Skip to main content

انگورهای هزار‌مسجد

معرفی کتاب
ابراهیم در جاده‎ای که هزاران‌بار رفت‌وآمد کرده است، پیش می‎رود و نمی‎داند چه اتفاقی افتاده است؛ هرچند حدس می‎زند موضوع مربوط به پدرش، «آقاجان»، باشد. سرانجام به خانه می‎رسد و بالای سر پدر؛ اما لحظات آخر عمر پدر است و داد و فریادهایی که ابراهیم بر سرِ برادرش، «اسماعیل» می‏‌کشد که چرا زودتر به من خبر ندادید و چرا پدر را به شهر نیاوردید؛ دیگر هیچ فایده‌ای ندارد! و... . بعد از مراسم خاکسپاری، ابراهیم در انبار، در میان کتاب‌های دوران تحصیلش دفتر خاطراتش را پیدا می‎‏کند و... .

بهار چشمان تو

معرفی کتاب
«محمد» به دنبال کار به شهر رفته بود و حالا بعد از پنج سال به خانه برگشته است. پدر، مادربزرگ و برادرش «طاهر»، که بیرون از اتاق ایستاده است، به او خوشامد می‎گویند؛ اما مادرش، صدای مادر از اتاق می‎آید! مادربزرگ محمد را تا پشت درِ اتاق می‎برد. مادر درد می‎کشد و منتظر به دنیا آمدن سومین فرزندش است. مادربزرگ محمد را به دنبال پیرزن قابله می‎فرستد و... . بچه به دنیا می‎آید و این‌بار دختر است؛ اما مادر از دست می‌رود. نام دختر را به یاد مادر «زینب» می‏‌گذارند و ... .

گیس دراز و ریش دراز

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۲۷ داستان کوتاه است که موضوع‌های مختلفی را دربر می‎گیرد. از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی گرفته تا نقد و بررسی کتاب. داستان «ریش‌دراز و گیس‌دراز»، درباره دو کارتن‌خواب است که در گوشه‎‌ای از پارک، زیر نیمکتی زندگی می‎کنند. آن‌ها گرسنه و تشنه هستند. یکی سردش است و دیگری کلافه از گرما! در بعدازظهری گرم، دو مرد روی نیمکت آن‌ها می‏‌نشینند و با گفت‌وگوی آن دو، گیس‌دراز و ریش‌دراز، رازی را کشف می‏‌کنند! دو مرد دو کتاب را روی نیمکت می‌‏گذارند تا رهگذران از آن‌ها استفاده کنند. کارتن‌خواب‌ها کتاب‎ها را به روشی که از دو مرد یاد گرفته‌اند، می‎خوانند و در جلسه نقد و بررسی کتاب که در کافه‌نت برگزار می‎شود، شرکت می‏‌کنند و... .

ستوده در آسمان‌ها و زمین

معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) است. داستان از لشکرکشی «ابرهه» به مکه برای نابودی کعبه و دفاع پرندگان از خانه خدا آغاز می‌شود، زمانی‌که ابرهه شتران «عبدالمطلب» را تصاحب می‌کند و عبدالمطلب برای پس گرفتن آن‌ها نزد ابرهه می‎رود... . پیامبر در روز هفدهم ربیع‌الاول به دنیا می‌آید، هنگامی‌که پدرش، «عبدالله» از دنیا رفته است. عبدالمطلب، پدربزرگ پیامبر، نام او را «محمد» می‌گذارد و پس از سه روز، محمد را به «حلیمه»، از قبیله «بنی‌سعد»، می‌سپارند تا دایه او باشد.. . داستان تا وفات پیامبر ادامه پیدا می‎کند و تمام حوادث زندگی ایشان را دربرمی‎گیرد.

خانه کوچک

معرفی کتاب
پدر و مادر همراه سه فرزندشان، «مری»، «لورا» و «کری»، خانه کوچکشان در «بیگ‌وودز» را ترک می‌‏کنند تا جایی در غرب زندگی کنند، جایی که هیچ مهاجری نباشد و حیوانات وحشی بدون ترس از آدم‌ها زندگی می‎کنند. آن‌ها مسیری طولانی را در جنگل پوشیده از برف طی می‎کنند تا به شهر «پپن» می‎رسند؛ اما نمی‎توانند زیاد آنجا بمانند و باید هرچه سریع‌تر از رودخانه عبور کنند و... . این خانواده سفید‌پوست به غرب کوچ می‏‌کنند، با زندگی و آداب و رسوم سرخ‌پوست‌ها آشنا می‌شوند، سختی‎های طبیعت را پشت سر می‏‌گذارند و درنهایت... .

