اتل متل یه بچه مار
معرفی کتاب
بچهمار کوچولو به قطار میرسد و از او میخواهد که با هم بازی کنند! اما قطار خیلی کار دارد؛ او باید مسافرها را جابهجا کند. مارکوچولو به شیلنگ آب میرسد و از او میخواهد که با هم بازی کنند؛ اما شیلنگ هم خیلی کار دارد؛ او باید باغچه را آب بدهد. «لاکی لاکپشته، صدای مار کوچولو را میشنود و از مار میخواهد که با او بازی کنند؛ اما مارکوچولو میترسد و فرار میکند. مار کوچولو به لانهاش برمیگردد و با خواهر و برادرهایش بازی میکند.
اتل متل کبوتری
معرفی کتاب
این شعر درباره کبوتر پَرپَری است. او گرسنه است و باید به دنبال دانه برود. کبوتر میداند که پنجرهها با پرندهها دوست هستند و به آنها دانه میدهند. برای همین پشت پنجره مینشیند، سلام میکند و دانه میخواهد؛ اما پنجره میگوید کسی در خانه نیست تا برایش دانه بریزد. کبوتر به طرف مزرعه میرود، جایی که مترسکِ خسته نشسته است. کبوتر میداند که مترسک مهربان است و چند دانه را از او دریغ نمیکند. مترسک به او اجازه میدهد تا خود را سیر کند و از کبوتر میخواهد باز هم به او سربزند؛ چون مترسک همیشه تنهاست.
پلنگه آی پلنگه چه پیرهنت قشنگه
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده شش شعر کوتاه است. «خورشید»، «پلنگه آی پلنگه» و «مهد کودک»، نام سه شعر از این شعرهاست. شعر اول درباره خورشید توضیحاتی میدهد؛ خورشید گرم و زیباست، شبها پشت کوه میخوابد و صبحها میتابد و آسمان را روشن میکند. شعر دوم، درباره پوست زیبای پلنگ است. کودک از پلنگ میپرسد، لباسش را از کجا خریده تا او هم بخرد! شعر سوم کودکان را با مهد کودک آشنا میکند. آنجا بچهها دوستان زیادی پیدا میکنند، دوستانی که میتوانند با آنها بازی کنند.
شمع و گل وپروانه بابا آمد به خانه
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل شش شعر کوتاه است. «مهمون»، «بابا» و «گرگ کلک»، نام سه شعر از این اشعار است. در شعر اول، مورچه خوشحال است که مهمان دارد و از او پذیرایی میکند. در شعر دوم، دخترک از آمدن پدرش به خانه شادی میکند، او مانند پروانهای روی پای پدرش مینشیند. در شعر سوم، سگ گله، «هاپهاپو»، مراقب است که گرگ ناقلا به گوسفندان نزدیک نشود.
چشماتو آروم ببند
معرفی کتاب
این کتاب شامل دَه شعر کوتاه، درباره بچههای حیوانات است. «نینیکلاغه»، «نینیسوسکه»، «نینیکانگورو» و «نینیکرمه»، نام برخی از این شعرهاست. در شعر اول بچهکلاغ، خواب میبیند که پدرش نان و پنیر آورده تا با گردو بخورند. در شعر دوم، بچهسوسک، داخل دمپایی خوابیده است و خواب میبیند که عروس شده است. شعر سوم درباره بچهکانگورو است. او خواب میبیند که مثل مادرش یک جیب بزرگ دارد و در آن خوراکیهای خوشمزه میگذارد. شعر چهارم... .
رفتم به باغ نارگیل
معرفی کتاب
امروز در باغ نارگیل، روز تولد فیل است. او مهمانی برپا کرده است و قرار است دوستانش برایش هدیه بیاورند. فیل میخواهد برای پذیرایی از مهمانانش نارگیل بچیند. او با خرطومش به درخت نارگیل میزند و نارگیلی از درخت جدا میشود؛ اما روی سر فیل میافتد. چه اتفاقی برای فیل افتاده است؟ آیا او میتواند مهمانی جشن تولدش را برگزار کند؟
رفتم به باغ گردو
معرفی کتاب
در باغ گردو، آقای جغد به دنبال شکار موش است؛ اما موش در خانه عمویش، در حال جمع کردن گردو است. جغد به خانه عموی موش میرود تا شاید بتواند شکاری داشته باشد. موش تصمیم میگیرد تمام گردوهایی را که جمع کرده است، به جغد بدهد. آقای جغد به تنهایی همه گردوها را میخورد و به این ترتیب، موش و عمویش نجات پیدا میکنند.
رفتم به باغ شاتوت
معرفی کتاب
در باغ شاتوت، عنکبوت در حال بافتن یک تار جدید است. او تور را برای خواهرش میبافد که قرار است در باغ زیتون عروس شود؛ اما ناگهان آسمان پر از ابر سیاه شده و باد و توفان به پا میشود. توفان شاخهها را جابهجا میکند و عنکبوت پایین میافتد و کلی شاتوت روی سرش میریزد. آیا تور عروس سالم مانده است یا عنکبوت باید تور دیگری ببافد؟