Skip to main content

صبح به‌خیر دکتر جینا

معرفی کتاب
«کودک و علم‌آموزی» نام مجموعه‌ای است که دوست دارد به کودکان بهترین راه را برای رسیدن به هدف‌هایشان نشان دهد، جینا شخصیت اول داستان‌های دکتر جینا می‌باشد که می‌خواهد دکتر شود ولی در داستان «صبح به‌خیر دکتر جینا»، کلاغ به همراه جینا دست به خراب کاری می‌زنند، آیا کار اشتباه آن‌ها جبران‌پذیر است؟

همسی دنبال خدا می‌گردد

معرفی کتاب
«همسی دنبال خدا می‌گردد» جلد دوم از مجموعه کتاب‌‎های خود مراقبتی معنوی دربارۀ موضوعات اخلاقی و معنوی برای کودکان است که در هر جلد با توجه به موضوع، داستانی بیان شده است. همسی برای این‌که بداند خدا کیست؟ و او را پیدا کند به جستجو در جنگل می‌پردازد. او ابتدا از مادرش می‌پرسد ولی خودش می‌خواهد جواب را پیدا کند. در جنگل موجودات مختلفی را می‌بیند که فکر می‎‌کند خدا مثل آن‌هاست. ولی همسی راضی نمی‌شود تا اینکه به یک کرم شب‌تاب می‌رسد و او جواب سوالش را می‌دهد.

گوفر خیالش راحت است

معرفی کتاب
«گوفر خیالش راحت است» جلد اول از مجموعه کتاب‎‌های خود مراقبتی معنوی دربارۀ موضوعات اخلاقی و معنوی برای کودکان است که در هر جلد با توجه به موضوع، داستانی بیان شده است. گوفر سنجابی است که چند بلوط پیدا می‌کند. او بلوط‌هایی که پیدا کرده در جاهای مختلف پنهان می‌کند تا کسی آنها را از او نگیرد. زمانی که می‌‎خواهد بلوطش را بخورد صدای سنجاب گرسنه‌ای را می‌شنود و در دوراهی اخلاقی قرار می‌گیرد که آیا بلوط‌هایش را با سنجاب دیگر شریک شود یا نه. در این کتاب کودک با مفهوم بخشش و انفاق و لذت آرامش آن آشنا می‌شود.

وقتی زی‌زو سرخ می‌شد

معرفی کتاب
«وقتی زی‌زو سرخ می‌شد» یکی از جلدهای مجموعه کتاب‌های خودمراقبتی عاطفی است که به کودک کمک می‌کند تا در زمان بروز احساسات رفتار مناسبی داشته باشد. داستان درباره زنبوری است که وقتی عصبانی می‌شود سرخ می‌شود و قلبش تندتند می‌زند و نیشش بیرون می‌آید. او این حالت را دوست ندارد و دلش نمی‌خواهد دوستانش او را در این حالت ببینند و از او فرار کنند. مخملی که دوست اوست به او کمک می‌کند تا وقتی عصبانی می‌شود دربارۀ آن صحبت کند و با راه‌حل مناسب احساس خشمش را مدیریت کند.

روباه هویجی

معرفی کتاب
پرورش تخیل از جمله مسائل مهم تربیتی است که باید در اولویت تربیتی کودکان قرار بگیرد. کتاب «روباه هویجی» با همین هدف به طرح داستان خرگوشی می‌پردازد که از طلوع خورشید تا غروب خورشید ساعت‌هایی را به خیال‌پردازی می‌گذراند و در پایان به آغوش گرم مادرش باز می‌گردد. در بخش از این کتاب می‌خوانیم: «کم مانده بود خورشید پشت کوه‌‏ها برود. خرگوشک دست تکان داد. خورشید هم چشمک زد. خرگوشک تصمیم گرفت با خورشید مسابقه بگذارد تا زودتر به خانه برسد. اول فکر می‌‏کرد با خورشید دو تایی در مسابقه هستند. اما از پشت سرش صداهایی شنید. بله، روباه هم توی مسابقه بود و می‌خواست خرگوشک را بگیرد...»

فرار کن نخود

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دسته‌بندی شده است. این قصه‌های کوتاه و خیال‌انگیز، بر اساس موضوع، شیوه‌ی قصه‌گویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروه‌های سنی مختلف تقسیم شده‌اند. داستان «فرار کن نخود» درباره‌ی یک نخودفرنگی شیرین و خوشمزه است که دلش نمی‌خواهد تبدیل به یک خوراکی خوشمزه شود. نخود کوچک همین که می‌فهمد مادربزرگ می‌خواهد با او غذا درست کند، سریع تصمیم به فرار می‌گیرد. به باغچه پناه می‌برد، پدربزرگ سر می‌رسد. به بوته‌زار می‌رود، خرگوش او را پیدا می‌کند. یک مسیر پرماجرا و پرحادثه را طی می‌کند تا یک جای امن و بی‌خطر را پیدا کند.

