شعر

در هر صفحه از این کتاب، یک حدیث مربوط به مسواک ذکر می‌شود که با توجه به آن، شعر کوتاهی نیز سروده شده است. در هر صفحه، همان تصویر به شکلی بزرگ‌تر وجود دارد تا کودک آن را رنگ‌آمیزی کند.

در این کتاب داستان کره اسبی به نام سم طلا آمده که داخل تابلوی نقاشی در خانه خاله پیز زنی زندگی می کند. کره اسب از بودن در تابلو خسته شده است. وقتی خاله پیز زن می خوابد، سم طلا از تابلو بیرون می پرد و آواز خوانان راه می افتد. او در مسیر ش با گوساله شاخ شاخی و کره الاغ گوش گوشی آشنا می شود و شروع می کند با آنها قایم باشک بازی کردن.
در داخل کتاب عروسک کره اسبی تعبیه شده که به فهم بیشتر داستان کمک می کند.

در این کتاب، کودکان با صداهای انواع وسایل خانه آشنا می‌شوند. صدای قل‌قل سماور، قرقر چرخ خیاطی، هوف‌هوف جارو برقی و جیرینگ‌جیرینگ فنجان‌ها نمونه‌هایی از این صداها هستند. در پایان کتاب صدای قاه‌قاه و غش‌غش خندۀ بچه‌ها به گوش می‌رسد و با شادی آن‌ها کتاب به پایان می‌رسد.

در این کتاب، کودکان با صداهای انواع حیوانات مثل خروس، گاو، کلاغ، گربه و قورباغه آشنا می‌شوند. همچنین به گونه‌ای غیر مستقیم، برخی از ویژگی‌های این جانداران را نیز می‌شناسند. ترانه‌های کتاب با زبانی ساده و خودمانی و عامیانه، این مفاهیم را به کودکان آموزش می‌دهد.

در این کتاب، کودکان با شغل‌هایی مثل نجاری، خیاطی، آشپزی و کوزه‌گری آشنا می‌شوند. همچنین در هر شغل به بعضی از ویژگی‌های آن و کارهایی که صاحبان آن شغل انجام می‌دهند نیز اشاره می‌شود. صدای بعضی از ابزارها هم در شعرها ذکر شده است؛ تتق‌تتق چکش، قریچ‌قریچ قیچی و ترق توروق دیگ هنگام جوشیدن نمونه‌هایی از آن هستند.

در این کتاب، کودکان با صداهای طبیعت آشنا می‌شوند. صداهایی مثل شُرشُر آبشار، جَرجَر بارون، قُل‌قُل چشمه، خِش‌خِش برگ‌ها و هوهوی باد. آن‌ها در این کتاب متوجه می‌شوند باید زیبایی‌های طبیعت را ببینند و به صداهای اطرافشان توجه بیشتری داشته باشند.

مامان گورخر هر شب لباس‌های را‌ه‌راه "خط‌خطی" را از تنش درمی‌آورد تا او راحت بخوابد. یک روز که خط‌خطی از خواب بیدار شد لباس‌هایش را نپوشید. او بدون را‌ه‌راه و مانند یک خر معمولی با مادرش بیرون رفت. دوستانش که او را دیدند همه خندیدند و مسخره‌اش کردند. صاحب یک باغ تا خط‌خطی را بدون خط دید گفت: چه خوب که خر مشتی حسن دوباره به باغ من آمده است تا بارهای مرا جا‌‎به‌جا کند. اما فقط این‌ها نبود. خط‌خطی تازه فهمیده بود که لباسش، مگس‌های سمج را نیز فراری می‌داد...

در این کتاب، گورخر کوچک، لحظه‌های شادی را که با پدربزرگش ساخته است، توصیف می‌کند. پدربزرگ، او را سوار بر فرغون به طرف باغ می‌برد تا گل بکارند، در راه با اردک‌های زیبایی مواجه می‌شوند که آب‌تنی می‌کنند، دانه‌های گیاهان را با کمک هم در خاک می‌کارند و شب که به خانه می‌آیند با هم شام میخورند. شما وقتی پیش پدربزرگتان هستید چه کارهای هیجان‌انگیزی انجام می‌دهید؟

در یک روز خوب چه کارهایی می‌شود انجام داد؟ می‌توان به خانۀ مادربزرگ رفت و از انباری یک عالمه وسیله برداشت تا بساط خاله‌بازی فراهم شود. می‌شود همان‌طور که مادربزرگ مشغول بافتن شال رنگارنگ است، با آبرنگ و مداد نقاشی کشید. در این کتاب با گورخر کوچکی آشنا می‌شوید و ماجراهای او را با مادربزرگش، می‌خوانید.

این کتاب، داستان یک پسر با پدرش است و کارهایی که در طول روز با کمک هم انجام می‌دهند. کارهایی مثل کیک پختن، دوچرخه بازی، بالا رفتن از درخت، تاب بازی، رنگ کردن دیوار، دالی‌دالی بازی. زمینۀ سفید صفحات با رنگ پوست گورخرها که شخصیت‌های اصلی داستان هستند، هماهنگی دارد.