Skip to main content

قدقدقدا و کرم شب‌تاب

معرفی کتاب
خانم مرغه کرم شب‌تاب را به خانه خودش می‌برد تا نور بدهد و لانه‌اش را روشن کند؛ همین که به خانه رسیدند نور کرم شب‌تاب خاموش شد! اما بعد متوجه می‌شود کرم شبتاب فقط زیر گل و گیاهان نور می‌دهد. پس ...

آقا خرسه نمی‌تواند صبر کند

معرفی کتاب
خرسی که منتظر تولد دوستش است، ولی خیلی بی تابی و بی صبری می کند. زمان نمی گذرد. هر کدام از دوستانش مشغول کاری هستند؛ ولی خرس فقط بی صبری می کند و در نهایت بر اثر بی صبری کارها خراب تر هم می شود. در نهایت خودش هم تلاش می کند تا خراب کاری رکه به بار آورده برطرف کند، تا زمان موعد برسد.

آشپزباشی و ملاقه نارنجی و سه داستان دیگر

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل 4 داستان با این عناوین است:«وقتی یلدا آمد»، «کوچک‌ها را دست‌کم نگیر!»، «دوقلوها» و « آشپزباشی و ملاقه نارنجی»
در داستان «کوچک‌ها را دست‌کم نگیر!» کودکان با یک شکارچی آشنا می‌شوند که حیوانات جنگل را شکار می کند. تا اینکه موشی از داخل زمین از اتاقش بیرون آمده و او را کلافه کرده و خوابش را به هم می‌زند. موش او را رها نمی‌کند و نقطه به نقطه اتاقش را سوراخ می کند و سرانجام شکارچی یک تصمیم جدید می‌گیرد...

نخ‌های پشمی رو ببین

معرفی کتاب
این کتاب در قالب شعر برای خردسالان از مجموعه «بازی، شعر، نمایش» است. بازی، ‌ شعر، نمایش از فعالیت‌های مورد علاقه‌ی خردسالان است که زمینه‌های مناسبی را برای پرورش آن‌ها فراهم می‌کند. شعر و ترانه به دلیل داشتن ریتم، تکرار، وزن و موسیقی سازگاری بیشتری با حال و هوای خردسالان دارد و همچنین بخش نمایش آن همان وانمود بازی و یا خاله بازی است که نقش پذیری در آینده را به کودک می آموزد. در این داستان بع‌بعی‌خان شاخدار برای فروش چند کلاف نخ پشمی به بازار رفت. خاله خرسی را دید و گفت: «خاله جون بیا نخ بخر و در فصل زمستان برای خودت یک پتو بباف.» اما خاله خرسی که زمستان‌ها توی غار می‌رود و به پتو نیاز ندارد!...

دارام دارام، ساز می‌زنم

معرفی کتاب
این کتاب در قالب شعر برای خردسالان از مجموعه «بازی، شعر، نمایش» است. بازی، شعر، نمایش از فعالیت‌های مورد علاقه‌ی خردسالان است که زمینه‌های مناسبی را برای پرورش آن‌ها فراهم می‌کند. شعر و ترانه به دلیل داشتن ریتم، تکرار، وزن و موسیقی سازگاری بیشتری با حال و هوای خردسالان دارد و همچنین بخش نمایش آن همان وانمود بازی و یا خاله بازی است که نقش‌پذیری در آینده را به کودک می‌آموزد. در این داستان می‌خوانیم: طبل کوچک بی‌کار بود و غصه‌دار. دلش می‌خواست کار کند و دارام دارا دام دار کند. به هر کجا سر زد نشد. موشی نی‌نی‌اش خواب بود. پیشی مهمانش خسته بود ... هاپوخان حال حوصله سروصدا نداشت و... تا این‌که رسید به سوسکی خانم...

شلیل قرمز

معرفی کتاب
در این کتاب داستان‌های خیلی کوتاه دوسه‌خطی برای کودکان آمده‌ است. موضوع این قصه‌ها کاملاً متفاوت است و بعضی از آن‌ها درباره زندگی حیوانات هستند و برخی دیگر حتی از زبان میوه‌ها بازگو شده‌اند. مثلاً در یکی از این قصه‌ها، دلیل صدایی که جیرجیرک خانم تولید می‌کند، به‌خاطر این است که کفش پاشنه بلند می‌پوشد!
هدف این داستان‌های کوچولو سرگرم‌کردن بچه‌ها، تقویت قدرت تخیل کودکان و کمک به توان داستان‌نویسی آن‌هاست.

جوجه‌جوجه دیگر ریزه‌میزه نیست

معرفی کتاب
این کتاب جلد سوم از مجموعه داستان‌های کاکتوسی است و ماجرای یک جوجه‌تیغی کوچولوی دوست‌داشتنی است. جوجه جوجه مدتی است در دل کاکتوسی زندگی می‌کند. اما انگار او دیگر همان جوجه‌تیغی ریزه میزه همیشگی نیست و نمی‌تواند خیلی راحت در دل کاکتوس بماند. پس جوجه جوجه چاره‌ای ندارد به جز این که یک خانه جدید برای خودش پیدا کند. اما همه چیز به این سادگی نیست و یک خانه خوب به راحتی پیدا نمی شود...

جوجه‌جوجه دوست پیدا می‌کند

معرفی کتاب
این کتاب جلد اول از مجموعه داستان‌های کاکتوسی است و ماجرای یک جوجه‌تیغی کوچولوی دوست‌داشتنی است که از دست حیواناتی که از آن‌ها می‌ترسد فرار می‌کند تا به یک کاکتوس می‌رسد و متوجه می‌شود که دیگر تیغ ندارد. از آنجا که یک جوجه تیغی بدون تیغ خیلی خیلی عجیب است، ناراحت و غمگین می‌شود، اما کاکتوس فکرهایی در سرش دارد که شاید بتواند به جوجه جوجه کمک کند ...

جوجه‌جوجه گرسنه است

معرفی کتاب
این کتاب جلد دوم از مجموعه داستان‌های کاکتوسی است و ماجرای یک جوجه‌تیغی کوچولوی دوست‌داشتنی است. او با کاکتوسی دوست شده و در دل آن زندگی می‌کند. جوجه جوجه خیلی گرسنه است و دلش می‌خواهد چیزی بخورد، اما کاکتوسی نمی‌خواهد دیگر از گل‌هایش به او بدهد، پس جوجه تیغی راه می‌افتد تا غذای دیگری برای خودش پیدا کند که ناگهان ...

تیک‌‌تاکی‌های قد‌‌و‌نیم‌قد

معرفی کتاب
موش موشک به علی یک معما برای پیدا کردن گنج می دهد. علی با کاوش و پرسش سعی می کند هر نشانه را رمزگشایی کند. در این بین با سه عروسک چوبی دوست می شود که در واقع اجزای یک ساعت بوده اند. در نهایت می تواند ساعت قدیمی و بزرگ پارک را پیدا کند که پدر پیرزمان در آن زندگی می کرده و دنبال بچه هایش می گشته....