زمین دراز می‎کشد؛ ولی سلمان به فکر جای دیگری است که امن باشد. سرانجام... .

ماجرای کرم سبز

معرفی کتاب
سلطان «کیکاووس»، حاکم مازندران و گیلان، نزد امیر «ابوالسوار» به گنجه می‌‏رود. ابوالسوار پادشاهی عادل، شجاع و خوش‌صحبت است. آن‎ها به دوستانی صمیمی تبدیل می‎شوند و اقامت سلطان کیکاووس به چند سال می‎رسد. روزی سلطان کیکاووس از سرزمینش، «گرگان» می‎گوید و اینکه زن‌ها باید با کوزه، از چشمه آب بردارند و به دِه ببرند. او می‎گوید، زنی جلوی بقیه حرکت می‎کند تا مراقب باشد کسی کِرم سبزی که آنجا زندگی می‎کند را لگد نکند؛ چراکه اگر این کِرم کشته شود، آب داخل کوزه می‎گندد! ابوالسوار که این حرف‌ها را باور ندارد، رفتارش با کیکاووس تغییر می‏‌کند و... .

سینی نان در رودخانه

معرفی کتاب
خلیفه «متوکل»، غلامی به نام «فتح» دارد. فتح پسری درستکار و سربه‌زیر است و خلیفه او را بسیار دوست دارد. فتح همه هنرها و علم‌های مختلف را آموخته و حالا نوبت شنا است. خلیفه شناگران ماهری را برای این کار انتخاب می‎کند و بعد از روزها تمرین، فتح که فکر می‏‌کند دیگر می‏‌تواند به تنهایی شنا کند، به رودخانه دجله می‎رود و مشغول شنا می‌شود؛ اما جریان آب او را با خود می‌برد. فتح می‌تواند خود را به سوراخی برساند و آنجا پناه بگیرد. به خلیفه خبر می‎دهندکه فتح به رودخانه رفته و دیگر بازنگشته است. خلیفه برای کسی که او را پیدا کند، پاداش بزرگی درنظر می‌‏گیرد و... .

ژاکت

معرفی کتاب
این داستان درباره نژادپرستی ناخودآگاهانه سفیدپوستان آمریکاست. «جیمی»، برادر کوچک «فیلیپ»، پول غذای ظهرش را جا می‎گذارد و فیلیپ موظف است که پول را به او برساند؛ ولی ممکن است خودش دیر به مدرسه برسد و توبیخ شود. فیلیپ در راهرو مدرسه، برادرش را از پشت می‌شناسد؛ چون هیچ‌کس ژاکتی مثل او ندارد؛ اما وقتی جلو می‎رود، با پسری سیاه‌پوست روبه‌رو می‎شود. فیلیپ فکر می‎کند که پسرک ژاکت جیمی را دزدیده است و جر و بحث، آن‌ها را به دفتر مدیر می‎کشاند و... .

سرسخت یا نازک‌نارنجی؟

معرفی کتاب
«لویی» و «رالف» برادر هستند و با پدرشان، «لو بزرگه»، زندگی می‎کنند. به نظر لو بزرگه در این دنیا دو دسته آدم وجود دارد: «سرسخت‎ها و نازک‎نارنجی‌ها!» لو بزرگه خیلی خشن است. او راننده کامیون و جرثقیل است و معمولاً نمی‎خندد! و همیشه به پسرانش گوشزد می‎کند که سرسخت و خشن باشند. لویی و رالف پیاده به مدرسه می‎روند؛ چون فکر می‏‌کنند سوار اتوبوس مدرسه شدن کار بچه‌سوسول‌هاست. آن‌ها در راه مدرسه با هم حرف نمی‎زنند؛ چون گل گفتن و گل شنفتن هم کار آدم‌های نازک‎نارنجی است. آن‌ها... .

آخرین دانه سحر‌آمیز

معرفی کتاب
زنگ درِ خانه «زویی» و گربه‎اش، «ساسافراس»، یک زنگ جادویی است و وقتی به صدا درمی‎آید، یعنی حیوانات جادویی از آن‌ها کمک می‎خواهند. حالا یک دوست قدیمی برای دیدن زویی به اصطبل آمده و با خود یک چیز عجیب و درخشان آورده که شبیه غلاف دانه است. زویی و گربه‎اش و «پیپ»، به کمک هم باید کشف کنند که این گیاه جادویی و مرموز برای رشد کردن به چه چیزی نیاز دارد؛ اما باید بجنبند تا همه دانه‌های آن به مشتی خاکستر بنفش تبدیل نشده است!

پرپیشی‌ها در یخبندان

معرفی کتاب
«زویی» و گربه‎اش، «ساسافراس»، هر لحظه منتظر شنیدن زنگ اصطبل هستند. وقتی این زنگ به صدا درمی‎آید؛ یعنی حیوانی جادویی، پشت در منتظر کمک است. هنگامی‌که برف و بوران پیش‌بینی نشده‌ای موجودات جادویی جنگل را به دردسر می‎اندازد، زویی و ساسافراس، برای کمک به آن‎ها از راه می‌‏رسند و تلاش می‎کنند تا تخم‌های پَرپیشی‌ها را که گیر افتاده‎اند، نجات دهند؛ اما دچار اشتباه بزرگی می‎شوند. آیا آن‌ها می‎توانند قبل از اینکه پَرپیشی‌ها سر از تخم دربیاورند، همه‌چیز را درست کنند؟

اسب‌های دریایی

معرفی کتاب
مادر «زویی» تقریباً تمام عمرش به حیوانات جادویی کمک کرده و حالا نوبت زویی است که این کار را انجام دهد. زنگ در خانه زویی جادویی است و وقتی به صدا درمی‎آید؛ یعنی حیوانی جادویی پشت در اصطبل منتظر کمک است. روزی زویی و گربه‎اش متوجه می‎شوند که موجودات جادویی نهر در خطر هستند. آن‎ها هرچه زودتر باید دست به کار شوند و مشکل را حل کنند. آیا زویی و ساسافراس می‎توانند راز نهر را کشف کنند و جان اسب‎های آبی را نجات دهند؟