Skip to main content

خانه درختی 104 طبقه

معرفی کتاب
«اَندی» و «تری» در خانه درختی زندگی می‎کنند که ۱۰۴ طبقه دارد؛ البته اول ۹۱ طبقه بود؛ ولی آن‌ها سیزده طبقه دیگر روی آن می‎سازند! طبقاتی مثل: «کلاه احمقانه»، «راه‌پله تمام نشونده!»، «مغازه دو دلاری فروشی!» و «محوطه یخچال پرت‌کنی!». اَندی داستان می‎نویسد و تری نقاشی‌های آن را می‎کشد؛ اما اَندی دندان‌درد شدیدی دارد، آن‌قدر شدید که هیچ‌کاری نمی‎تواند بکند! حالا چطور کتابش را بنویسد؟

دنیای حیوانات

معرفی کتاب
جانوران در نژادها و گونه‌های مختلف روی کره زمین زندگی می‌‏کنند. بعضی از آن‎ها در بیابان‌های گرم و سوزان، برخی در یخ‎های قطبی و بعضی در میان علفزارهای سرسبز. این کتاب درباره حیوانات مناطق مختلف توضیح می‏‌دهد تا به ما یادآوری کند که جانوران نیز مخلوقاتی ارزشمندند و باید در کنار ما با آرامش زندگی کنند. «جانوران ساوانا»، « جانوران جنگل‎های بارانی استوا»، «جانوران جنکل‌های پهن برگ و سوزنی برگ»، «جانوران ناحیه قطبی و تاندورا»، «جانوران صحرا» و «جانوران منطقه آلپ» بخش‌های مختلف کتاب را تشکیل می‌دهند.

110 قصه قبل از خواب

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۱۱۰ قصه برای کودکان است. در پایان هریک از این داستان‌های کوتاه، نتیجه اخلاقی آن ذکر شده است. داستان «خر در لباس شیر»، درباره الاغی است که درون پوست شیر می‎رود و حیوانات را می‎ترساند؛ ولی روباه فریب او را نمی‎خورد؛ چون... . در داستان «روباه و بوته تمشک»، روباه برای حفظ تعادلش، به بوته‌های تمشک چنگ می‎اندازد؛ ولی... . در داستان «الاغ، خروس و شیر»، الاغ با صدای خروس از دست شیر نجات پیدا می‎کند؛ اما... . در داستان بعدی... . شایان ذکر است که این کتاب همراه سی‌دی است.

در آغوش امواج

معرفی کتاب
حضرت «موسی» (ع)، نزد پادشاه مصر، «فرعون»، می‌رود و از او می‌خواهد تا دست از آزار و اذیت مردمش بردارد؛ اما فرعون هر روز بیشتر به قوم بنی‌اسرائیل ستم می‏‌کند. حضرت موسی به فرمان خدا تصمیم می‎گیرد همراه قومش از آن سرزمین کوچ کند و به بیت‎المقدس برود. آن‌ها شبانه حرکت می‏‌کنند؛ چراکه اگر فرعون باخبر شود، جلوی آن‌ها را می‎گیرد. قوم موسی با شتاب می‎روند تا دست فرعونیان به ایشان نرسد؛ اما بعد از کیلومترها به دریا می‎‏رسند! حالا چگونه از دریا عبور کنند، درحالی‌که هر یک از افراد بنی‎اسرائیل شکایت می‎کنند و ناله و فریاد سر داده‌اند، ناگهان... .

به فرمان من واق واق واق

معرفی کتاب
سگ پادشاه شده و به همه دستور داده است که باید استخوان بخورند و واق‌واق کنند! الاغ پوزه‌اش را به استخوان می‌کشد؛ اما نمی‌تواند چیزی بخورد. خرس استخوان را با عصبانیت پرت می‎کند و می‎گوید: «مگر من سگم که از این چیزها بخورم!». گربه‌ها زندانی شده‌اند و... . روزی که پادشاه منتظر رژه حیوانات است، آن‌ها به زندان حمله کرده و گربه‌ها را آزاد می‎کنند و تصمیم می‎گیرند پادشاه را عوض کنند! ولی چه کسی باید پادشاه شود؟ پایان داستان باز است و نویسنده از خواننده می‎خواهد به سلیقه خودش برای داستان، پایان بنویسد.

