مسابقه بزرگ سوارکاری
معرفی کتاب
کتاب مسابقه بزرگ سوارکاری یکی از داستانهای مجموعهی سی جلدی «شکرستان و یک داستان» است، در این داستان شعبون و رمضون و پهلوون فرصت گرسنه هستند، پهلوان به شعبون پول میدهد و به او میگوید برود غذا بگیرد، اما شعبون در راه مردی را میبیند که خرش را اذیت میکند، دلش میسوزد و خر را با پول غذا میخرد، اما پهلوان فرصت حسابی میخواهد او را تنبیه کند...
پلیس خوشخلق
معرفی کتاب
کتاب «پلیس خوشخلق» یکی از داستانهای مجموعهی سی جلدی «شکرستان و یک داستان» است. در این داستان «تاجرباشی هر روز، بعد از خوردن نان و پنیر صبحانهاش با خودش نقشه میکشید که چطور خوشباش را به کار وادار کند و درست در همان موقع خوشباش توی رختخواب به این فکر میکرد که امروز با دوستانش، دلخوش و سرخوش کجا بروند. روزی تاجرباشی از مغازهاش بیرون زد تا این مشکل را برای همیشه حل کند...
کشور دروغگوها
معرفی کتاب
«جلسومینو» صدای عجیب، بسیار بلند و زیبایی دارد که اگر با قدرت آواز بخواند همه چیز را نابود میکند. او در سفرش به کشوری عجیب و غریب میرسد که مردمش آنقدر دروغ گفتهاند که یادشان نمیآید که واقعیت چه بوده است. او در آنجا دوستان خوبی پیدا میکند مانند گربهای بهنام «سوپینو»، نقاشی بهنام «بانانیتو»، و...، و به کمک آنها راهی پیدا میکند تا به مردم یادآوری کند واقعیت چه بوده است.
روباه دیرش شده
معرفی کتاب
در این داستان، روباه برای ناهار دیر کرده است. برای همین تندی کلاهش را برمیدارد و سوار اسکیتبوردش میشود. بعد با سرعت هرچه تمامتر شروع به حرکت میکند. روباه با پا به اسکیتبوردش ضربه میزند و یکبار آن را دور خودش در هوا میچرخاند. بعد دوباره با پا ضربهی محکمتری به اسکیتبوردش میزند، و اینطوری از روی خرگوش میپرد. بعد میرسد به فیلی که دراز کشیده است و چون عجله دارد از روی دماغ فیل سُر میخورد. اما او کجا میرود؟
سفره جانانه
معرفی کتاب
«پهلوانکچل» و اسبش «کری» از عروسکهای اصلی خیمهشببازی هستند. پهلوانکچل، قوی و جوانمرد است و به مردم فقیر و ناتوان کمک میکند، و اسبش، کری، بازیگوش است و زبان انسانها را میفهمد. در این داستان، کری روی چمنزارها خوابیده بود که ناگهان با شنیدن صداهایی بیدار شد و دید که پهلوانکچل بلندبلند گریه میکند اما چرا؟ ... .
سفیدها و سیاهها
معرفی کتاب
«پهلوانکچل» و اسبش «کری» از عروسکهای اصلی خیمهشببازی هستند. پهلوانکچل، قوی و جوانمرد است و به مردم فقیر و ناتوان کمک میکند. اسبش، کری، بازیگوش است و زبان انسانها را میفهمد. مجموعهی «قصه پهلوانکچل و اسبش کری»، براساس این دو شخصیتِ نمایش خیمهشببازی، نوشته شده است. در این داستان، دو چوپان میان دشت آتش بهپا کرده بودند، پهلوانکچل کنار آنها دور آتش نشسته بود و کری میرفت و دوری میزد و بازمیگشت و حرف میزد، پهلوان کچل از پُرحرفی کری خسته شده بود، برای همین... .
بوته گلگلی
معرفی کتاب
«پهلوانکچل» و اسبش «کری» از عروسکهای اصلی خیمهشببازی هستند. پهلوانکچل، قوی و جوانمرد است و به مردم فقیر و ناتوان کمک میکند. اسبش، کری، بازیگوش است و زبان انسانها را میفهمد. مجموعهی «قصه پهلوانکچل و اسبش کری»، براساس این دو شخصیتِ نمایش خیمهشببازی، نوشته شده است. در این داستان، کری در نوکِ تپه ایستاده و ورزش میکند و به پهلوانکچل غُر میزند که از تنبلی دست بردارد، کری درحال غُرزدن ناگهان از دور بوتهی گلی را میبیند که بهسمت آنها میآید، اما بوتهی گل که نمیتواند راه برود؟ ... .