هفتوسی به افق مدرسه
معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان مدیر مدرسه روایت میشود. این مدرسه با وجود مشکلات زیاد (فقیر بودن خانوادهها و فقر فرهنگی) پس از چندسال به موفقیت میرسد. این توفیق نتیجه زحمات مدیر و همراهان اوست. کتاب حاضر این تجربیات را پیش روی مخاطبان قرار میدهد. روز اول مدرسه، مدیر در حال سخنرانی است که یکی از بچهها از حال میرود! بعد از مراقبتهای اولیه، متوجه میشوند که او چند وعده است که چیزی نخورده است!
چشمانتظاری
معرفی کتاب
نثرهای این کتاب، اغلب نثرهایی کوتاه است و نویسنده تمامی آنچه را میتوان در قالب کلام برای ایجاد حسبرانگیزی و خلق احترام میان خود و مخاطب نسبت به امام غائب (عج) به کار برد، در جان این متنها ریخته است. راز کوتاه بودن متنها را میتوان در تأثیر آنی آنها جستوجو کرد و وقتِ کمی که برای خواندن آنها صرف میشود و البته فرصت مغتنمی که پس از این خوانش کوتاهمدت، در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا بتواند درباره آن بیندیشد. متنها با طرحهای گرافیکی ویژهای نیز همراه شدهاند و بخشی از مهمترین عبارات هرکدام از فصول کوتاه و متعدد کتاب را پیش چشم مخاطبان چشمنوازتر کرده است.
ازدحام بوسه
معرفی کتاب
نویسنده این کتاب را براساس نخستین تجربه خود از سفر پیادهروی اربعین نوشته است. او برای شرح سفرش، روایتی داستانی را انتخاب کرده است. شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده است به آن نمک و نگاه داستانی بیندازد و برای مخاطب روایتی جذابتر از یک گزارش صِرف از آنچه دیده است، بر جای بگذارد. داستان از شرح چگونگی حرکت در این مسیر شروع میشود، از آنچه او طلبیده شدن مینامد و ادامه داستان، شرح جمع کردن اسباب و آلات سفر و فراهم کردن مقدمات مالی و غیرمالی آن است.
بالای همه نوشتههایم نام توست
معرفی کتاب
کتاب حاضر قطعههای ادبی است که گفتوگوی نویسنده با خداست. در هر صفحه، آیهای از قرآن کریم آورده شده، سپس با توجه به مضمون آن آیه، قطعهای ارائه میشود. در یکی از قطعات با توجه به آیه: «و قال ربکم ادعونی استجب لکم»، نویسنده یادآوری میکند که وقتی انسان با دستها، چشمها و قلبش خدا را صدا کند، به یقین پاسخ خواهد گرفت. در قطعهای دیگری با ارائه این آیه: «و الکاظمین الغیظ والعافین... »، لحظههای سخت آدمی را یادآوری میکند و لحظههایی که هم سخت هستند هم شیرین، مثل بخشیدن و فراموش کردن... .
خط ویژه: مجموعه یادداشتهای طنز ژورنالیستی
معرفی کتاب
«یادداشت طنز ژورنالیستی از پیشینه چندان دور و درازی برخوردار نیست و سابقه حیات آن نزدیک به ظهور پدیده روزنامهنگاری در ایران است. همچنین یادداشتهای طنز قالب مناسبی است برای بعضی از افکار یا موضوعاتی که شاید در قالبهای دیگر موثر یا قابل طرح نباشد. این کتاب گزیدهای از بیست یادداشت طنز است که در نشریات گوناگون اعم از روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه در طول سال گذشته چاپ و منتشر شده است.»
