چیک... چیک... چیک
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل سه داستان در مورد پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) میباشد که از زبان فرشتگان نوشته شده است. داستان اول، روایت فرشتهای است که به جای عرق پیامبر، گل سرخ میکاشت. داستان دوم، از زبان فرشتهی رعد و برق که باعث ترس کودکی شد و پیامبر، آن کودک را آرام کرد و داستان سوم درباره قطرات آب وضوی پیامبر میباشد.
کفشهای مارکدار
معرفی کتاب
جرمی خیلی دلش میخواهد یک جفت از کفشهایی که تازه در مدرسهشان مد شده را داشته باشد، ولی مادربزرگش میگوید که از کفشهایی که «دلش میخواهد» خبری نیست. جرمی باید چیزی را حتماً «لازم داشته باشد» تا مادربزرگ آن را برایش بخرد. زمستان نزدیک است و جرمی پوتین لازم دارد، نه کفشهایی که تازه به بازار آمدهاند....
عقاب
معرفی کتاب
این داستان با الهام از مثنوی عقاب اثر پرویز ناتل خانلری نوشته شده است. در بعضی از صفحات داستان، چند مصرع از مثنوی خانلری آمدهاند. در این داستان زاغی که در دشت زندگی میکند با عقابی پیر که جوانی خود را از دست داده و از این بابت اندوهگین است، گفتوگو میکند.
مضمون اصلی داستان اشاره به تفاوتهای بنیادین این دو پرنده است که نماد و نشانهای از تفاوت سرشت و ذات انسانهاست.
مضمون اصلی داستان اشاره به تفاوتهای بنیادین این دو پرنده است که نماد و نشانهای از تفاوت سرشت و ذات انسانهاست.
از ولفیا تا ساگوارو: (منبرهای گیاهی)
معرفی کتاب
این کتاب مجموعه روایتهای کوتاهی است که با یک مثال درباره گیاهان شروع میشود و از آن پل میزند به نکتهای اخلاقی. بیشتر روایتها به آیه یا حدیثی گره میخورند و پیام اصلی روایت، در همان دعای انتهایی نهفته شده است.
کتاب حاضر علاوه بر پندهای اخلاقی، اطلاعاتی زیستی و گیاهی همچون میزان ارتفاع کاکتوسها در شرایط گوناگون و... را نیز در اختیار مخاطب میگذارد.
کتاب حاضر علاوه بر پندهای اخلاقی، اطلاعاتی زیستی و گیاهی همچون میزان ارتفاع کاکتوسها در شرایط گوناگون و... را نیز در اختیار مخاطب میگذارد.
بدون ترمز، از تپه وحشت!
معرفی کتاب
مجموعه کتابهای ماجراهای ماروین، ماجراهای پسر بچهای است که سعی میکند از پس اتفاقاتی که در مدرسه، در خانه و در راه برایش میافتد برآید. در این کتاب، دوستان، خانواده و حتی برادر بزرگتر ماروین فکر میکنند او قرار است با دوچرخه از تپه پایین بیاید و همگی مشتاقاند او را تماشا کنن. اما حقیقت این است که ماروین حتی نمیتواند درست روی زین دوچرخه بشیند! حالا ماروین باید چه کند؟ ...