آژانس روبی برای مرغ‌های محترم

معرفی کتاب
«روبی» یک روباه خیالباف و حقه‌باز است و هروقت مرغ و خروس و جوجه می‎بیند، آب دهانش راه می‎افتد. روبی فقط از یک حیوان می‎ترسد، آن هم جناب سگ است! حالا روبی آژانس مسافربری باز کرده است؛ اما هیچ‌کس را سوار نمی‎کند! او آرزو دارد مرغ و جوجه‌ها سوار ماشینش شوند؛ اما... . روبی مرتب در حال کشیدن نقشه است و... . پایان داستان باز است و خواننده می‎تواند به دلخواه خود پایان داستان را بنویسد.

به دمم نگاه نکن!

معرفی کتاب
پسربچه‌ای دُم درآورده است! حیوانات در جنگل، جلسه می‌گذارند تا تصمیم بگیرند او چه حیوانی باشد! گرگ فکر می‎کند او یک انسان ـ گرگ است. زرافه می‎گوید او یک انسان ـ زرافه کوچک است. روباه معتقد است او یک انسان ـ روباه است و... . سرانجام همه‌چیز برعکس شده و پسرک صاحب طلسم جادویی می‌شود. او می‌خواهد از هم‌کلاسی‌هایش که مسخره‌اش کرده‌اند، انتقام بگیرد و... . پایان داستان باز است و نویسنده از خواننده می‎خواهد تا با سلیقه خود، پایانی برای داستان بنویسد.

نامه را باز نکن قارقاری

معرفی کتاب
آقای کلاغ سال‌هاست که نامه‌رسان جنگل است. یک روز خانم کلاغ از او می‎خواهد یکی از نامه‎ها را باز کند! آقا مخالف است؛ اما خانم اصرار می‎کند و آخر هم به گریه می‌افتد! سرانجام یکی از نامه‌ها را باز می‎کنند! نامه دخترخاله خرس است و برای او نوشته که هرچه زودتر به خواستگاری‌اش برود... . وقتی آقای خرس متوجه می‌شود نامه باز شده است، خیلی عصبانی می‎شود. او از کلاغ می‎خواهد نزد دخترخاله‌اش برود و یک نامه باز نشده برایش بیاورد؛ اما... .

مهمان‌های ناخوانده

معرفی کتاب
پیرزنِ این قصه از آن مادربزرگ‌هایی است که داد‌و‌فریاد می‌کند و جارو پرت می‎کند! اما خیلی مهربان است. شبی وقتی می‎خواهد بخوابد، صدای در بلند می‌شود! کلاغ مثل بید می‎لرزد و از پیرزن می‎خواهد اجازه دهد تا شب را در خانه او بماند. پیرزن که دلش برای کلاغ سوخته است، او را به خانه راه می‎دهد. چند دقیقه بعد دوباره صدای در شنیده می‌شود. این بار دارکوب است و... . آخرین نفر، گنجشک است که بال‌هایش خیسِ خیس است؛ اما او نمی‎تواند حرف بزند و... .

ندای مرداب

معرفی کتاب
زن و شوهر بچه‌ای ندارند، برای همین وقتی نزدیک مرداب، بچه‎کوچکی را می‎بینند، اصلاً به این موضوع فکر نمی‎کنند که این بچه مثل ماهی‎ها آبشش دارد! زن و شوهر نام او را «بوریس» می‎گذارند. برای آن‎ها مهم نیست که چشم‎های بوریس از بقیه بچه‎ها درشت‌تر است. او مثل همه بچه‌ها غذا می‎خورد و بازی می‎کند تا اینکه روزی بویی به مشامش می‎رسد و او را به یاد خاطرات کودکی‎اش می‎اندازد. یک روز بوریس آن‌قدر می‎رود تا به مرداب می‎رسد. حالا او در مرداب کنار کسانی است که شبیه خودش هستند. او با آن‎ها طوری می‏‌خندد که قبلاً هیچ‌وقت نخندیده است؛ اما... .