161 روز
معرفی کتاب
این کتاب، روزنگاشت جوانی است که از هفدهسالگی برای دفاع از کشور، راهی جبهههای نبرد شد و در این راه، در مأموریتهای مختلفِ درون و برونمرزی شرکت کرد و درمجموع هشتاد ماه از دوران جوانیاش، در مناطق مختلف عملیاتی سپری شد. او در شهریور ۱۳۴۳ به دنیا آمد و در هجدهسالگی به جبهه غرب (کردستان)رفت. آخرین مسئولیتش، فرماندهی همزمان دو گردان «سلمان» و «سیدالشهدا» بود و در این مدت سه بار مورد اصابت ترکش و چندین گلوله قرار گرفت و مجروح شد. او وقایع و حوادث آن روزها رابازگویی کرده است، رویدادها و خاطرات ۲۴۹۰ روز از نوجوانی و جوانی خود را. این کتاب بخشی از این وقایع است.
صحیفه عشق: خاطرات رشادتها و دلاورمردیها، جانبازان، اسرا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس روستای بردیان
معرفی کتاب
کتاب حاضر خاطراتِ رشادتها و دلاوریهای جانبازان، اسرا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس روستای «بردیان» است که مخاطب را با دفاع مقدس و سبک زندگی در گیرودار جنگ آشنا میکند.روستای بردیان در حد فاصل شهرهای دهدشت و چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته است. بخش اول کتاب، حاوی خاطرات 28 تن از رزمندگان این روستاست و بخش دوم شامل زندگینامهو وصیتنامه نه تن از شهدای آن. همچنین در کتاب تصاویری از راویان خاطرات و شهدای روستا آورده شده است.
ستون 1453
معرفی کتاب
گردآورنده کتاب در اتوبوس است و در حال بازگشت از عراق. هنگامی که اتوبوس در پمپ بنزین توقف میکند تا بنزین بزند، انفجار مهیبی رخ میدهد و همهجا غرق در آتش میشود و... . او در حال کمک به مردم، در کنار دست قطع شدهای، سررسیدی را پیدا میکند و وقتی آن را ورق میزند، متوجه میشود که نویسنده فردی ایرانی است که خاطرات روزانه سفر زیارتیاش را با قلمی روان نوشته است. او هرچه تلاش میکند، اثری از نویسنده نمییابد. سرانجام تصمیم میگیرد نوشتهها را چاپ کند به این امید که نویسنده واقعی شناسایی شود.
فریادهای خاموش: خاطرات دفاع مقدس، سالهای 61 تا 67
معرفی کتاب
این کتاب بخشی از زندگی «غلامرضا بهراد»، مجاهد دفاع مقدس و جانباز ۴۵ درصد و قطع عضو است. او از اولین مأموریتش در جنگ میگوید و از کردستان و مبارزه با توطئهگران ضدانقلاب و از عملیات «خیبر»، «کربلا»، «بیتالمقدس» و... . در بخشی از خاطراتش از انتخاب خود به عنوان گروه تخریب مینویسد و اولین عملیات این گروه. به عقیده این جانباز، یکی از باشکوهترین لحظات جبهه و جنگ، لحظه وداع و خداحافظی شب عملیات است! او در آخرین مأموریتش از پاتک شبانه دشمن و دفع آن میگوید و گلولههای شیمیاییای که دشمن به کار میبرد و... .
شانزده سال بعد: روایت حسین کاجی از زندگی شهید محمدرضا شفیعی
معرفی کتاب
«محمدرضا شفیعی» از رزمندگان واحد تخریب لشکر ۱۷ «علیبنابیطالب» (ع) بود که در عملیات «کربلای چهار» پس از مجروح شدن، به اسارت دشمن درآمد و چند روز بعد از انتقال به یکی از اردوگاههای اُسرا در عراق، به شهادت رسید. شروع داستان از آنجاست که پیکر محمدرضا، شانزده سال بعد از شهادت، به میهن اسلامی باز میگردد؛ پیکری که در عین ناباوری سالم است، آنقدر که حتی در هنگام دفن، عقیقی را برای تبرک زیر زبانش میگذارند. این داستان، روایت سردار «حسین کاجی» همرزم شهید است از لحظه ملاقات دوباره رفیق دیرینهاش در قبر، شرح حیرانی او از این اتفاق و کنکاش در خاطرات گذشته خود با محمدرضا تا شاید بتواند علت این معجزه بزرگ خداوندی را کشف کند.