با یک مشکل چه کار میتوانم بکنم؟
معرفی کتاب
مشکلات به چه دردی میخورند؟ آنها به ما شکل میدهند، ما را به سختی میاندازند و برای حرکت به ما انگیزه میدهند. با کمک مشکلات میفهمیم که چقدر قوی، شجاع و توانمند هستیم. قهرمان داستان، کودکی است که ناگهان مشکلی پیدا میکند. او نمیداند این مشکل از کجا پیدا شده است. کودک از مشکل میترسد و نگران است و مشکل هرروز بزرگتر میشود تا اینکه متوجه میشود باید با مشکل روبهرو شود و آنوقت است که متوجه رازی میشود. این راز چیست؟
دوباره یادم رفت اجازه بگیرم!: آموزش مهارت «اجازه گرفتن» و «عذرخواهیکردن»
معرفی کتاب
کتاب حاضر مهارتهای رفتار اجتماعی برای داشتن زندگی شادتر در خانه و موفقیت در مدرسه را آموزش میدهد. «آرجی» و دوستش، «سَم»، سوار اتوبوس مدرسه نمیشوند و تا خانه پیاده میروند. آرجی چند کار بد دیگر هم انجام میدهد. پدر و مدیر مدرسه تلاش میکنند به آرجی یاددهند که از بزرگترها اجازه بگیرد و اگر اشتباه کرد عذرخواهی کند.
زبان برای رنجاندن نیست
معرفی کتاب
کتاب در صدد است به کودکان بیاموزد که قبل از صحبت کردن بیندیشند و سپس انتخاب کنند که چه بگویند و چگونه بگویند.بچهها با شیوههایی ساده و مثبت میآموزند که چگونه به سخنان ناخوشایند دیگران پاسخ دهند و قدرت کلمه «ببخشید» را درک کنند. در انتهای کتاب فعالیتها و سرفصلهای گفتوگو با کودک در خانه، مدرسه و مهدکودک پیشنهاد شده است. با ۳۲ حرف میتوان هزاران کلمه ساخت و حرفهای مهمی زد، مثل: «دوستت دارم» یا حرفهای ناراحتکننده، مثل «تو خیلی خنگی» یا حرفهای محبتآمیز، مثل ... .
به تابلوها دقت کن، به نظم شهر کمک کن
معرفی کتاب
در فضاهای شهری، خطرات زیادی کودکان را تهدید میکند که برخی از آنها ناشی از نبود آگاهی به قوانین، نمادها و مکانهای شهری است. از سوی دیگر، کودکان نیز در شهر و خیابان رفتوآمد میکنند و شناخت قوانین از دوران کودکی به آنها کمک میکند تا شهروندانی آگاهتر و سالمتر باشند. از ویژگیهای کتاب حاضر میتوان به این موارد اشاره کرد: معرفی و آموزش بیست تابلو که آشنایی با آنها در سلامت آمد و شد عابران موثر است؛ آشنایی کودک با شکل و کاربرد تابلوها، همراه با آموزش تصمیم و رفتار مناسب؛ آشنایی با برخی عناوین و فضاهای شهری مثل عابر پیاده، وسیله نقلیه، میدان، پارکینگ و... .
خود شجاع تو
معرفی کتاب
«آنجلینا» در کلاسش شبیه هیچکس نیست، شاید به خاطر رنگ پوستش، لباسهایش یا موهای فرفریاش است. «ریگوبرتو» اهل «ونزوئلا» است و در کلاس هیچکس حرفهای او را نمیفهمد و همه به او میخندند. در کلاس همه از سفر تابستان خود حرف میزنند؛ اما آنجلینا تمام تابستان را در خانه گذارنده است و برای خواهر کوچکش کتاب خوانده است... . مؤلف کتاب میکوشد به خواننده بیاموزد که برای شکست فاصله، و کمرنگ کردن تفاوتها، باید بتواند خاطرههایش را با دیگران شریک شود.
قلعه قرمز من
معرفی کتاب
«روبی» دختربچهای با ذهنی خلاق و پر از ایده است؛ اما برادرانش، فکر میکنند او بلد نیست کاری انجام دهد. روزی روبی تعدادی تخته چوب قدیمی پیدا میکند و تصمیم میگیرد با آنها چیزی بسازد. او از برادانش کمک میخواهد؛ ولی آنها کمکی به او نمیکنند. روبی خودش دست به کار میشود و تصمیم میگیرد یک قلعه بسازد. َآیا او میتواند به تنهایی این کار را انجام دهد؟
بوسههایی برای بابا
معرفی کتاب
وقت خواب است؛ اما بچهخرس نه میخواهد بخوابد، نه حمام کند و نه به مامان و بابا بوسِ شب به خیر بدهد! بچهخرس حاضر نیست پدرش را ببوسد و شب به خیر بگوید؛ اما مادرش را میبوسد. باباخرسی فرزندش را بلند میکند و او را بوس زرافهای میکند، درحالیکه بچهخرس نمیخواهد به پدرش بوس زرافهای بدهد. باباخرسی او را از پلهها بالا میبرد و او را بوس کوآلایی میکند، درحالیکه بچهخرس نمیخواهد. باباخرسی فرزندش را حمام میکند و او را بوس تمساحی میکند، درحالیکه... . سرانجام هنگامیکه باباخرسی بچهخرس را در تختش میگذارد و میخواهد برود، بچه خرس پدرش را صدا میکند و... .
مهمانهای وقت خواب
معرفی کتاب
به محض اینکه مادرِ دختر کوچولو چراغ اتاق را خاموش میکند، آنها میآیند! گرگ بنفش با کلاه بوقی، مار سفید با خالهای ستارهای و توپ سبز با دو چشم بزرگ و سیاه! دخترک چشمهایش را میبندد و باز میکند شاید آنها بروند؛ اما آنها از جایشان تکان نخوردهاند! با جیغ دخترک، مادر به اتاق میآید و برای دخترش لالایی میخواند و میگوید اینها مهمانهای وقت خواب هستند! و...؛ ولی وقتی مادر میرود، دوباره آنها میآیند. اینبار دختر کوچولو فکری دارد. نویسنده کتاب با داستان خود میکوشدبه بچههایی که وقت خواب مهمان دارند، کمک کند.