متل کالیویستا

معرفی کتاب
«میا» همراه پدر و مادرش از چین به امریکا می‌روند. پدر و مادر مجبورند در رستوران کار کنند تا آپارتمان کوچکی برای زندگی داشته باشند؛ اما با خرابکاری میا، از آنجا اخراج می‎شوند و مادر شبانه‌روز دنبال کار دیگری می‎گردد تااینکه... . آن‌ها مدیر مُتل کالیویستا می‌شوند و می‌توانند مجانی در متل زندگی کنند! علاوه‌بر این، برای هرمشتری پنج دلار می‌گیرند و این خیلی عالی است. حالا میا و پدر و مادرش می‎توانند هرکدام یک همبرگر بخورند، بدون اینکه مجبور باشند یک همبرگر را بین خودشان تقسیم کنند. متل مشتری‌های هفتگی هم دارد و... .

دردسرهای زندانیان

معرفی کتاب
«رینی»، «کیت»، «استیکی» و «کنستانس»، طبق دستورات «روندا» در فعالیت‌های زیادی شرکت می‌کنند تا علائق و استعدادهایشان شکوفا شود. آن‌ها به دلایل امنیتی نمی‎توانند به مدرسه بروند و مجبورند در همان خانه قدیمی آموزش ببینند. هر گوشه از آن خانه عجیب می‏‌تواند محلی برای یادگیری باشد؛ اما این اولین‌باری است که در اتاق زندانی می‎شوند و در شرایطی دشوار، اما حقیقی باید انتخاب ‏کنند. وقتی برق بدون هیچ توضیحی قطع می‎شود، این چهار نفر باید سرِ نخ‌هایی به دست آورند تا از توطئه جدید و شیطانی جلوگیری کنند و... .

تلخ‌تر از شیرین

معرفی کتاب
هنگامی‌که «آمادو» و برادر کوچکش، خانواده‌شان را تنها گذاشتند تا کار پیدا کنند، تصورش را هم نمی‏‌کردند که از مزرعه کاکائو در ساحل عاج سردربیاورند و مجبور به کار شوند. حالا تنها چیزی که برای آن‌ها مهم است، شمردن غلاف‌های کاکائو است که می‌‏چینند؛ چراکه هرچه این غلاف‌ها بیشتر باشند، شانس زنده‌ ماندنشان بیشتر است؛ اما هرروز که می‏‌گذرد، اراده‌شان برای ادامه دادن و برای اینکه چیزهای مهم را بشمارند، ضعیف‌تر می‌شود تا اینکه روزی اولین دختر وارد اردوگاه می‎شود و... .

پسر هزار‌ساله

معرفی کتاب
پدر «اَلوا اینارسون» پنج گوی شیشه‎ای داشت که به آن‌ها «لیوپرلِر» می‏‌گفتند، یعنی مرواریدهای زندگی! ماما می‌‏گفت آن‎ها باارزش‌ترین چیزهای دنیا هستند. پدر اَلوا در راه محافظت از مرواریدها مرده بود. حالا فقط سه عدد از مرواریدها باقی مانده است! یکی برای ماما و دوتا برای زمانی که اَلوا بزرگ‎تر شود؛ ولی اَلوا نمی‏‌تواند بیشتر از این صبر کند و وقتی ماما نیست، چاقوی پدرش را روی آتش می‏‌گیرد، سپس دوبار روی قسمت بالای بازویش می‏‌کشد. بعد مروارید زندگی را گاز می‌‏زند و مایع زردرنگ آن را به درون زخمش می‏‌مالد و... . اَلوا یازده سال دارد و نمی‎داند با این کار قرار است بیشتر از هزار سال، یازده ساله بماند!

من یک کارآگاه هستم

معرفی کتاب
«کورنلیا» تمام خانواده‌اش را از دست داده است؛ مادرش را در اثر سیاه‌سرفه، برادرهایش را با مخملک و پرت شدن از پشت بام، خاله مارتا را با آب جوش، عمو سیلاس با غرق شدن در دریا و همین اواخر پدرش را با گلوله. حالا او به همراه کشیش به شهر «شیمانگ» ایالت «نیوریوک» آمده است تا شاید زن‌عمویش سرپرستی‌ او را به عهده بگیرد؛ اما پدر کورنلیا، برادرش را کشته است، یعنی همسر زن‌عمو را. پس چطور ممکن است زن‌عمو او را بپذیرد؟