سوپ هویج

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دسته‌بندی شده است. این قصه‌های کوتاه و خیال‌انگیز، بر اساس موضوع، شیوه‌ی قصه‌گویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروه‌های سنی مختلف تقسیم شده‌اند. داستان «سوپ هویج» درباره‌ حس مالکیت و همکاری است. نویسنده با یک روایت ساده و بازی‌گوشانه این دو مفهوم را به خوبی برای کودکان بازگو می‌کند. موضوع اصلی درباره‌ی یک هویج بزرگ است که «بن» و یک خرگوش بزرگ برایِ داشتن آن با یکدیگر کلنجار می‌روند. بن از روی زمین تلاش می‌کند تا هویج را بردارد و خرگوش از زیرزمین هویج را می‌کشد. این ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود و آن‌ها از دوستان‌شان برای دست‌یابی به هدفی که دارند هم کمک می‌‌گیرند. در پایان اتفاق غافل‌گیرنده‌ای نتیجه‌ی این کشمکش را به خوانندگان نشان می‌دهد.

خانه درختی و مهمان‌های کوچک

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دسته‌بندی شده است. این قصه‌های کوتاه و خیال‌انگیز، بر اساس موضوع، شیوه‌ی قصه‌گویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروه‌های سنی مختلف تقسیم شده‌اند. در داستان «خانه درختی و مهمان‌های کوچک»، تام تصمیم می‌گیرد برای خودش یک خانه درختی با شاخ و برگ‌ها بسازد. او خانه را به اتمام می‌رساند. در خانه نشسته و مشغول استراحت است که سوسک کوچکی را می‌بیند که با وسایلش به خانه‌ی او می‌آید. مدت زیادی نمی‌گذرد که عنکبوت وارد می‌شود. او هم تختش را جمع کرده و به خانه‌ی تام آمده است. آرام‌آرام تمام حشرات به خانه‌ی تام نقل مکان می‌کنند. هرچقدر که تام می‌گوید: «این خانه من است!» کسی به او توجه نمی‌کند تا اینکه تام تصمیم جدیدی می‌گیرد. تصمیم مهمی که حسابی کودکان را غافلگیر می‌کند!

اتوبوس پر سروصدا

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دسته‌بندی شده است. این قصه‌های کوتاه و خیال‌انگیز، بر اساس موضوع، شیوه‌ی قصه‌گویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروه‌های سنی مختلف تقسیم شده‌اند. در داستان «اتوبوس پر سروصدا» حیوانات و بچه‌ها در ایستگاه منتظر اتوبوسند. اتوبوس می‌آید اما آقای راننده از سروصدا اصلاً خوشش نمی‌آید. همه آرام و بی‌صدا سوار اتوبس می‌شوند. با یک تکان اتوبوس همه‌چیز به‌هم می‌خورد. شتر و اردک باهم دعوای‌شان می‌شود. میمو‌ن‌ها روی سقف اتوبوس می‌پرند و شیطونی می‌کنند. بچه‌ها داخل اتوبوس بدوبدو و بازی می‌کنند. آقای راننده عصبانی می‌شود و همه را از اتوبوس پیاده می‌کند. همه با ناراحتی از اتوبوس پیاده می‌شوند و آقای راننده تنها به مسیرش ادامه می‌دهد اما چیزی نمی‌گذرد که چرخ ماشینش پنچر می‌شود! حالا آقای راننده‌ی عصبانی مانده است و یک اتوبوس پردردسر! فکر می‌کنید چه اتفاقی در پایان برای آقای راننده می‌افتد؟

آهای ... بیدار شو!

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک دسته‌بندی شده است. این قصه‌های کوتاه و خیال‌انگیز، بر اساس موضوع، شیوه‌ی قصه‌گویی، جملات و حتی کلمات استفاده شده، به گروه‌های سنی مختلف تقسیم شده‌اند. در داستان «آهای...بیدارشو!»، شب خرگوش کوچولو، توی تختش آرام خوابیده است که ناگهان صدای بلندی می‌شنود. فکر می‌کنید این صدای بلند که باعث شده خرگوش را از خواب بیدار کند چه صدایی است؟ ممکن است تعجب کنید اما باید بگوییم صدای قارقور خرس شکمویی است که در آن طرف جنگل زندگی می‌کند. خرگوش باعجله از رختخواب جدا می‌شود و به خانه‌ی خرس شکمو می‌رود و به این صدای بلند اعتراض می‌کند خرس غمگین و ناراحت می‌گوید: «آخه خیلی گرسنه‌ام! غذا می‌خواهم!» خرگوش مهربان دلش برای خرس می‌سوزد پیشنهاد می‌دهد تا برایش غذا بیاورد. بعد از سختی‌های فراوان خرس بالاخره سیر می‌شود.حالا هر دو آماده‌ی خواب هستند. این بار اما خرس نمی‌تواند بخوابد فکر می‌کنید چرا؟