Skip to main content

من شنگم!

معرفی کتاب
«شنگ» یک سمور آبی کوچک است که با خرس عروسکی‌اش، «تدی» و مردی به نام «شنگبان» زندگی می‌کند. وقتی شنگبان سر کار است، حوصله شنگ و تدی سر می‌رود، برای همین تصمیم می‌گیرند رستوران باز کنند. آن‌ها تمام تلاششان را می‎کنند؛ ولی کارها خوب پیش نمی‌رود و همه چیز به هم می‌ریزد. شنگ مجبور می‎شود رستوران را تعطیل کند؛ اما حالا تدی گم شده است و... .

شنگ در فضا

معرفی کتاب
«شنگ» یک سمور آبی کوچک است که با خرس عروسکی‌اش، «تدی» و مردی به نام «شنگبان» زندگی می‌کند. در این داستان، آن‌ها به موزه می‎روند و شنگ از اتاقی که مخصوص فضا است، خیلی خوشش می‎آید. او اجازه دارد یک سفینه فضایی بخرد؛ اما یک سنگ ماه هم نیاز دارد. فردای آن روز، هنگامی که شنگبان سر کار می‌رود، شنگ و تدی تصمیم می‌گیرند به فضا بروند و یک سنگ ماه با خود بیاورند. آیا آن‌ها موفق می‌شوند؟

اولین روز مدرسه

معرفی کتاب
این داستان درباره مدرسه‌ای است که تازه ساخته شده است و نمی‌داند کیست و به چه دردی می‌خورد. اولین روز مدرسه فرا می‌رسد و بچه‌ها به مدرسه می‌آیند. مدرسه بچه‌هایی را می‌بیند که او را دوست ندارند و به اجبار والدینشان وارد می‌شوند؛ بچه‌هایی که عصبانی هستند و از مدرسه متنفرند. مدرسه دلش می‌گیرد و فکر می‌کند حتماً موجود وحشتناکی است؛ اما بعد از ساعتی حال همه بهتر می‌شود؛ هم مدرسه، هم بچه‌ها!

The Long-Necked Deer

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل داستانی به نام "آهوی گردن دراز" به زبان انگلیسی در ۲۲ صفحه با نقاشی و تصاویر است. نویسنده، داستان یک دشت سرسبز با آهو‌های ساکن آن را بازگو می‌کند. یک روز در این دشت آهویی متولد میشود که با آهو‌های دیگر فرق دارد. او گردن درازی دارد و به همین دلیل، مورد تمسخر دیگران قرار می‌گیرد. بنابراین، تصمیم می‌گیرد آنجا را ترک کند و به دشت دیگری برود. در ادامه، اتفاقی می‌افتد که آهو‌های دیگر به کمک آهوی گردن دراز احتیاج پیدا میکنند و به دنبال او میگردند.

هارولد و مدادرنگی بنفش

معرفی کتاب
"هارولد" می‌تواند هر چیزی را که می‌خواهد با مدادرنگی بنفش خود بکشد. او می‌تواند ماه را در آسمان نقاشی کند، مسیری را که می‌خواهد برود ترسیم کند، جنگلی کوچک فقط با یک درخت داشته باشد و اژدهای نگهبان درختش را آن‎قدر ترسناک بکشد که حتی خودش نیز از آن بترسد. اما او در همین کشف‌های جدید، خانه‌اش را گم می‌کند. هارولد دوباره دست به کار می‌شود و با مدادرنگی بنفش خانه‌های زیاد با پنجره‌های بی‌شمار می‌کشد. ولی هیچ‌کدام پنجرۀ اتاق خودش نیستند. باید کمی بیشتر فکر کند، به ماهی که در آسمان کشیده است نگاه می‌کند و چیزی را به خاطر می‌آورد...

ما بوته گل‌سرخ را از خواب بیدار می‌کنیم

معرفی کتاب
«نگار»، «سارا» و «سونا» سه خواهر هستند که در روستایی نزدیک کوه سبلان زندگی می‌کنند. نگار دلش می‌خواهد که در فصل زمستان، یک گل سرخ به معلمش هدیه بدهد؛ اما به نظر دو خواهرش این کار غیر ممکن است. نگار تصمیم می‌گیرد که این کار را به کمک دوستانش انجام دهد. در این داستان، کودکان علاوه‌بر آشنایی با مراحل کاشت گیاه، با همکاری کردن نیز آشنا می‌شوند.

حضرت محمد‌(ص)

معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی است که در سفری خیالی به سرزمین حجاز می‌رود و از نزدیک با پیامبر اکرم (ص) ملاقات می‌کند. او سعی می‌کند قبل از پیامبر سلام کند؛ ولی موفق نمی‌شود؛ چون پیامبر همیشه در سلام پیشدستی می‌کنند. کودک شاهد رفتار حضرت محمد (ص) با انسان‌ها و طبیعت است. پیامبر به نیکی به پدر و مادر و احترام به آنان سفارش می‌کنند. در پایان داستان، این آیه از قرآن کریم آمده است: «گرامی‌ترین مردم نزد پروردگار، پرهیزکارترین و نیکوکارترین آن‌هاست.»

همسایه خاله

معرفی کتاب
در داستان این کتاب از مجموعه «کوتی‌کوتوله»، خاله‌پیرزن که در حال پختن نان‌برنجی است، از کوتی‌کوتوله می‌خواهد که به خانه همسایه برود. کوتی‌کوتوله همه کارها را درست به همان شکلی که شنیده است، انجام می‌دهد؛ اما او با سر و صورتی خونین به خانه بازمی‌گردد و باعث تعجب خاله‌پیرزن می‌شود!!! حالا خاله‌پیرزن به خاطر رفتار کوتی‌کوتوله باید از آقای همسایه دلجویی کند و... .

آش خاله

معرفی کتاب
خاله‌پیرزن که غول قدکوتوله با او زندگی می‌کند، تصمیم می‌گیرد آش بپزد. او از «کوتی‌کوتوله» می‌خواهد به سر کوچه برود و سبزی بخرد. کوتی‌کوتوله به جای سبزی آش با علف برمی‌گردد و خاله‌پیرزن را عصبانی می‌کند. کوتی‌کوتوله نمی‌تواند هیچ کاری را درست انجام دهد؛ اما خاله‌پیرزن ناامید نمی‌شود و به تلاش خود ادامه می‌دهد.

تازه چه خبر؟

معرفی کتاب
نویسنده این کتاب با استفاده از مفهوم آیه‌ای از قرآن، داستانی کودکانه را به رشته تحریر درآورده و از آن نتیجه‌ای اخلاقی گرفته است. کلاغ و «موموشک» به موش سفیدی که به تازگی وارد جنگل شده، سلام می‌کنند و خوشامد می‌گویند؛ اما موش سفید جواب آن‌ها را نمی‎دهد و حتی نگاهشان نمی‌کند. موموشک با کمی دقت، متوجه علت این کار موش سفید می‌شود.