احساسات دایناسوری
معرفی کتاب
«خجالتیوزورس»، نام دایناسوری است که همیشه خود را از دیگران مخفی میکند. «ترسوزوروس» از همه چیز میترسد. «نگرانوداکتیل»، دایناسور کوچکی است با نگرانیهای بزرگ. او نگران است که به اندازه دوستانش خوب نباشد. بهتر است از «عصبانیوزوروس» فاصله بگیرید. وقتی نمیتواند برنامه دلخواهش را ببیند یا برادرش در بازی از او میبرد، حسابی عصبانی میشود، داد میزند و پایش را به زمین میکوبد. «حسودوزوروس» به همه چیز و همه کس حسادت میکند. کتاب «احساسات دایناسوری» درباره هیجانات کودکان است و این که چطور میشود با این احساسات که گاهی دردسرساز میشوند، مقابله کرد.
ما از امتحان نمیترسیم!
معرفی کتاب
در این داستان تصویری، کودکان با 12 راهکار برای غلبه بر اضطراب امتحان، آشنا میشوند و یاد میگیرند که چطور آرامش و تمرکزشان را موقع امتحان حفظ کنند. در این داستان «برتا بیلینگزورث»، دختر شادی است و خانواده مهربانی دارد. او از امتحان دادن میترسد و هر بار که امتحان میدهد امتحانش را خراب میکند تااینکه... .
باهم کنار بیایید!
معرفی کتاب
در این داستان تصویری، کودکان میآموزند که با دیگران چگونه کنار بیایند و متوجه میشوند که بهدستآوردن این مهارت به چه میزان در مدیریت امور مختلف نقش دارد. «کورا جین» و «ویلسون» دو پیشنهاد را در کلاس مطرح میکنند، اما هر دوی آنها با یکدیگر لجبازی میکنند و نظم کلاس را بههم میریزند. معلم آنها تلاش میکند تا بچهها راههای مختلف صلح و سازش را یاد بگیرند و... .
همین که من گفتم!
معرفی کتاب
در این داستان تصویری، کودکان یاد میگیرند که در هر موقعیتی رئیسبازی درنیاورند. در این داستان، راهکارهایی ارائه میشود که به کودکان کمک میکند که متوجه بشوند دیگران چه درکی از رفتارهایشان دارند، همچنین تشویق میشوند که بهجای رفتارهای پرخاشگرانه و سلطهجویانه مهارتهای رهبری قاطعانه را بهکار بگیرند. «کورا جین»، عاشق رئیسبازی است، او سر کلاس تکالیفش را انجام میدهد و دستور میدهد که چطور بازی کنند. رفتارهای کورا اعصاب همه را خُرد کرده است و... .
ماجراهای دمپنبهای1
معرفی کتاب
این کتاب، روایت داستان خرگوش کوچکی است که همواره اشتباه میکند، او در مهارتهای رفتاری و اجتماعی دچار مشکل است و در خانه، مدرسه و در میان دوستان رفتارهای نادرستی دارد. در این داستان «هاوارد دُمپنبهای» با این که میداند هر چیزی زیادیاش بد است، اما باز هول میزند و روحیه ورزشکاری ندارد؛ تا این که با اتفاقاتی که رخ میدهد... .
مهربانیهای دروغکی
معرفی کتاب
یک روز «کتی» دَم در مهدکودک منتظر مادرش بود که سروکله مردی پیدا میشود و میگوید که میتواند کتی را به خانه برساند. او آدم مهربانی به نظر میآید، ولی همان موقع مادرش از راه میرسد و آن مرد بهسرعت دور میشود. آن شب پدر و مادر کتی داستانی برایش خواندند و یادش دادند که وقتی یک آدم غریبه را میبیند باید چه کاری انجام دهد. با مطالعه این کتاب، شما هم متوجه میشوید که موقع روبهروشدن با غریبهها چه کاری انجام دهید.